تفاوت میان نسخههای «سعدی (باب دهم در مناجات و ختم کتاب)/شنیدم که مستی ز تاب نبید»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|شنیدم که مستی ز تاب نبید|به مقصورهی مسجدی در دوید}} | {{ب|شنیدم که مستی ز تاب نبید|به مقصورهی مسجدی در دوید}} | ||
{{ب|بنالید بر آستان کرم|که یارب به فردوس اعلی برم}} | {{ب|بنالید بر آستان کرم|که یارب به فردوس اعلی برم}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۳
' | سعدی (باب دهم در مناجات و ختم کتاب) (شنیدم که مستی ز تاب نبید) از سعدی |
' |
شنیدم که مستی ز تاب نبید | به مقصورهی مسجدی در دوید | |
بنالید بر آستان کرم | که یارب به فردوس اعلی برم | |
موذن گریبان گرفتش که هین | سگ و مسجد! ای فارغ از عقل و دین | |
چه شایسته کردی که خواهی بهشت؟ | نمیزیبدت ناز با روی زشت | |
بگفت این سخن پیر و بگریست مست | که مستم بدار از من ای خواجه دست | |
عجب داری از لطف پروردگار | که باشد گنهکاری امیدوار؟ | |
تو را مینگویم که عذرم پذیر | در توبه بازست و حق دستگیر | |
همی شرم دارم ز لطف کریم | که خوانم گنه پیش عفوش عظیم | |
کسی را که پیری درآرد ز پای | چو دستش نگیری نخیزد ز جای | |
من آنم ز پای اندر افتاده پیر | خدایا به فضل توام دست گیر | |
نگویم بزرگی و جاهم ببخش | فروماندگی و گناهم ببخش | |
اگر یاری اندک زلل داندم | به نابخردی شهره گرداندم | |
تو بینا و ما خائف از یکدگر | که تو پرده پوشی و ما پرده در | |
برآورده مردم ز بیرون خروش | تو با بنده در پرده و پرده پوش | |
به نادانی ار بندگان سرکشند | خداوندگاران قلم در کشند | |
اگر جرم بخشی به مقدار جود | نماند گنهکاری اندر وجود | |
وگر خشم گیری به قدر گناه | به دوزخ فرست و ترازو مخواه | |
گرم دست گیری به جایی رسم | وگر بفگنی بر نگیرد کسم | |
که زور آورد گر تو یاری دهی؟ | که گیرد چو تو رستگاری دهی؟ | |
دو خواهند بودن به محشر فریق | ندانم کدامان دهندم طریق | |
عجب گر بود راهم از دست راست | که از دست من جز کژی برنخاست | |
دلم میدهد وقت وقت این امید | که حق شرم دارد ز موی سفید | |
عجب دارم ار شرم دارد ز من | که شرمم نمیآید از خویشتن | |
نه یوسف که چندان بلا دید و بند | چو حکمش روان گشت و قدرش بلند | |
گنه عفو کرد آل یعقوب را؟ | که معنی بود صورت خوب را | |
به کردار بدشان مقید نکرد | بضاعات مزجاتشان رد نکرد | |
ز لطفت همین چشم داریم نیز | بر این بیبضاعت ببخش ای عزیز | |
کس از من سیه نامه تر دیده نیست | که هیچم فعال پسندیده نیست | |
جز این کاعتمادم به یاری تست | امیدم به آمرزگاری تست | |
بضاعت نیاوردم الا امید | خدایا ز عفوم مکن ناامید |