ملامت عشاق بیدل شیرازی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۱۹ توسط M rastgar (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


فرشته ای تو و یا حور یا پری ور نه نه آدمیست بدین دلبری و دلبندی




چو آفتاب جمالت دریده پردۀ خلق بر آن جمال اگر پرده ای نیفکندی




پراکنی چو به رخ زلف عنبر افشان را به هوش باش که جمعیتی پراکندی




به روزگار دلی شادمان نخواهی دید گر از ملامت عشاق خویش خرسندی




به دامنم ز بس چشمه ها هست روان نه دیدۀ من زاری که کوه الوندی




خبر ز حالت مرغان بسته پر دارد کسی که هست مر او را به پای دلبندی




تو گر نمی نگری سوی کس ز استغناء ز هر طرف نگران سویت آرزومندی




حکایتیست ز یوسف وگر نه چون تو به حسن هنوز مادر گیتی نزاده فرزندی




مرا جفا و وفای تو هر دو یکسانست که ناپسند نباشد هر آنچه تو بپسندی




بکن هر آنچه تو خواهی و بندگی می بین که حاکمی به وجود من و خداوندی




هزار بار فزون تر گفتمت بیدل که پا به حلقۀ خوبان منه که در بندی



M rastgar ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۱۹ (UTC)––––