تفاوت میان نسخههای «فروغی بسطامی (غزلیات)/هر گه که آن خسرو زرین کمر از جا برخاست»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|هر گه که آن خسرو زرین کمر از جا برخاست|آسمان گفت که قرص قمر از جا بر خاست}} | {{ب|هر گه که آن خسرو زرین کمر از جا برخاست|آسمان گفت که قرص قمر از جا بر خاست}} | ||
{{ب|گر بساط می و معشوق نباشد به میان|به چه امید توان هر سحر از جا بر خاست}} | {{ب|گر بساط می و معشوق نباشد به میان|به چه امید توان هر سحر از جا بر خاست}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۲۶
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (هر گه که آن خسرو زرین کمر از جا برخاست) از فروغی بسطامی |
' |
هر گه که آن خسرو زرین کمر از جا برخاست | آسمان گفت که قرص قمر از جا بر خاست | |
گر بساط می و معشوق نباشد به میان | به چه امید توان هر سحر از جا بر خاست | |
مگر آن سرو خرامنده به رفتار آمد | که بسی دیدهی حسرت نگر از جا برخاست | |
چشم مخمور وی از مستی می شد هشیار | ساقی مردم صاحب نظر از جا بر خاست | |
شور شیرین نه همین تارک فرهاد شکافت | که پسر از پی قتل پدراز جا بر خاست | |
بیدلان را خبری از دل غارت زده نیست | که صف غمزهی او بیخبر از جا برخاست | |
ماه با طلعت او بیهده سر زد ز افق | سرو با قامت او بی ثمر از جا بر خاست | |
دوش در خواب خوش آشوب قیامت دیدم | صبحدم قامت آن سیمتر از جا بر خاست | |
حرفی از مرهم یاقوت لبش میگفتم | یک جهان خسته خونین جگر از جا بر خاست | |
با خیال لب شیرین شکر گفتارش | هر چه کشتم به زمین نیشکر از جا بر خاست | |
آن قدر خون مرا ریخت صف مژگانش | که به خونخواهی من چشم تر از جا بر خاست | |
همسری خواستم از بهر سهی قامت دوست | علم خسرو انجم حشر از جا بر خاست | |
ناصرالدین شه منصور که با رایت او | آیت نصرت فتح و ظفر از جا بر خاست | |
تا از آن لعل گهر بار فروغی دم زد | بی خریداری نظمش گهر از جا بر خاست |