وحشی بافقی (غزلیات)/جان رفت و ما به آرزوی دل نمی رسیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (جان رفت و ما به آرزوی دل نمی رسیم) از وحشی بافقی |
' |
جان رفت و ما به آرزوی دل نمی رسیم | هر چند میرویم به منزل نمیرسیم | |
برقیم و بلکه تندتر از برق و رعد نیز | وین طرفه تر که هیچ به محمل نمیرسیم | |
لطف خدا مدد کند از ناخدا چه سود | تا باد شرطه نیست به ساحل نمیرسیم | |
در اصل حل مسأله عشق کس نکرد | یا ما بدین دقیقهی مشکل نمیرسیم | |
وحشی نمیرسد ز رهی آن سوار تند | کش از ره دگر ز مقابل نمی رسیم |