وحشی بافقی (غزلیات)/ای مدعی از طعن تو ما را چه ملالست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (ای مدعی از طعن تو ما را چه ملالست) از وحشی بافقی |
' |
ای مدعی از طعن تو ما را چه ملالست | بارد و قبول تو چه نقص و چه کمالست | |
گیرم که جهان آتش سوزنده بگیرد | بی آب شود جوهر یاقوت محالست | |
اینجا سر بازارچهی لعل فروشیست | مگشا سر صندوق که پر سنگ و سفالست | |
مارا به هما دعوی پرواز بلند است | باری تو چه مرغی و کدامت پر و بالست | |
با بلبل خوش لهجهی این باغ چه لافد | سوسن به زبان آوری خویش که لالست | |
خوش باشد اگر هست کسی را سر پیکار | ناورد گه ما سر میدان خیالست | |
خاموش نشین وحشی اگر صاحب حالی | کاینها که تو گفتی و شنیدی همه قالست |