پیام اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران به ملت ایران به مناسبت زادروز همایونی ۴ آبان ماه ۱۳۲۰

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۲۸ توسط Bellavista1 (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سوگند پادشاهی رضا شاه پهلوی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۲۰ خورشیدی تازی

اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی

پیام اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران به ملت ایران به مناسبت زادروز همایونی ۴ آبان ماه ۱۳۲۰


هم‌میهنان عزیز من،
اگر امشب را که شب چهارم آبان است برای سخنگویی اختیار کرده‌ام، به این جهت است که در این تاریخ از برکات این آب و خاک برخوردار گردیده‌ام. پس در این موقع از همه وقت خود را به شما نزدیک‌تر می‌یابم.
نخستین نکته‌ای که می‌خواهم گوشزد کنم مسئله وحدت ملی است، یعنی کیفیتی که اگر حاصل شود همه اجزای ملت با توافق تمام مشغول کار می‌شود. وضیع و شریف، توانگر و فقیر، اداری و غیراداری، برای یک منظور دست به کار می‌زنند. همه به یک چیز امیدوار و از یک چیز هراسان و نسبت به یک امر غمناک می‌شود. این حالت را وحدت ملی می‌گویند که پیکر جامعه را هر قدر بزرگ و پراکنده هم باشد به صورت بدنی ذیروح حساس و دراک درمی‌آورد، و همین حال ضامن بقای آن قوم محسوب می‌گردد. تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهد که وسعت و قدرت، ضامن بقای ملل نیست. چه بسا کشورهای پهناور و اقوام بی حد و حصر که چون فاقد این یگانگی بوده‌اند، با اندک لطمه از پای درآمده‌اند و چه بسا ملل کوچک و ضعیف که از نعمت وحدت برخوردار بوده‌اند و با حوادث کوه‌پیکر مقاومت کرده زنده مانده‌اند.
شکی نیست که هستی‌بخش و نگاه‌دارنده اشخاص و اقوام جهان دیگری است، و توسل به او بهترین قوت قلب و آرامش خاطر را ارزانی می‌دارد و اعتقاد به پروردگار برای هر فرد و قوم مایه تسلی و منبع نیرو و مهذب اخلاق خواهد بود. لیکن به نظر من آن ملتی حق دارد متوقع باشد، که عنایت الهی او را از مصائب برهاند و هستی وی را برومند و پایدار کند که خود لایق و آماده دریافت آن عنایت کرده باشد، و بهترین نشانه آمادگی خود اوست و معنی «دست خدا با جماعت است»، جز این نیست که افراد به صورت جامعه درآیند، یعنی یگانه شوند تا پرتو رحمت الهی بر آن وحدت بتابد، و الا در عین نفاق و پراکندگی فقط به انتظار عنایت آسمانی نشستن با جریان عالم که مبتنی بر علل و اسباب است، راست نمی‌آید و چنین توقعی بی‌جا است.
نکته دیگری که آن را ضروری می‌دانم، مسئله ترقی است. پس از آنکه وحدت حقیقی ملی حاصل شد و ایمان کامل به عالم معنوی در قلب‌ها رسوخ یافت، یقیناً چنین قومی دارای اخلاق حمیده و ملکات پسندیده از صدق و فتوت و فداکاری و میهن‌پرستی و نوع‌دوستی خواهد شد.
لیکن اکتفا به همین موضوع کافی نیست. باید ملت ترقی‌خواه باشد، یعنی راضی نشود که امروزش با دیروز مساوی گردد، بلکه آرزومند باشد که از حیث فردی و اجتماعی روزبه‌روز راه ترقی و تعالی بپیماید. ظهور چنین حالی در ملت مستلزم رقابت است که افراد و جماعات برای پیشرفت با یکدیگر مسابقه کنند، مشروط بر این که محرک حقیقی غبطه باشد نه حسد. افراط در مادیات و ترک کلی اخلاقیات و معنویات موجب تنزل، بلکه هلاک ملت است. با تقید به عوالم اخلاقی و معنوی هر فردی باید بکوشد که در راه ترقی و تعالی حقیقی پیشرفت حاصل نماید و به وسایل مشروع از امثال و اقران جلو بیفتد و هیچ گاه در این سیر تکامل به فرود آوردن مقام و شکست کار دیگران نپردازد، بلکه با وسایل مجاز و روش‌های آزاد در حصول مقامات شامخ مجاهدت ورزد و از تخریب دیگران که برای جامعه بدترین ابتلا و بدبختی است، بپرهیزد تا از مجموع کوشش‌های سودمند افراد منظم غنای ملی بالا رود و هرگونه نیازی از میان برخیزد.
مطلب دیگری که می‌خواهم یادآور شوم، راجع به طرز حکومت است که در واقع برای وحدت ملی و رقابت مفید به منزله استخوان‌بندی و تکیه‌گاه است، زیرا به عقیده من همه حکومت‌ها از این حیث در یک مرتبه نیستند. مناسب‌ترین طرز حکومتی که پرونده منظورهای فوق است، دموکراسی است. در این سبک حکومت چون زمام نیروهای کشور در دست خود ملت است افراد خواهند توانست در دایره همت و ذوق و استعداد و نیل طبیعی خود آزادانه سیر کنند و در پی آنچه می‌خواهند بروند و در رشته‌های مختلف سرآمد اقران بشوند.
نسیم روح‌پرور آزادی که گرامی‌ترین نعمت‌های جهان است، در این طرز حکومت می‌وزد. آزادی گفتار و کردار که تنها شرط مسابقه در راه ترقی است، فقط در چنین محیطی میسر تواند شد.
اما ملت آزاد در قبال سرافرازی و تنعم از نعمت آزادی، تکالیف و وظایفی هم دارد که اگر ادا نکند اساس آزادی‌اش مختل می‌شود و به تجربه رسیده که هر ملت آزادی که به مقتضیات آزادی عمل نکرده و به مصالح منافع عمومی متوجه نشده و از آزادی سوءاستفاده کرده و نفع عموم را فدای اغراض شخصی نموده است، زود یا دیر از آزادی حقیقی بی‌بهره شده و راه مذلت و بندگی سپرده است، و من امیدوارم ملت ایران به این نکته پی برده و نعمت آزادی را برای خود حفظ نماید، و از جانب شخص خود اطمینان می‌دهم که برای این موضوع به منتهای درجه خواهم کوشید.
در خاتمه روی سخن را به جوانان کشور، به ویژه دانشجویان کرده، می‌گویم: شما سرمایه آینده مملکت و چراغ هدایت قوم خود هستید. سال‌ها مادرِ میهن، شما را در دامان خویش پرورده است تا در هنگام ضرورت دانش و هنر و اخلاص و ایمان شما کشتی وطن را به ساحل ترقی برساند. بر شما واجب است با وسایلی که در دسترستان گذاشته شده‌است هر روز در کسب کمال بکوشید و در راه دانش‌های سودمند و تمرین در اخلاق پسندیده سستی روا ندارید و در ضمن آموزش‌های نظری به ورزش و پرورش بدنی که بهترین وسیله برای داشتن فکر سالم و روح قوی است، اهمیت بدهید تا در مسابقه آزادانه‌ای که برای بروز استعداد شما در پیش است و باید منجر به وحدت ملی تام و ترقی و تعالی کشور شود، کاملاً آماده باشید.
من شخصاً مراقب شما هستم و ترقی و فرهنگ کشور را به معنی اعم که موجب هرگونه پیشرفت و سعادت ملل است هدف خود قرار داده‌ام و نیز عموم طبقات دیگر ملت را دعوت می‌کنم که در نیات ترقی‌پرورانه با من مساعدت نمایند و بدانند که راه نیل به سعادت و رفعت، مجاهد و کوشش و فداکاری است و برای این کوشش و مجاهده حاضر شوند تا به اتفاق بتوانیم به آرزوهای شرافتمندانه خود برسیم، زیرا هر قوم برای اینکه در شمار ملل زنده بوده بتواند سرافرازانه به سر برد. باید مراتب بلندی از هنرمندی و مقامات معنوی را هدف آمال خود قرار دهد، و این معنی است که از آن به آرزوهای شرافتمندانه تعبیر می‌کنیم و امیدوارم شما هم‌میهنان من همه دارای همین آرزو باشید و در نیل به آن مقام از هیچ کوشش فروگذار ننمایید.