تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا|بستان ز من شرابی که قیامتست حقا}}
 
{{ب|اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا|بستان ز من شرابی که قیامتست حقا}}
 
{{ب|چه تفرج و تماشا که رسد ز جام اول|دومش نعوذبالله چه کنم صفت سوم را}}
 
{{ب|چه تفرج و تماشا که رسد ز جام اول|دومش نعوذبالله چه کنم صفت سوم را}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۵۴

' دیوان شمس (غزلیات) (اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا)
از مولوی
'


اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا بستان ز من شرابی که قیامتست حقا
چه تفرج و تماشا که رسد ز جام اول دومش نعوذبالله چه کنم صفت سوم را
غم و مصلحت نماند همه را فرود راند پس از آن خدای داند که کجا کشد تماشا
تو اسیر بو و رنگی به مثال نقش سنگی بجهی چو آب چشمه ز درون سنگ خارا
بده آن می رواقی هله ای کریم ساقی چو چنان شوم بگویم سخن تو بی‌محابا
قدحی گران به من ده به غلام خویشتن ده بنگر که از خمارت نگران شدم به بالا
نگران شدم بدان سو که تو کرده‌ای مرا خو که روانه باد آن جو که روانه شد ز دریا