تفاوت میان نسخههای «عطار (غزلیات)/شرح لب لعلت به زبان مینتوان داد»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|شرح لب لعلت به زبان مینتوان داد|وز میم دهان تو نشان مینتوان داد}} | {{ب|شرح لب لعلت به زبان مینتوان داد|وز میم دهان تو نشان مینتوان داد}} | ||
{{ب|میم است دهان تو و مویی است میانت|کی را خبر موی میان مینتوان داد}} | {{ب|میم است دهان تو و مویی است میانت|کی را خبر موی میان مینتوان داد}} |
نسخهٔ کنونی تا ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۱۳
' | عطار (غزلیات) (شرح لب لعلت به زبان مینتوان داد) از عطار |
' |
شرح لب لعلت به زبان مینتوان داد | وز میم دهان تو نشان مینتوان داد | |
میم است دهان تو و مویی است میانت | کی را خبر موی میان مینتوان داد | |
دل خواستهای و رقم کفر کشم من | بر هر که گمان برد که جان مینتوان داد | |
گر پیش رخت جان ندهم آن نه ز بخل است | در خورد رخت نیست از آن مینتوان داد | |
یک جان چه بود کافرم ار پیش تو صد جان | انگشت زنان رقص کنان مینتوان داد | |
سگ به بود از من اگر از بهر سگت جان | آزاد به یک پارهی نان مینتوان داد | |
داد ره عشق تو چنان کرزویم هست | عمرم شد و یک لحظه چنان مینتوان داد | |
جانا چو بلای تو بهارزد به جهانی | خود را ز بلای تو امان مینتوان داد | |
گفتم که ز من جان بستان یک شکرم ده | گفتی شکر من به زبان مینتوان داد | |
چون نیست دهانم که شکر زو به در آید | کس را به شکر هیچ دهان مینتوان داد | |
خود طالع عطار چه چیز است که او را | یک بوسه نه پیدا و نه نهان مینتوان داد |