تفاوت میان نسخههای «مثنوی معنوی/تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|تو خلیل وقتی ای خورشیدهش|این چهار اطیار رهزن را بکش}} | {{ب|تو خلیل وقتی ای خورشیدهش|این چهار اطیار رهزن را بکش}} | ||
{{ب|زانک هر مرغی ازینها زاغوش|هست عقل عاقلان را دیدهکش}} | {{ب|زانک هر مرغی ازینها زاغوش|هست عقل عاقلان را دیدهکش}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۴
' | دفتر پنجم مثنوی (تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک) از مولوی |
' |
تو خلیل وقتی ای خورشیدهش | این چهار اطیار رهزن را بکش | |
زانک هر مرغی ازینها زاغوش | هست عقل عاقلان را دیدهکش | |
چار وصف تن چو مرغان خلیل | بسمل ایشان دهد جان را سبیل | |
ای خلیل اندر خلاص نیک و بد | سر ببرشان تا رهد پاها ز سد | |
کل توی و جملگان اجزای تو | بر گشا که هست پاشان پای تو | |
از تو عالم روح زاری میشود | پشت صد لشکر سواری میشود | |
زانک این تن شد مقام چار خو | نامشان شد چار مرغ فتنهجو | |
خلق را گر زندگی خواهی ابد | سر ببر زین چار مرغ شوم بد | |
بازشان زنده کن از نوعی دگر | که نباشد بعد از آن زیشان ضرر | |
چار مرغ معنوی راهزن | کردهاند اندر دل خلقان وطن | |
چون امیر جمله دلهای سوی | اندرین دور ای خلیفهی حق توی | |
سر ببر این چار مرغ زنده را | سر مدی کن خلق ناپاینده را | |
بط و طاوسست و زاغست و خروس | این مثال چار خلق اندر نفوس | |
بط حرصست و خروس آن شهوتست | جاه چون طاوس و زاغ امنیتست | |
منیتش آن که بود اومیدساز | طامع تابید یا عمر دراز | |
بط حرص آمد که نولش در زمین | در تر و در خشک میجوید دفین | |
یک زمان نبود معطل آن گلو | نشنود از حکم جز امر کلوا | |
همچو یغماجیست خانه میکند | زود زود انبان خود پر میکند | |
اندر انبان میفشارد نیک و بد | دانههای در و حبات نخود | |
تا مبادا یاغیی آید دگر | میفشارد در جوال او خشک و تر | |
وقت تنگ و فرصت اندک او مخوف | در بغل زد هر چه زودتر بیوقوف | |
لیک ممن ز اعتماد آن حیات | میکند غارت به مهل و با انات | |
آمنست از فوت و از یاغی که او | میشناسد قهر شه را بر عدو | |
آمنست از خواجهتاشان دگر | که بیایندش مزاحم صرفهبر | |
عدل شه را دید در ضبط حشم | که نیارد کرد کس بر کس ستم | |
لاجرم نشتابد و ساکن بود | از فوات حظ خود آمن بود | |
بس تانی دارد و صبر و شکیب | چشمسیر و مثرست و پاکجیب | |
کین تانی پرتو رحمان بود | وان شتاب از هزهی شیطان بود | |
زانک شیطانش بترساند ز فقر | بارگیر صبر را بکشد به عقر | |
از نبی بشنو که شیطان در وعید | میکند تهدیدت از فقر شدید | |
تا خوری زشت و بری زشت و شتاب | نی مروت نیتانی نی ثواب | |
لاجرم کافر خورد در هفت بطن | دین و دل باریک و لاغر زفت بطن |