تفاوت میان نسخههای «سنایی غزنوی (غزلیات)/چون سخنگویی از آن لب لطف باری ای پسر»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|چون سخنگویی از آن لب لطف باری ای پسر|پس به شوخی لب چرا خاموش داری ای پسر}} | {{ب|چون سخنگویی از آن لب لطف باری ای پسر|پس به شوخی لب چرا خاموش داری ای پسر}} | ||
{{ب|در ره عشق تو ما را یار و مونس گفت تست|زان بگفتی از تو میخواهم یاری ای پسر}} | {{ب|در ره عشق تو ما را یار و مونس گفت تست|زان بگفتی از تو میخواهم یاری ای پسر}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۲
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (چون سخنگویی از آن لب لطف باری ای پسر) از سنایی غزنوی |
' |
چون سخنگویی از آن لب لطف باری ای پسر | پس به شوخی لب چرا خاموش داری ای پسر | |
در ره عشق تو ما را یار و مونس گفت تست | زان بگفتی از تو میخواهم یاری ای پسر | |
دیر زی در شادکامی کز اثرهای لطیف | مونس عقلی و جان را غمگساری ای پسر | |
تلخ گردد عیش شیرین بر بتان قندهار | چون به گاه بذله زان لب لطف باری ای پسر | |
بامداد از رشک دامن را کند خورشید چاک | روی چون ماه از گریبان چون برآری ای پسر | |
سر بسان سایه زان بر خاک دارم پیش تو | کز رخ و زلف آفتاب و سایه داری ای پسر | |
سرکشان سر بر خط فرمان من بنهند باش | تا به گرد مه خط مشکین برآری ای پسر | |
ار نبودی ماه رخسار تو تابان زیر زلف | با سر زلف تو بودی دهر تاری ای پسر | |
کودکی کان را به معنی در خم چوگان زلف | همچو گویی روز و شب گردان نداری ای پسر | |
شد گرفتار سر زلف کمند آسای تو | روز دعوی کردن مردان کاری ای پسر | |
شد شکار چشم روبه باز پر دستان تو | صدهزاران جان شیران شکاری ای پسر | |
ماه روی تو چو برگ گل به باغ دلبری | شد شکفته بر نهال کامگاری ای پسر | |
بس دلا کز خرمی بی برگ شد زان برگ گل | آه اگر بر برگ گل شمشاد کاری ای پسر | |
کی شدندی عالمی در عشق تو یعقوبوار | گر نه از یوسف جهان را یادگاری ای پسر | |
چون سنایی را به عالم نام فخر از عشق تست | ننگ و عار از وصلت او می چه داری ای پسر |