تفاوت میان نسخههای «عطار (غزلیات)/بت ترسای من مست شبانه است»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|بت ترسای من مست شبانه است|چه شور است این کزان بت در زمانه است}} | {{ب|بت ترسای من مست شبانه است|چه شور است این کزان بت در زمانه است}} | ||
{{ب|سر زلفش نگر کاندر دو عالم|ز هر موییش جویی خون روانه است}} | {{ب|سر زلفش نگر کاندر دو عالم|ز هر موییش جویی خون روانه است}} |
نسخهٔ کنونی تا ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۵۱
' | عطار (غزلیات) (بت ترسای من مست شبانه است) از عطار |
' |
بت ترسای من مست شبانه است | چه شور است این کزان بت در زمانه است | |
سر زلفش نگر کاندر دو عالم | ز هر موییش جویی خون روانه است | |
دل من صاف دین در راه او باخت | که این دل مست دردی مغانه است | |
چو عقلم مات شد بر نطع عشقش | چه بازم چون نه بازی و نه خانه است | |
دل بیمار را در عشق آن بت | شفا از نعرههای عاشقانه است | |
درآمد دوش و گفت ای غرهی خود | دلت غمگین و نفست شادمانه است | |
به بوی دانه مرغت مانده در دام | چه مرغی آنکه عرشش آشیانه است | |
بدو گفتند چون در دام ماندی | بخور دانه که غم خوردن فسانه است | |
به زاری مرغ گفتا ای عزیزان | به دام اندر که را پروای دانه است | |
کز آنگاهی که خورد آن دانه آدم | به دام افتاده سر بر آستانه است | |
عزیزا کار تو بس مشکل افتاد | چه گویم چون زبانم پر زبانه است | |
ببین کایینهی کونین عالم | جمال بی نشانی را نشانه است | |
نگاهی میکند در آینه یار | که او خود عاشق خود جاودانه است | |
به خود میبازد از خود عشق با خود | خیال آب و گل در ره بهانه است | |
اگر احول نباشی زود ببینی | که کلی هر دو عالم یک یگانه است | |
تو هرجایی از آن می بازمانی | که راهی دور و بحری بیکرانه است | |
بر آن ایوان کز اینجا رفت این حرف | دو عالم همچو نقش آسمان است | |
دل عطار از روز ازل باز | ز صاف عشق مخمور شبانه است |