تفاوت میان نسخههای «مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با سردبیر روزنامه حزب مردم ۵ دی ماه ۱۳۵۲»
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
جز (added Category:حزب مردم using HotCat) |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
[[رده:سال ۱۳۵۲]] | [[رده:سال ۱۳۵۲]] | ||
[[رده:مصاحبههای محمدرضا شاه پهلوی آریامهر]] | [[رده:مصاحبههای محمدرضا شاه پهلوی آریامهر]] | ||
+ | [[رده:حزب مردم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۲۴
سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | تصمیمهای مجلس |
مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با سردبیر روزنامه حزب مردم ۵ دی ماه ۱۳۵۲
دموکراسی واقعی
در گذشته به کرات راجع به این اصل صحبت کردم. در کشوری که بر اساس رژیم پارلمانی دمکراتیک اداره میشود اگر انتخابات و تشکیلات سیاسی آن بر اساس احزاب نباشد ایجاد نظم سیاسی غیر ممکن است و آن کشور و تشکیلات دچار هرج و مرج میشود. اگر هم بر اساس یک حزبی باشد، مثل جوامع کمونیستی یا فاشیستی، به هر صورت یک نوع دیکتاتوری خواهد بود. در یک رژیم پارلمانی دمکراتیک، اصل بر آزادی فردی و آزادی عقیده و مرام استوار است. شما گفتید دو حزبی، من میگویم چند حزبی آن هم بر اساس انتخاب مردم، ولی در کشور ما عملاً تعداد احزاب محدود میشود، زیرا در چهارچوب انقلاب شاه و ملت، مگر چند نوع برداشت میتواند وجود داشته باشد؟ چون برداشتها محدود است، فقط دو چیز باقی میماند، یکی درجه لیاقت و شایستگی در اجرای اصول و صحیحترین برداشت از آن، دیگری تغییر قیافه مسئولان امور. از این رو اساس کار میرود روی سیستم دو حزبی، موافق دولت و حزب مخالف دولت که سابقاً آن را اقلیت میگفتیم. به هر حال هر دو حزب به اصول انقلاب و اساس مملکت وفادارند، منتهی یکی از آنها از این اصول یک نوع برداشت میکند و دیگری در مورد عمل کردن آن برداشتی متفاوت دارد. چندی قبل به دانشگاهیان گفته بودم شما آزادی عمل دارید که این اصول را مطالعه کنید و نظریات خود را بدهید و حتی تمام آن را زیر و رو کنید، البته جز تغییر در مواردی که اساس انقلاب ما است، مثل تعلق ثروتهای بزرگ طبیعی و خداداد نظیر نفت به مردم و ملی کردن آبها، جنگلها و مراتع و نظائر آن. غیر از اینها اگر چیزی به نظرتان رسید که لازم است در آن تجدید نظر شود بگویید و مطمئن باشید من اولین کسی هستم که آن را قبول میکنم. با در نظر گرفتن تکنولوژی امروز و تغییرات سریعی که در جنبههای مختلف پیش میآید، میتوان در مواردی که گفته شد تغییراتی داد. اصولاً ایراد من به مرامهای دیگر این است که این مرامها غالباً صد سال پیش نوشته شده و منطبق با شرایط امروز نیست. به هر حال اگر این اختیار را به دانشگاهیان و دانشمندان دادم، مسلم است که به یک حزب سیاسی هم میدهم، بخصوص وقتی که این موضوع از طرف حزب مخالف دولت، البته حزب مخالفی که وفادار به اصول انقلاب مملکت باشد عنوان شود، زیرا ما همواره آماده قبول حرف حساب بوده و خواهیم بود. اما درباره جامعه دمکراتیک که ابتداء به آن اشاره کردم باید دید که امروزه معنی دموکراسی در دنیا چیست؟
به نظر من دموکراسی حقیقی آن است که مردم در داخله مرزهای کشور در برابر قوانینی که حقوق هر کس را در حدود این قلمرو مشخص میسازد مساوی باشند، اما اگر به اسم دموکراسی کسی آزادی دیگری را زیر پا بگذارد، یا آنکه به نام دموکراسی بخواهد خیانت کند، این را دموکراسی نمیدانیم. همچنین اگر کسی به نام دموکراسی بخواهد کار نکند و تنبلی کند این قابل قبول نیست، چه این وضع نمیتواند ادامه یابد و منجر به نابودی جامعه خواهد شد.
جامعه سالم فقط بر اساس کار و زحمت و نتیجه بردن از زحمت، دوام و قوام مییابد. باید تشکیلات حزبی صورت جدی تری پیدا کند.
لزوم آمادگی سیاسی
کادرهای حزبی بایستی به صورت افراد مبارز و مؤمن درآیند، بطوری که بخاطر مرامشان حاضر به فداکاری باشند. باید به مردم کم کم فهماند که ورود در این مبارزات سیاسی و حزبی یک نوع بیمه برای آینده کشور است. اکنون دستگاهی وجود دارد که کشور را اداره میکند. مردم هم خیالشان راحت است که کشورشان اداره میشود. عدهای فکر میکنند پس دیگر لزومی ندارد که وارد احزاب شوند. ممکن است این استدلال در حال حاضر صحیح باشد، ولی باید آمادگی داشته باشیم برای روزی که رهبری اینطور بارز و محسوس نباشد. اگر روزی رهبری اینطور بارز و محسوس نبود معلوم نیست که جای آن را یک نفر حتماً بتواند پر کند، بلکه این جمعیت کشور و این ۳۲ میلیون نفر مردم این مملکت هستند که بایستی آن را پر کنند. پس بایستی وارد اینگونه تشکیلات و مبارزات بشوند تا این آمادگی را پیدا کنند.
کشور نمونه
ابتداء باید بگویم که منظور ما از اقدامات و تصمیمات اخیر آن بود که میخواهیم یک کشور نمونه داشته باشیم. من نمیگویم که در این کشور فساد نیست، هر جا هست باید با آن مبارزه شود. دستوراتی که اخیراً صادر شده علاوه بر آنکه جنبه سازندگی یک کشور نمونه را دارد، در عین حال دارای جنبه مبارزه با فساد هم هست. زیرا طبقات بالای دستگاه دولت از هر جهت باید منزه باشند، به همین جهت هم آنها را از مشاغل انتفاعی منع کردیم. ولی این منع شامل بقیه کارمندان دولت نمیشود، چه اگر فرضاً کارمندی در جنوب کشور چند سهم کارخانهای را درد شمال کشور داشته باشد، این امر به هیچ جا برنخواهد خورد.
برنامه رفاه اجتماعی
برنامههای بسیاری برای پیشبرد کشور و بهبود زندگی مردم داریم، از آن جمله است عرضه سهام کارخانهها به مردم. پس از آنکه این سهام به کارگران و کارکنان کارخانهها عرضه شد، کشاورزان و کارمندان هم باید بتوانند از مازاد آن خریداری کنند. چرا صرفه جوییها و پس اندازهای مردم صرف خرید سهام نشود که هم کمک به تولید و آبادانی مملکت است و هم آنکه عموم از منافع آن استفاده خواهند برد. برنامه دیگر توجه به حداقل حقوقها است. امیدوارم تا آخر برنامه پنجم حداقل حقوق به ۱۲ هزار ریال در ماه برسد. علاوه بر این به حقوقهای متوسط نیز باید توجه بشود و این حقوق آنقدر باشد که یک زندگی کاملاً راحت و خوب را برای یک خانوار یعنی زن و شوهر و فرزندانشان که امیدوارم تعدادشان بیش از دو سه نفر نباشد از هر جهت تأمین کند. در حال حاضر حقوقهای بالا بخصوص در بخش خصوصی کافی است، معذالک به حقوقهای بالا نیز بایستی توجه کرد و با در نظر گرفتن تغییرات هزینه زندگی این حقوقها را متناسب با آن ترمیم کرد. همچنین باید با ایجاد یک سیستم بیمه همگانی و توسعه تعاونیها موجبات رفاه هر چه بیشتر مردم فراهم گردد.
سرمایهگذاری بخش خصوصی و دولتی
میدان برای سرمایهگذاری بخش خصوصی باز است، ولی اگر بخش خصوصی ایرانی به اندازه کافی سرمایهگذاری نکند دولت مجبور است این کار را بکند، یا آنکه سرمایهگذاری خارجی تشویق بشود. بخش خصوصی در ایران برای سرمایهگذاریهایی که مدت زمان بازده آن طولانی است تمایل زیاد نشان نمیدهد. مثلاً در مورد طرحهای کشاورزی مدرن که لازم است برای هر هکتار تا دو هزار دلار سرمایهگذاری شود و منافع آن بعد از مدت نسبتاً طولانی بر میگردد، سرمایه داران ایرانی رغبت چندانی نشان ندادهاند. مملکت نمیتواند در اینگونه موارد معطل بماند، اما درباره شرکتهای دولتی به ما میگویند تشکیل بیشتر این شرکتها برای این است که از مقررات دست و پا گیر دولتی و قانون استخدام فرار کنند تا بتوانند برای جذب کادر مجرب با بخش خصوصی رقابت نمایند. مثلاً میگویند در بخش خصوصی برای فلان کار پانزده هزار تومان حقوق میدهند، در حالیکه با مقرراتی که ما داریم در بخش دولتی نمیتوان بیش از سه هزار تومان داد. این از مواردی است که حزب مخالف دولت خوب میتواند وارد بشود و ببیند که آیا این کار حتماً برای پیشرفت و خدمت به کشور است و یا برای تبذیر و اسراف و تلف کردن وجوه مملکت.
استفاده از منافع انرژی
حتماً باید در این کار تسریع شود. کما اینکه از هم اکنون طرحهایی برای این کار آماده شده و دستور استفاده از رآکتورهای اتمی برای تولید برق و شیرین کردن آب دریا و همچنین تولید برق حرارتی از طریق توربینهای بخاری و گازی صادر گردیده است. اگر تا سال ۱۹۸۵ صبر میکردیم و رآکتورهای اتمی «فاست بریدر» به بازار میآمد شاید تهیه برق از اینگونه رآکتورها اقتصادی تر بود، اما برای صرفه جویی در حفظ ذخایر نفت، این ماده پر ارج Noble دستور استفاده از رآکتورهای اتمی را دادهایم. گو اینکه این رآکتورها هم قبل از سال ۱۹۸۱ آماده نمیشود، ولی همین چهار سال هم از نظر صرفه جویی و حفظ ذخائر نفتی کشور اهمیت فوقالعاده دارد.
ذخایر مواد اولیه
همانطور که ذخائر غذایی، فرضاً گندم، در سیلوها نگاهداری میشود، سایر مواد اولیه لازم برای مصرف کشور را بایستی برای حداقل مدت یک سال داشته باشیم و بیش از ذخایر یک سال الزام آور نیست، برای آنکه تکنیکها مرتباً عوض می شود، در مورد تأمین منابع برای مصارف دراز مدت از طریق دیگر امکان خواهد داشت، ولی به هر حال برای این منظور محاسبات معقول اقتصادی ضروری است.
تولیدات کشاورزی
اصل این است که باید از هر وجب خاک خودمان با استفاده از آخرین سیستمهای آبیاری و کشاورزی حداکثر بهره برداری را به عمل آوریم. این کار به زمان احتیاج دارد، زیرا علاوه بر اقدامات زیربنایی و آموزشی و ترویجی، چه بسا که موقعیت بعضی از دهات امروزی را بایستی تغییر داد، چون خاک شان خوب نیست و از آبی که برای کشور جنبه حیاتی دارد استفاده شایسته نمیکنند، با این حال باید سعی شود کشاورزی کشور در کوتاهترین مدت ممکن از بهترین روشهای مدرن آبیاری و زراعت و دامداری و غیره برخوردار شود. مسئله بعدی کنترل جمعیت و تنظیم خانواده است. بایستی سعی کنیم این برنامه در مملکت با جدیت اجراء شود و به مردم تفهیم گردد که به وجود آوردن بچههای زیادی در واقع گناهی است که نسبت به بشریت انجام میگیرد. در اجتماع امروز مرد و زن در کنار هم کار میکنند و میخواهند از مواهب تمدن استفاده کنند. بچه شان هم بایستی خوب اداره شود، اما استفاده از همه مواهب تمدن و اداره کردن خوب بچهها خرج دارد. مگر یک خانواده دارای درآمد متوسط، خرج چند بچه را میتواند به خوبی تحمل کند؟ آیا این رویه صحیح است که فقط به ستر عورت و حداقل خوراک و وسائل اکتفا کنیم، یا انسانی تر آن است که آن تعداد بچه بوجود آوریم که بتوانیم آنها را از همه مواهب زندگی بهرهمند سازیم. از این مطلب که بگذریم با توجه به اینکه قدرت خرید ما به سرعت رو به افزایش است و تا ده سال دیگر سر به ارقامی میزند که اگر آنها را اعلام کنم مایه حیرت خواهد شد و در نتیجه تقاضا برای مواد غذایی و کشاورزی نیز به سرعت افزایش مییابد به این جهت اگر قسمتی از این مواد را نتوانیم در داخل تأمین کنیم حتماً در جاهایی که امکان دارد برای تولید این مواد سرمایهگذاری خواهیم کرد. کما اینکه از هم اکنون برای تولید گندم و فرآوردههای دامی دستور انجام مطالعاتی در زمینه سرمایهگذاری در خارج از کشور داده شده است.
اختلاف اعراب و اسرائیل
این مطلب را ما همیشه در گذشته گفتهایم که خاک هیچ کشوری را نباید به زور گرفت و اگر این کار انجام شد نباید آن را قبول کرد، این یک مسئله، مسئله دوم اینکه تمام ممالک عضو سازمان ملل متحد حق حیات دارند و بهترین راه آن است که سازمان ملل متحد مرزهای قبول شدهای را بین طرفین تضمین کند. اگر کنفرانس ژنو بر این اساس جلو برود شانس موفقیت خواهد داشت.
سازش ابرقدرتها
ابرقدرتها وجود دارند و کاری نمیتوان کرد. باید سعی کنیم که سازش آنها به نفع دنیا تمام شود و مانع از بروز جنگ و تقسیم دنیا به مناطق نفوذ گردد. ما و ممالکی مانند ما نباید زیر بار زور برویم ولو به قیمت نابودی مان تمام شود، اما کشوری که این روحیه را داشته باشد نابود نخواهد شد. میشود طوری عمل کرد که سازش ابرقدرتها به سود ممالکی نظیر ما تمام شود نه به زیان ما، برای این کار ممالکی که جزو ابرقدرتها نیستند بایستی سعی در افزایش بنیه اقتصادی و مالی خود بنمایند و تا زمانی که به خلع سلاح کامل و عمومی نرسیدهایم نیز قدرت دفاعی خویش را تقویت کنند.
تمدن بزرگ
تمدن بزرگ هنگامی فرا میرسد که ما از لحاظ اجتماعی برنامههای خودمان را به مورد اجرا گذاشته باشیم، ثروتهای ملی مان به حداکثر مورد بهره برداری قرار گرفته و به بهترین صورت در دسترس همگان باشد. البته مقصود این نیست که مبلغی را مرتب در هر خانهای تقسیم کنیم. منظور آن است که سرویسها و خدمات گوناگون از قبیل بهداشت، خدمات اجتماعی، فرهنگی و آموزشی در دسترس همگان باشد. از راه توسعه بیمهها نیز همه کس از هنگام تولد تا روز وفات زیر پوششی از چتر حمایتی قرار گیرد. همه مردم باسواد شوند و برای هر کس متناسب با استعدادهای او امکان تحصیل فراهم باشد. از این هم بالاتر اگر کسی استعداد تحصیل ندارد از طرق علمی استعدادهای دیگر او کشف شود و به مجرای صحیح بیفتد، چه بسا این امکان پیش بیاید که فرضاً یک نجار خوب درآمدش با متخصص دیگری در هر رشته قابل مقایسه باشد. از لحاظ شئون انسانی و ملی هیچ کس بر دیگری مزیت نخواهد داشت، مگر آنکه از لحاظ هنر و استعدادهایش مزیّتی کسب کند. جنبه دیگر دوران تمدن بزرگ مسائل معنوی آن و بخصوص اخلاق و تربیت صحیح است. این امر باید از داخل خانوادهها از مهد کودکها، دبستانها، دبیرستانها و دورههای تحصیلی مختلف تا هنگام ورود به اجتماع دنبال شود. البته در جامعهای که ظلم و فقر بر آن حکومت کند نمیتوان انتظار داشت چنین خصائل معنوی بروز کند و رشد و توسعه پیدا نماید، ولی چون جامعهای که ما در حال ساختمان آن هستیم بر اساس عدالت بنا شده، توسعه این خصیصههای معنوی در آن امکان پذیر است. مسئلهای که میخواهم در این جا روی آن تکیه کنم، مسئله اخلاق است. خوشبختانه ملت ما به صورتی سنتی از میراث ادب و اخلاق غنی برخوردار است و هیچ لزومی ندارد که این سُنّتهای پسندیده ایرانی رو به زوال گذارد. چه چیز از انسان کم میشود اگر رفتاری مؤدّب داشته باشد. برعکس رفتار توأم با ادب و احترام، بزرگی روح و جوهر ذات انسان را نشان میدهد. روابط اجتماعی و فرهنگی نیز حائز کمال اهمیت است. در این زمینه روزنامهها و مجلات و رادیو تلویزیون میتوانند نقش بسیار مؤثری داشته باشند. در مسئله اشاعه فرهنگ بایستی از یک خانه کوچک فرهنگ روستایی تا بزرگترین کاخهای فرهنگ در شهرها نقش مهم خویش را ایفا کنند. به همه استعدادها در زمینه فرهنگ و هنر بایستی میدان داده شود. به عبارت دیگر کاملتر تمام چیزهایی که به زندگی مادی جنبه انسانی و بشری میدهد و به نحوی از انحاء به مسائل فرهنگی زندگی در گذشته و حال مربوط میشود باید عمیقاً مورد توجه قرار گیرد. اینها کلیاتی است که درباره آن میتوان کتابها نوشت، اما میشود چنین نتیجهگیری کرد که اساس تمدن بزرگ بر عدالت اجتماعی تکیه دارد و یکی از ویژگیهای آن امکان پیشرفت هر فرد ایرانی است تا جایی که استعداد او اجازه میدهد و برخورداری از درآمدی که تمام موجبات رفاه و آسایش مادی و معنوی را که به آن اشاره شد فراهم آورد.
امید ما این است که با تمام شدن برنامههای عمرانی پنجم و ششم مقدمات چنین اجتماعی فراهم آید و تا ۲۵ تا ۳۰ سال دیگر که صحبت یک نسل است، ایران در ردیف ممالک پیشرفته جهان قرار گیرد. البته آنچه را که گفتم با پول درست نمیشود و با پول قابل خریداری نیست، بلکه جنبههای معنوی مسئله اهمیت بسیار زیادتری دارد.
شاید در پایان سخن ذکر این موضوع بی مناسبت نباشد که نیل به مدارج معنوی بدون امکانات مادی ممکن نیست. تنها به مادیات پرداختن نیز بدون توجه به معنویات همان طبل میان تهی است با آوای بسیار بدی که از آن به گوش میرسد.