تفاوت میان نسخه‌های «خواجوی کرمانی (غزلیات)/حذر کن ز یاری که یاریش نیست»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|حذر کن ز یاری که یاریش نیست|بشودست از آنکو نگاریش نیست}}
 
{{ب|حذر کن ز یاری که یاریش نیست|بشودست از آنکو نگاریش نیست}}
 
{{ب|چه ذوقش بود بلبل ار در چمن|گلی دارد و گلعذاریش نیست}}
 
{{ب|چه ذوقش بود بلبل ار در چمن|گلی دارد و گلعذاریش نیست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۶

' خواجوی کرمانی (غزلیات) (حذر کن ز یاری که یاریش نیست)
از خواجوی کرمانی
'


حذر کن ز یاری که یاریش نیست بشودست از آنکو نگاریش نیست
چه ذوقش بود بلبل ار در چمن گلی دارد و گلعذاریش نیست
خرد راستی را نهالی خوشست ولیکن بجز صبر باریش نیست
مبر نام مستی که شرب مدام بود کار آنکس که کاریش نیست
مده دل بدنیا که در باغ عمر گلی کس نبیند که خاریش نیست
نیابی بجز باده‌ی نیستی شرابی که رنج خماریش نیست
مرا رحمت آید بر آنکو چو من غمی دارد و غمگساریش نیست
بدینسان که کافور او در خطت عجب گر زعنبرغباریش نیست
به بازار او نقد قلبم درست روانست لیکن عیاریش نیست
کجا اوفتم زین میان بر کنار که بحر مودت کناریش نیست
اگر زانکه خواجو بری شد ز خویش چه شد حسرت خویش باریش نیست