تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام|دشمنم از مرگ من کور شود والسلام}}
 
{{ب|هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام|دشمنم از مرگ من کور شود والسلام}}
 
{{ب|آن شکرستان مرا می کشد اندر شکر|ای که چنین مرگ را جان و دل من غلام}}
 
{{ب|آن شکرستان مرا می کشد اندر شکر|ای که چنین مرگ را جان و دل من غلام}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۷

' دیوان شمس (غزلیات) (هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام)
از مولوی
'


هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام دشمنم از مرگ من کور شود والسلام
آن شکرستان مرا می کشد اندر شکر ای که چنین مرگ را جان و دل من غلام
در غلط افکنده‌ست نام و نشان خلق را عمر شکربسته را مرگ نهادند نام
از جهت این رسول گفت که الفقر کنز فقر کند نام گنج تا غلط افتند عام
وحی در ایشان بود گنج به ویران بود تا که زر پخته را ره نبرد هیچ خام
گفتم ای جان ببین زین دلم سست تنگ گفت که زین پس ز جهل وامکش از پس لگام
تا که سرانجام تو گردد بر کام تو توسن خنگ فلک باشد زیر تو رام
گر تو بدانی که مرگ دارد صد باغ و برگ هست حیات ابد جوییش از جان مدام
خامش کن لب ببند بی‌دهنی خای قند نیست شو از خود که تا هست شوی زو تمام