کنگرهٔ عرش بیدل شیرازی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۳۴ توسط M rastgar (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو




مائیم که در بادیۀ عشق دویدیم بسیار دویدیم و به مطلب نرسیدیم




بس بر رخ این سرو قدان دیده فکندیم بس در غم این سیمبران جامه دریدیم




با زاهد محرابی و با پیر کنشتی از عشق بس افسانه که گفتیم و شنیدیم




گشتیم بسی در طلب دوست جهان را در دهر به جز دشمن خونخوار ندیدیم




آن را که دل اندر طلبش گشت در آفاق اندر دل ما بود نهان ماش ندیدیم




دادیم دل از دست و غم دوست گرفتیم هشتیم بهشت از کف و آن روی گزیدیم




هرگز نفروشیم به شادی دو عالم آن غم که به صد جان گرانمایه خریدیم




بیدل قفس تن بشکستیم گر از عشق بر کنگرۀ عرش از آن دام پریدیم


M rastgar ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۳۴ (UTC)––––