تفاوت میان نسخههای «مثنوی معنوی/قصهی آنک گاو بحری گوهر کاویان از قعر دریا بر آورد»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|گاو آبی گوهر از بحر آورد|بنهد اندر مرج و گردش میچرد}} | {{ب|گاو آبی گوهر از بحر آورد|بنهد اندر مرج و گردش میچرد}} | ||
{{ب|در شعاع نور گوهر گاو آب|میچرد از سنبل و سوسن شتاب}} | {{ب|در شعاع نور گوهر گاو آب|میچرد از سنبل و سوسن شتاب}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۱۸
' | دفتر ششم مثنوی (قصهی آنک گاو بحری گوهر کاویان از قعر دریا بر آورد شب بر ساحل دریا نهد در درخش و تاب آن میچرد بازرگان از کمین برون آید چون گاو از گوهر دورتر رفته باشد بازرگان به لجم و گل تیره گوهر را بپوشاند و بر درخت گریزد الی آخر القصه و التقریب) از مولوی |
' |
گاو آبی گوهر از بحر آورد | بنهد اندر مرج و گردش میچرد | |
در شعاع نور گوهر گاو آب | میچرد از سنبل و سوسن شتاب | |
زان فکندهی گاو آبی عنبرست | که غذااش نرگس و نیلوفرست | |
هرکه باشد قوت او نور جلال | چون نزاید از لبش سحر حلال | |
هرکه چون زنبور وحیستش نفل | چون نباشد خانهی او پر عسل | |
میچرد در نور گوهر آن بقر | ناگهان گردد ز گوهر دورتر | |
تاجری بر در نهد لجم سیاه | تا شود تاریک مرج و سبزهگاه | |
پس گریزد مرد تاجر بر درخت | گاوجویان مرد را با شاخ سخت | |
بیست بار آن گاو تازد گرد مرج | تا کند آن خصم را در شاخ درج | |
چون ازو نومید گردد گاو نر | آید آنجا که نهاده بد گهر | |
لجم بیند فوق در شاهوار | پس ز طین بگریزد او ابلیسوار | |
کان بلیس از متن طین کور و کرست | گاو کی داند که در گل گوهرست | |
اهبطوا افکند جان را در حضیض | از نمازش کرد محروم این محیض | |
ای رفیقان زین مقیل و زان مقال | اتقوا ان الهوی حیض الرجال | |
اهبطوا افکند جان را در بدن | تا به گل پنهان بود در عدن | |
تاجرش داند ولیکن گاو نی | اهل دل دانند و هر گلکاو نی | |
هر گلی که اندر دل او گوهریست | گوهرش غماز طین دیگریست | |
وان گلی کز رش حق نوری نیافت | صحبت گلهای پر در بر نتافت | |
این سخن پایان ندارد موش ما | هست بر لبهای جو بر گوش ما |