تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن|ترک من خراب شب گرد مبتلا کن}}
 
{{ب|رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن|ترک من خراب شب گرد مبتلا کن}}
 
{{ب|ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها|خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن}}
 
{{ب|ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها|خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۲

' دیوان شمس (غزلیات) (رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن)
از مولوی
'


رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شب گرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن
ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده بر آب دیده ما صد جای آسیا کن
خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن
بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد ای زردروی عاشق تو صبر کن وفا کن
دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد از برق این زمرد هی دفع اژدها کن
بس کن که بیخودم من ور تو هنرفزایی تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن