تفاوت میان نسخههای «مثنوی معنوی/باز تقریر کردن معاویه با ابلیس مکر او را»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|گفت امیر او را که اینها راستست|لیک بخش تو ازینها کاستست}} | {{ب|گفت امیر او را که اینها راستست|لیک بخش تو ازینها کاستست}} | ||
{{ب|صد هزاران را چو من تو ره زدی|حفره کردی در خزینه آمدی}} | {{ب|صد هزاران را چو من تو ره زدی|حفره کردی در خزینه آمدی}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۱
' | دفتر دوم مثنوی (باز تقریر کردن معاویه با ابلیس مکر او را) از مولوی |
' |
گفت امیر او را که اینها راستست | لیک بخش تو ازینها کاستست | |
صد هزاران را چو من تو ره زدی | حفره کردی در خزینه آمدی | |
آتشی از تو نسوزم چاره نیست | کیست کز دست تو جامهش پاره نیست | |
طبعت ای آتش چو سوزانیدنیست | تا نسوزانی تو چیزی چاره نیست | |
لعنت این باشد که سوزانت کند | اوستاد جمله دزدانت کند | |
با خدا گفتی شنیدی روبرو | من چه باشم پیش مکرت ای عدو | |
معرفتهای تو چون بانگ صفیر | بانگ مرغانست لیکن مرغ گیر | |
صد هزاران مرغ را آن ره زدست | مرغ غره کشنایی آمدست | |
در هوا چون بشنود بانگ صفیر | از هوا آید شود اینجا اسیر | |
قوم نوح از مکر تو در نوحهاند | دل کباب و سینه شرحه شرحهاند | |
عاد را تو باد دادی در جهان | در فکندی در عذاب و اندهان | |
از تو بود آن سنگسار قوم لوط | در سیاهابه ز تو خوردند غوط | |
مغز نمرود از تو آمد ریخته | ای هزاران فتنهها انگیخته | |
عقل فرعون ذکی فیلسوف | کور گشت از تو نیابید او وقوف | |
بولهب هم از تو نااهلی شده | بوالحکم هم از تو بوجهلی شده | |
ای برین شطرنج بهر یاد را | مات کرده صد هزار استاد را | |
ای ز فرزینبندهای مشکلت | سوخته دلها سیه گشته دلت | |
بحر مکری تو خلایق قطرهای | تو چو کوهی وین سلیمان ذرهای | |
کی رهد از مکر تو ای مختصم | غرق طوفانیم الا من عصم | |
بس ستارهی سعد از تو محترق | بس سپاه و جمع از تو مفترق |