تفاوت میان نسخههای «سعدی (باب سوم در عشق و مستی و شور)/اگر مرد عشقی کم خویش گیر»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|اگر مرد عشقی کم خویش گیر|وگرنه ره عافیت پیش گیر}} | {{ب|اگر مرد عشقی کم خویش گیر|وگرنه ره عافیت پیش گیر}} | ||
{{ب|مترس از محبت که خاکت کند|که باقی شوی گر هلاکت کند}} | {{ب|مترس از محبت که خاکت کند|که باقی شوی گر هلاکت کند}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۱۵
' | سعدی (باب سوم در عشق و مستی و شور) (اگر مرد عشقی کم خویش گیر) از سعدی |
' |
اگر مرد عشقی کم خویش گیر | وگرنه ره عافیت پیش گیر | |
مترس از محبت که خاکت کند | که باقی شوی گر هلاکت کند | |
نروید نبات از حبوب درست | مگر حال بروی بگردد نخست | |
تو را با حق آن آشنایی دهد | که از دست خویشت رهایی دهد | |
که تا با خودی در خودت راه نیست | وز این نکته جز بی خود آگاه نیست | |
نه مطرب که آواز پای ستور | سماع است اگر عشق داری و شور | |
مگس پیش شوریده دل پر نزد | که او چون مگس دست بر سر نزد | |
نه بم داند آشفته سامان نه زیر | به آواز مرغی بنالد فقیر | |
سراینده خود مینگردد خموش | ولیکن نه هر وقت بازست گوش | |
چو شوریدگان می پرستی کنند | بر آواز دولاب مستی کنند | |
به چرخ اندر آیند دولاب وار | چو دولاب بر خود بگریند زار | |
به تسلیم سر در گریبان برند | چو طاقت نماند گریبان درند | |
مکن عیب درویش مدهوش مست | که غرق است از آن میزند پا و دست | |
نگویم سماع ای برادر که چیست | مگر مستمع را بدانم که کیست | |
گر از برج معنی پرد طیر او | فرشته فرو ماند از سیر او | |
وگر مرد لهوست و بازی و لاغ | قوی تر شود دیوش اندر دماغ | |
چه مرد سماع است شهوت پرست؟ | به آواز خوش خفته خیزد، نه مست | |
پریشان شود گل به باد سحر | نه هیزم که نشکافدش جز تبر | |
جهان پر سماع است و مستی و شور | ولیکن چه بیند در آیینه کور؟ | |
نبینی شتر بر نوای عرب | که چونش به رقص اندر آرد طرب؟ | |
شتر را چو شور طرب در سرست | اگر آدمی را نباشد خرست |