مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ دی ۱۳۵۲ نشست ۱۴۵
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و سوم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۹ دی ۱۳۵۲ نشست ۱۴۵
مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۲۳ جلسه ۱۴۵
صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی روز یکشنبه (۹) دی ماه ۱۳۵۲
فهرست مطالب:
مجلس ساعت نه بعد از ظهر به ریاست آقای مهندس عبدالله ریاضی تشکیل گردید. |
- قرائت اسامی غایبین جلسه قبل
۱- قرائت اسامی غایبین جلسه قبل
رئیس - اسامی غایبین جلسه قبل قرائت میشود.
غایبین بااجازه
- آقایان احتشامی - احتشام شهیدی - مهندس اسدی لنگرودی - اسعد رزم آرا - امیراحمدی - پدرامی - دکتر پرتو اعظم - مهندس پروشانی - جعفری - چنگیزی - حق شناس - ذوالفقاری - دکتر سعید - دکتر عظیمی - فرنود - فضائلی - موقر - زرین پور - خانم طالقانی - خانم دکتر سرخوش - خانم ابراهیمی.
غایب بیاجازه
- آقای شیخ بهائی.
غایبین مریض
- آقایان توسلی - ایمان زهرایی - جوانشیر - جهانی - خانقاهی - امیرعلم خزیمه - اسمعیل خزیمه - مهندس حسین خسروی - حسام رضوی - ریگی - دکتر رفیعی - مهندس عباس زاهدی - سعید وزیری - دکتر شریف امامی - مهندس عطائی - کمالوند - دکتر مشایخی - مهرزاد - خانم ضرابی - خانم اسدی - خانم مزارعی.
- ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور
۲- ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور
رئیس - وارد دستور میشویم کلیات لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور مطرح است، آقای دکتر رئیسی تشریف بیاورید.
دکتر رئیسی - در جلسه قبل عرایضم راجع به امور روستاها بود و به اینجا رسیدیم که مرحله دوم احتیاج روستاییان مربوط به بهداشت است و بهداشت را تقسیم بندی کردیم توضیحات من مربوط به برنامه ریزی بود و از پیشگیری بیماریها شروع کرده بودیم اما در مورد بیماریهای روانی که اصولاً چه شده و چه هست طبق محاسباتی که انجام گرفته ۹۲۰ هزار فرد دبیل یعنی فرد عقب افتاده وجود دارد و ۵/۴ میلیون نفر آدم کم هوش و ۴۰۰ یا پانصد هزار نفر آدم فوقالعاده باهوش البته توضیح بدهم که ایجاد نگرانی نکند. این آمار، آمار دنیایی است و فکر نکنید که فقط مربوط به ما است وقتی مرحوم کندی به خاطر خواهرش یک آمار داد که ۶ میلیون نفر در آمریکا وجود دارند که عقب افتاده هستند همه تعجب کردند به همان نسبت ۹۲۰ هزار نفر هم در اینجا هستند که عقب افتاده هستند ولی اگر دولت توجهی به این افراد عقب افتاده بکند خیلی تفاوت میکند اینها قابل تربیت هستند چه این ۹۰۰ هزار نفر چه آن ۵/۴ میلیون نفر با کوچکترین توجهی میشود آنها را افرادی بار آورد که نه تنها سربار اجتماع نباشند بلکه بتوانند دردهای بقیه را درمان کنند. با این فرم میتوان برحسب نوع ناراحتیها حتی تا رسیدن به یک مرحله از مهارتهایی هم در کار پیشرفت کنند به جای این که یک نفر را بگیریم که مواظب اینها باشد و آنها را در تیمارستان بخوابانیم و مواظبشان باشیم با یک مقدار کمی هزینه میشود ترتیبی داد که اینها علاوه بر این که سربار نباشند که یک نفر از هر کدام آنها پرستاری و نگهداری کند بلکه این افراد خود کمکی هم به اجتماع بکنند. این بهداشت روانی مراحل مختلف دارد و گاهی چه انرژیهای فعالی را از بین خواهد برد البته آن صحبت جداگانه است منظورم این است که برنامه ریزی باید طوری باشد که این سرمایهها و بودجههای مختلف که از طرف دولت پرداخته میشود باید در یک ظرف ریخته شود و از آن محل بر تمام امور درمانی نظارت شود تا همه بدانند که این سازمان مسئول درمان این قسمت است و یا آن سازمان مسئول درمان فلان قسمت است. قسمت دوم درست است که دولت هم دارد میرود به طرف بیمه کردن همه، باید دید این استطاعت مالی در قبال فرانشیزها وجود دارد یا نه؟ یعنی ۲۵ درصد ۲۰ درصد و ۱۵ درصد و در بعضی از موارد ۴۰ درصد را میتوان یک نفر بدهد یا نه؟ من بعید میدانم باید فکر فرانشیز را به طور دیگری حل کرد سوکسید دادن به طبیب بلی و فرانشیز گرفتن به این فرم نه. باید روی این موضوع فکر کرد گاهی مخارج آن قدر بالا میرود که پرداخت فرانشیز برای مریض مقدور نخواهد بود، مرحله اول تمام شد. مطلب دوم راجع به بودجه است یک بررسی سطحی میکنیم بودجه مملکت روزی که ده میلیارد بوده و امروز که به هزار میلیارد رسیده بودجه بهداشتش را در نظر میگیریم ببینیم این بودجه به همان نسبت رشد کرده یا خیر، برای درمان مردم جا دراد که این بودجه را دو برابر و چهار برابر و ده برابر کنیم این بازده دارد و هرچه سرمایه ریخته شود برگشت دارد (دکتر دادفر - ۲۱ درصد شده اگر تمام مؤسسات درمانی و بهداشتی را جمع کنیم و بودجه تمام وزارتخانهها و سازمانهای انتفاعی و غیرانتفاعی را در نظر بگیریم ۲۱ درصد بودجه کل است) از توضیحی که آقای دادفر دادند بسیار خوشوقت شدم ولی متأسف هم شدم که چرا با این همه پول به بعضی از مردم هنوز هم یک آسپیرین نمیرسد این ۲۱ درصد هزار میلیارد ریال را ببینید چه میشود (یک نفر از نمایندگان - یک بخش است) به هر حال آنچه من میبینم آن سرویسی که به مردم اقصی نقاط کشور داده میشود (یک نفر از نمایندگان - تا آخر برنامه پنجم ۲۰ هزار تختخواب باید اضافه شود) انشاءالله، باز هم کم خواهد بود. چون خسته شدهاید و حوصله تان سر رفته است بنده از صحبتهایم آنچه را که میشود گذشت میگذرم ولی در توضیح مطلب جناب دکتر دادفر عرض میکنم که اگر هم ۲۱ درصد باشد باز هم زیاد نیست. در کشورهای اروپایی مطالعه شده سیستم، درمانی انگلستان از همه جا ارزانتر است و مورد رضایت مردم هم نیست این سیستم درمانی مملکت آنها است انگلستان به تدریج این بودجه را اضافه کرده است بودجه آن را میخوانم و به اختصار میگویم در سال ۱۹۷۳ برای جمعیت ۵۸ میلیونی انگلستان ۲۵۰۰ میلیون پوند بودجه داشتند اما بدون هزینههای پیشگیری و تحقیق که هزینه سنگینی است در آن منتشر نشده مطابق با ۴۰ هزار میلیون تومان میشود برای آن کشور نسبت سرانه نصف این به ما هم خواهد رسید پس هر چه در امر بهداشت سرمایهگذاری شود جا دارد و من چون میبینم همه شما با این امر موافقید از این موضوع میگذرم انشاءالله در سال دیگر در این قسمت قدمهایی برداشته شود. در مورد کادر بر خلاف گفته یکی از همکارانم که گفتند ۸۳۰۰ طبیب در این مملکت هست باید بگویم که ۹۲۰۰ طبیب هست غیر از دندانپزشک و معادل نصف آنها یک کمی هم بیشتر در تهران هستند با در نظر گرفتن تعداد زیادی هم که در اطراف تهران هستند میخواهیم ببینیم سهم روستاهایی که بنده صحبت میکنم از این اطباء چند نفرند به هر ۳۵۰۰ نفر یک طبیب میرسد با احتساب تهران اگر در بعضی جاها مثل کهکیلویه که جناب آقای فرهادپور میفرمودند برای هر ۲۰ هزار نفر یک طبیب وجود دارد و برای هر صد هزار نفر یک تختخواب هم نیست. من عذر میخوام که باز از کشور انگلستان مثال میآورم در همه جای دنیا پزشک کم است در انگلستان هم کم است میخواهم میزان کمبودها را بگویم در انگلستان ۷۵۰ هزار کارمند، دکتر و نرس در کادر درمانی در سیستم درمانی ملیشان کار میکنند از این ۷۵۰ هزار نفر در حدود ۶۷ هزار طبیب برآورد امسال است ۷۵ هزار طبیب میخواهند ۶۷ هزار نفر دارند ما هم کم داریم ۴۰ هزار دکتر میخواهیم ۹ هزار نفر داریم، ما در مجموع ۱۵ هزار نرس و بهیار و ماما داریم که با آمار دقیق ۷۵۰۰ نفر آنها شوهر کردهاند و کار نمیکنند و یک تعدادشان به خارج رفتهاند یعنی تعداد نرس و ماما از طبیب کمتر است در صورتی که این نسبت باید ۱۰ بر یک باشد (کاظم مسعودی - میفرمایید چه کار کنیم) داوطلب که زیاد است رشته اش هم که ساده است پول هم که دارید یک قدری ارشاد کنید که از دوره دبیرستان به جای این که دیپلمه بیکار بار بیاورید یک مقدار نرسینگ یادشان بدهید. تعداد فارغالتحصیلان دانشکدههای طب این مملکت تا امروز ۱۷ هزار نفر بوده ۳ هزار نفر هم فارغ التحصیل خارج را حساب کنید میشود ۲۰ هزار نفر و حالا ما ۹ هزار نفر داریم پس ۱۱ هزار نفر کجا هستند؟ اگر بخواهیم این موضوع را بررسی کنیم باید یکی از این سه راه را انتخاب کنیم یا هر سه را انتخاب کنیم تا تعداد طبیب زیاد شود آنها که در خارج هستند داخل بکنید تعداد را زیاد کنید ۳۰ درصد هم که در کادر اداری هستند بکشیدشان وسط و از آنها استفاده کنید من نامهای از یکی از فارغالتحصیلان آلمان دارم که خیلی از مسائل را مطرح کرده که متأسفانه با علاقهای که دارم وقت برای خواندن آن نیست اجازه بدهید در اینجا تشکر کنم از یک گروهی از مؤسسات مربوط که رفتند برای جلب مغزها و با دلسوزی کامل رفتند اروپا و با بچههای آنجا صحبت کردند ۸۰ درصدشان حاضر شدند که برگردند و دارند میآیند این گروه شامل افراد مختلفی از وزارتخانهها و سازمانهای مربوط بودند یک نفر از وزارت علوم مدارک آنها را ارزشیابی میکرد یک نفر از گمرک بود اموالشان را گمرک میکرد یک نفر از نظام وظیفه بود و یک نفر از مقامات امنیتی و یک نفر جهت استخدام وقتی رهبر خردمند و بزرگاندیش این مملکت حتی سوءقصد کنندگان به خودشان را میبخشند. اگر جوانی جهالت کرد و در خارج یک رفتار مختصر منحرفی داشت که تنبیه و پیشمان شد و این ندامت را نشان داد اگر متنبه شده و به سزای کارهای ناشایست خودش رسیده و بعد به این هیأت میآید و میگوید که من دلم برای وطنم، برای رهبرم و برای فامیلم تنگ شده و یا هر شرایطی حاضرم به ایران بیایم باید مطالعه کرد و بررسی کرد و او را برگرداند تا برای مملکتش خادم شود من امشب وقت ندارم که در اینجا درباره جوانها صحبت کنم و مختصر میگویم که گاهی پرخاشگریها از ناامیدیها به وجود میآید من گفتههای جناب آقای دکتر رشتی را نمیتوانم در این مورد قبول کنم من خودم برخورد کردهام در خارج چند بار در سفارتخانهای رفتم مجبور بودم به علت داشتن پاسپورت سرویس خودم را معرفی کنم دوبار رفتم راهم ندادند بعد مجبور شدم در را باز کنم البته باید بگویم من در انقلاب بزرگ شدهام من تمام خواص انقلاب را لمس کردهام من از روستا میآیم من از اصلاحات ارضی میآیم در اینجا است که باید بگویم یک بیتوجهی مأمور سیاسی چه قدر بر روی جوانان اثر میگذارد همان وقت دکترهای افغانی با ما بودند و مرتب از سفارتخانه یشان تلفن میکردند که شما چه کردید و چه میکنید. ولی من که با یک پاسپورت سرویس رفته بودم سه دفعه به من گفتند که وقت نداریم البته نمیخواهم روی همه صحبت کنم بعضیها هم هستند مثل همین گروهی که تازه به اروپا رفتند و خدمت کردند و همینها باعث میشود که در حدود ۲۰۰ طبیب به ایران برگردد دلسوزی میکنند. مرحله دوم جلوگیری از خروج محصلین به خارج است سال گذشته ۶۲۵ دکتر از مملکت رفتند در حالی که ۵۹۴ نفر فارغ التحصیل شدند با این وضع چه طور میتوانید به مرز ایده آلتان برسید یک دکتر چه قدر خرجش هست، خیلی من گفتم ۹۰۰ هزار دبیل و ۵/۴ میلیون نفر عقب افتاده داریم. بلی یک دکتر که از ۲٪ باهوش است به عقیده من یک میلیون تومان تمام میشود غیز از مزایایی که پدرش به او میدهد و خرج دبیرستان فقط دانشگاه البته گفتهاند ۴۰۰ هزار تومان من قبول ندارم بودجه دانشکده پزشکی تهران ۱۹۰ میلیون تومان است که اگر بیمارستانها را جدا کنید ۶۰ میلیون تومان میشود ۲۰ میلیون تومان سازمان برنامه کمک میکند این میشود ۸۰ میلیون ۱۰ میلیون تومان هم خود دانشگاه کمک کرده و اگر زمین و سرمایه گذاری دانشگاه را هم با قیمت قبل از خرداد حساب کنیم میشود ۱۴۰۰ میلیون تومان، ۸ درصد سود آن هم میشود سالی ۱۱۰ میلیون تومان که به این ترتیب روی هم میشود ۲۰۰ میلیون تومان، چند نفر دانشجو داریم ۲۰۰ نفر، پس میبینیم برای هر دانشجو ۱ میلیون تومان میشود این پولها مال کیست مال بیوه زنها، این که نشد، این یک میلیون تومان را ما ملت خرج تحصیل یک پزشک بکنیم بعد برود و بازدهش را به خارج بدهد. آمار مرگ و میر کودکان ما یک الی دو درصد است ولی آنها در ممالک خارج میخواهند سن متوسط افراد خودشان را بالا ببرند از ۷۵ سال به ۸۰ سال برسانند من میخواهم جوان ۱۹ سالهام را نگاهدارم او میخواهد ترتیبی بدهد که پیرمرد ۷۰ ساله ۸۰ سال عمر بکند او حق دارد من هم حق دارم که بگویم این جوانی که از اینجا پول گرفته و اینجا درس خوانده بازده اش را اینجا پس بدهد (صحیح است) جناب الموتی رسیدگی بفرمایید و ترتیبی برای این کار بدهید وقتی میتوانید این کار را را ارشادی یا اجباری بکنید که یک تحصیلکرده باید بیاید و دینش را به آب و خاکش و به رهبر مملکتش و به مردم مملکتش پس بدهد ما این همه احتیاج به متخصص داریم جناب مهندس ریاضی میدانند ایشان با دانشجو خوب آشنا هستند و سالها ریاست دانشکده فنی را داشتند ما احتیاج فراوان به دوران تخصص داریم و چون این دورهها را نداریم در نتیجه اینها برای گرفتن تخصص میگذارند و میروند (غضنفری - پس این را بفرمایید) بلی همین را دارم میفرمایم (خنده نمایندگان) همین بچهها را آمدند در آلمان بیمه بازنشستگی برایشان درست کردند برای این که دکترهای ایرانی که در آنجا تحصیل میکنند به ایران برنگردند ترتیبی دادهاند که اگر قبل از ۲۵ سال به ایران برگردند این پول را به ایشان پس نمیدهند اینها را دولت میتواند حل کند البته ما صحبت کردهایم دولت آلمان هم موافق است ولی میگوید دولت ایران با ما تماس نگرفته، خوشبختانه رهبری صحیح در این مملکت کار را به جایی رسانده که تمام دول نسبت به ما حسن نیت دارند و همه جا با آغوشی باز ما را استقبال میکنند. مثلاً فکر کنید یک دکتر اگر اقوامی در تهران نداشته باشد بخواهد بیاید به ایران حداقل دو ماه سه ماه بگردد تا کار پیدا کند با زن و بچه حداقل هر شبی ۲۰۰ تومان میشود ۲۰ هزار تومان اینها را قبلاً باید آماده کرد و وقتی به ایران آمدند بلافاصله آنها را به سر کار برد تا با میل و رغبت به ایران برگردند، همین دکتر وقتی به خارج میرود با هلیکوپتر از فرودگاه به محل کارش میبرند با پول نمیشود یک سیستم در این مورد درست کرد این امر یک جنبه اخلاقی میخواهد حسن نیست میخواهد اینها دلشان میخواهد وقتی به انیجا میآیند وسایل تحقیقی در اختیارشان گذاشته شود، این کارهای اداری باید در مورد ایشان کم شود، کشور امریکا را مثال میزنم در امریکا دکترها در ۳۰ سالگی استادیار و ۳۵ سالگی دانشیار و در ۳۸ سالگی استاد میشوند تا این شرایط موجود نباشد آنها به اینجا نمیآیند، باید این شرایط را برای آنها ایجاد کرد و باید به آنها میدان داد، در خود امریکا ۷ هزار طبیب در سال فارغ التحصیل میشود در صورتی که ۱۴ هزار طبیب میخواهد به آنها نمیشود ایراد گرفت این ما هستیم که باید حسابمان را جدا کنیم، در حدود ۴۰ هزار مهندس در آن دیار فارغ التحصیل میشود در صورتی که ۷۵ هزار مهندس لازم دارند. کمبودشان را از کشورهای دیگر جذب میکنند شنیدهام استادان در اینجا سوار مینیبوس میشوند مثلاً میروند رشت و بچهها را جمع میکنند بعد از ظهر پنجشنبه و درس میدهند و در آن مسیر چند تا دانشکده هم هست آنجا هم درسی میگویند و بعد با همان مینی بوس به تهران سر کارشان برمی گردند و بقیه را هم ول میکنند به امید حضرت عباس، خوب بازده این کارها چیست، این ارزشش را پایین میآورد، ۱۶ درصد از فارغالتحصیلان ما در رشتههای مهندسی هستند، همین ۱۶ درصد هم درست برنامه ریزی نشده یک درصد از دانشجویان ما دانشجوی رشته نفت هستند با این همه صحبتی که راجع به نفت میکنیم و با این همه پیش بینیهایی که میکنیم راجع به معادن ۳ درصد و از مهندسین کشاورزی ۶۵ درصد آنها در تهران شاغل هستند این مسائل باید حل بشود (کاظم مسعودی - شما هم که دکتر هستید در کار سیاست نروید) البته، ولی وکیلی هم لازم است که بیاد اینجا و از آنها دفاع کند اگر دکتر نباشد پس این دردها را کی بگوید توی اقلیت ببینید چند تا است دکتر اسدی که فوت کرد و خدایش بیامرزد ما ماندیم و سه چهار نفر دیگر این را هم شما نمیتوانید ببینید، ماشاءالله اکثریت را ببینید، مثل این که ۴۵ نفر هستند آنها بروند چرا ماندهاند، اینها همه مدیریت میخواهند بنده راجع به مدیریت یک چیزی به عرضتان میرسانم، مدیریت بهترین و عالی ترین هنر انسان است این مدیریت است که میتواند اینها را کجا بنشاند و با برنامههای پیش بینی شده به استقبالشان برود من بودجه را بررسی کردم و دیدم در حدود ۲۰٪ به بودجه دانشگاه تهران اضافه شده با توجه به اشل حقوق که بالا میرود و استاد از فردا اضافه کار میخواهد کلاس میخواهد اینها را من بررسی کردم و دیدم مثلاً بودجه تحقیقاتی کم شده و صفر درصد اضافه شده باید در این قسمتها هم سرمایه گذاری شود تا انسانهای کاردان و مدیر درست شود اصولاً این پیش بینیها را با چه میخواهید بسازید ۴۰ هزار دکتر کی باید آماده شود با این کورههای آدم سوزی به نام دانشکده بعضی از اینها دانشجو نیستند، دانشنامه جو هستند مثلاً کنکور گذاشتهاید آیا این کنکور است یک وقت بود که کنکور رشتهای بود و بچه میدانست کجا برود و استعداد هر جا داشت به آنجا میرفت حالا کنکور سرتاسری گذاشتهاند رشتههای اول که قبول نشد به رشتههای بعدی میرود ولی این بچه استعداد آن رشته را ندارد مثلاً میخواسته دکتر بشود میآورند در رشته معماری مینشانند هم وقت خود و هم وقت دانشکده را از بین میبرد، تا این دانشجو به میل و استعداد خودش سر کلاس نرود بازده خوبی نخواهد داشت و اما راجع به معلمها ما میگوییم ۵/۶ میلیون شاگرد داریم و ۱۳۲ هزار معلم چقدر ما معلم تربیت کردهایم کی و چه جوری تربیت کردهایم، بعضی از معلمها آن قدر درآمدشان کم است که نمیمانند و این برایشان یک شغل موقت است، یک آدم اگر به طور موقت هم بیاید و در خانه شما کار بکند کار دلسوزانه نمیکند در آلمان ۷۲ درصد از محصلین حرفه میآموزند و ما ۳ درصد محصل حرفهای داریم و با این سرعتی که به طرف صنعتی شدن میرویم احتیاج زیاد به حرفهای شدن داریم حالا چرا استقبال نمیکنند چون حرفه را به صورت دست دوم درآوردند راجع به این مسائل باید فکر اساسی کرد با همین که چند تا بچه را جمع کردند و بردند کنار دریا در پلاژها، کار درست نمیشود جز این که یک عده شان هم بدعات تر شوند. راجع به تخت صحبت کردیم تعداد تختمان ۳۸ هزار است چه مؤسسات خصوصی و چه مؤسسات دولتی پیش بینی دولت ۴۵ هزار بوده و برای هر ۱۰۰ هزار نفر ۱۵۰ تختخواب بوده که حالا ۱۲۱ تخت هست و این تعداد خیلی کم است باید هر چه زودتر و به طور عاجل فکری در این مورد بکنند الان بیمارستانهایی وجود دارد که سرپرست حسابی ندارد چند روز پیش بیمارستان مولوی بودم بسیار متأثر شدم مریض میآید پرستار نیست چهل درصد از پرستاران این بیمارستان پارسال رفتهاند چندین میلیون تومان آنجا خرج شده و برای صد هزار تومان اتمام ساختمان معطل است و باز به صورت مخروبه باقی مانده گفتم چرا این طور است؟ گفتند بودجه مان تمام شده قرار بوده که شیر و خورشید اینجا را تحویل بگیرد ولی گفته چون کادر ندارید نمیخواهم بالاخره این بیمارستان الان دارد کار درمانی میکند مال این مملکت است میگفتند ۳۰۰ هزار تومان بودجه دارویی داشتیم و به خاطر این که بچه زن صیغهای بودیم آن را کم کردند و به ۷۰ هزار تومان رساندند همین طور بیمارستان لولاگر (یک نفر از نمایندگان - بیمارستان مولوی کجاست) بیمارستان مولوی سابقاً مال شهرداری بود و امروز اسمش بیمارستان مولوی است و در خیابان مولوی است و حدود ۴۰ - ۵۰ تخت آن باقی مانده و بیمارستان لولاگر در خیابان سلسبیل است از پارسال تا حال ۴۰ نفر پرستار آن رفته چون نتوانستند اضافه کارش را بدهند ساختمانش دارد خراب میشود ۲۵۰۰ درمانگاه در این مملکت وجود دارد که بعضی طبیب ندارد و درمانگاههای محل غالباً بدون طبیب هستند. باور کنید که خیلی از مرگ و میرها به علت کم کاری ما است آن که در روستاها از مرض آپاندیسیت میمیرد فکر میکند که از طرف خدا است در صورتی که نتیجه اهمال و کم کاری ما است (یک نفر از نمایندگان - کاری کنید که دکترهای مجلس به نوبت بروند به روستا) ولی این کار هم درد را دوا نمیکند با این چند تا طبیب کاری نمیشود کرد باید به فکر هزار و ده هزار بود قبول بفرمایید که باید این مطالب را کلی تر تلقی بفرمایید این اسبابهایی که به عنوان طب و طبابت وارد میشود بسیار گران است، راجع به دوا من بررسی کردم دیدم که در حدود ۲۰۰ قلم دوای لازم برای مملکت وجود دارد، اسپسیالیته، قبلاً ۱۰ هزار تا بوده و الان هم ۵ هزار تا است و همین امر هرج و مرج در بازار ایجاد کرده و قیمتهای نامتعادل ایجاد کرده، جناب دکتر بهزادی یک پنیسیلین ۴۰۰ هزار واحد پرو کائینه دو ریال و نیم است و همین پنیسیلین از کارخانههای دیگر یک تومان دو تومان و چهار تومان است، یک نوع کورتیزون را حساب کردند هر کیلوگرم آن یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به فروش میرود اگر حساب کنیم نیم میلی گرم آن ۶ ریال باشد میلی گرم را به گرم و مثقال و سیر حساب کنید یک کیلویش معلوم میشود. نظیر همین چند برابر ارزانتر وجود دارد، تمام این قرصهای مسکن که اصل آن اسید سالی سیلیک است که هر کیلویش ۱۰ تومان است اینها را وارد میکنند و همین طور قرص درست میکنند و کیلویی ۲۵۰ تومان میفروشند. همینها باعث شده که نیروی فعال داروسازی عاطل و باطل شده دکتر داروساز یعنی چه، چه میسازد داروسازی که ۷ سال زحمت میکشد خرج برای دولت میتراشد الان ۹۰ درصدشان جذب بازار اشانتیون و تبلیغات دارویی و داروخانهها میشوند و ۱۰ درصد در کارهای علمی هستند. در هر دواخانه هم یک مقدار دوای آماده و اشانتیون هست و کافی است کسی یک کمی سواد داشته باشد که بتواند روی این دواها را بخواند تا بتواند آنجا را اداره کند حتی یک مقدار دارو در ایران ساخته میشود که لیسانس ندارند یعنی ۱۵ درصد از داروهایی که در دنیا ساخته میشود بیلیسانس است و همین تبلیغات زیاد باعث شده که ما اطباء را وادار به نسخه نویسی بیش از حد کند. شنیدم که تعداد اقلام دارویی که به وسیله اطبا در ایران نوشته میشود بیشتر از هر جای دیگر است مثلاً در مورد همین آنفلوآنزا ویروسی که عقیده داریم که هیچ نوعی آنتی بیوتیک درش اثر نمیکند چهار پنج جور آنتی بیوتیک به مریض میدهند و معلوم نیست اگر روزی این مریض یک مرض سخت تر گرفت چه باید به او داد و این امر هم پول و هم نیروی انسانی ما را از بین میبرد.
دکتر کفایی - به دولت چه مربوط است.
دکتر رئیسی - مربوط است، این از کارهای ارشادی دولت است نیروی داروسازی ما دارد از بین میرود، از اینها در لابراتوارها و در کارهای تحقیقی باید استفاده کرد.
دکتر کفائی - یعنی میفرمایید دولت به اطبا بگوید چه طور نسخه بنویسند بیخود ایراد نگیرید.
دکتر رئیسی - اولاً من میتوانم ایراد بگیرم اگر میفرمایید نمیتوانم من میگویم که میتوانم در این مملکت ۱۵۰ نوع آنتی بیوتیک وجود دارد و ۱۳۰ نوع آنتی ستامیک و ۹۰۰ داروی ضدعفونی کننده اینها این قدر لازم نیست باید آنچه را که به درد میخورد و مؤثر است از بین اینها جدا کرد برای این که بدانید که این اقلام اغلب بیفایده است سرتان را درد آوردم از همه شما عذر میخواهم اگر ناخودآگاه در یک قسمت پا رو پای عدهای گذاشتم باید مرا ببخشند (دکتر دادفر - کسی ناراحت نشد، پا روی پای کی گذاشتید؟) چون میبینم که بعضیها ناراحت شدند به هر حال امیدوارم راجع به این اموری که گفتم مطالعه بیشتری بشود چون درد را باید دوا کرد خیلی خیلی متشکرم و امیدوارم آنچه را که از بنده تازه وارد به امور سیاست دیدید ببخشید (احسنت - احسنت).
رئیس - آقای دکتر بهزادی بفرمایید.
دکتر بهزادی - با اجازه مقام ریاست و همکاران محترم به نام خدا و در ثنای رهبر بزرگ با خواندن این دو بیت آغاز سخن میکنم:
- ثنا بر رهبر بزرگ و رأی او
- به فکر رهنمون و ره گشای او (احسنت)
- به انقلاب ژرف شاه و مردمش
- به شیوه تفکر رسای او (احسنت)
هدف انقلاب اجتماعی ایران تأمین بهروزی و کامیابی و اعتلاء حیثیت مادی و معنوی انسانهایی است که در وطن ما زندگی میکنند.
نیازهای مادی و معنوی انسانها مضمونی است متحول که سازمانها و معیارها و ضوابط باید به طور پیگیر و دائم با آن هماهنگی داشته باشند. تمام نهضتهای انقلابی در آغاز حرکت در جرم و جوهر خود برای پیشبرد آمال انسانها انگیزههایی داشتند و به همین مناسبت در حد واقعیت سازمانهایی برای رسیدن اهداف آنها به وجود آمد ولی چه بسا در طول زمان هدف فدای وسیله شد و آن نهضتها در دل تاریخ جای گرفتند.
لذا مسئله پاسداری انقلاب مضمون مورد توجهی است که باید جدی گرفته شود به زعم من پاسداری انقلاب ایران از دو سو با دقت نظر اعمال میشود از یک سو به وسیله مراقبت بیدریغ رهبر خردمند ایران و از سوی دیگر ملت بهره مند ایران از مزایای انقلاب که حزب ایران نوین در صف مقدم آن قرار دارد وقتی میگوییم که انقلاب مستمر و مداوم است به این معنی توجه داریم که در مقابل مشکلات جدید معیارهای تازه تر بیافرینیم و راه حل تازهای در نظر بگیریم با معیارهای چند سال پیش، مسائل انقلاب امروز را نمیتوان حل کرد.
در بطن انقلاب دستههای جدیدی به وجود میآیند که باید از طریق نظم و قانون آنان را با انقلاب هماهنگی داد.
آنچه را که در انقلاب زراعی به عمل آمد، آزادسازی نهادهای اجتماعی روستاییان و دموکراتیزه کردن روابط بود. و آن چه در زمینه فروش سهام کارخانههای خصوصی و دولتی به عمل آمد، توزیع عادلانه درآمد و آشتی دادن سرمایه و کارها از طریق رهبری اقتصاد هدایت شده است.
آقای زهتاب فرد بیاناتی فرمودند و تشریف بردند ایشان نگران بودند مبادا یک فئودالی یک مرتجعی آنهایی که گاهی به استخدام گرفته میشوند به مناسبتی آنها خطری برای انقلاب ایران داشته باشند نه این طور نیست در بطن و درون انقلاب تمام انقلابات دستههای جدیدی پیدا میشوند که بایستی در مقابل آن دستهها مجهز بود و به سبک نظام انقلاب ایران آنها را باید در پناه نظم و قانون با موازین انقلاب ایران هماهنگی داد (آفرین) در مسأله روستاها صحبت شد من بایستی در جهت مادی و معنوی آنچه را که به عرض رساندم بحث کنم و اشاراتی هم در مقام پاسخ به عرض برسانم. آیا بندهای بندگی و رقیت از دست و پای زارع پاره بشود و کنار گذاشته شود این اعتلای معنوی نیست؟ آیا اگر کارگر در کارخانه به عنوان یک کارگر شریف تلقی شود این اعتلای معنوی نیست؟ متأسفم یک قدری شرمنده هستم که بگویم امروز دوست عزیزم آقای زهتاب فرد طوری کلمه سپور را در پشت این تریبون گفتند که آنها را صبح زود در خیابانها ندیدند که واقعاً مرا متأثر کرد آنها کارگرهای شریفی هستند، آنها خدمت میکنند من این را از لحاظ پاسخگویی عرض نمیکنم اعتقاد من این است.
شیخ رضایی - آقای زهتاب فرد به کارگرها احترام گذاشت گفت در آن خیابان مخصوص نبودند.
دکتر بهزادی - خیلی متشکرم، البته ما در نهاد خودمان و در ذهن خودمان بسیاری از مسائل را بررسی میکنیم ولی وقتی در لباس کلمات میآید باید به آن توجه داشته باشیم امیدوارم من بد متوجه شده باشم، در مورد مشکلاتی که در قسمت صنایع هست و مسأله تولیدات صنعتی مطالب بسیاری گفته شده ما دارای اقتصاد رهبری شده هستیم و صنعت در بخش خصوصی تحت کنترل هست در اینجا یکی از ناطقین فریاد کرد شرکتهای دولتی باعث گرفتاری است و ضرر میدهند و بعد بلافاصله فریادشان از کارخانه داران خصوصی بلند شد البته هرکدام به جای خود شاید معنایی داشته باشد در مورد رهبری اقتصاد شاهنشاه شرکت سهامی عام را تجویز فرمودند و باید به درستی این دستور شاهانه اجرا بشود و این راه و رسمی است که نظام انقلابی ما انتخاب کرده اما در قسمت درمان و بهداشت و آن قسمت که من میبایستی در اطراف آن صحبت کنم خیلی روشن است مسئولیت بهداشت و درمان با وزارت بهداری است و این را در قانون برنامه عمرانی پنجم خود نمایندگان محترم تصویب کردند و این مأموریت و مسئولیت را به وزارت بهداری واگذار کردند و در همان برنامه باز هم تجویز کردند که باید امور درمانی در لباس هماهنگی تحقق پیدا کند اگر بروید روی اعداد ۷۸ - ۹۲ و بیشتر و کمتر و بگویید این تعداد مؤسسه درمانی در این مملکت هست کافی نیست باید به نحوه فعالیت آنها مراجعه شود حقیقت این است که با توجه به این که وزارت بهداری مسئولیت بهداشت و درمان را دارد در مملکت ما مؤسسات خیریه گستردهای وجود داشت و دارد که همه تحت سرپرستی خواهران نیکوکار شاهنشاه آریامهر اداره میشود و به خوبی هم اداره میشود و چون در امر درمان تخصص پیدا کرده بودند و پیش از این که این بیمارستانها به شیر و خورشید واگذار شود ۱۲۰ بیمارستان را هم اداره میکردند به امر مطاع شاهنشاه به موجب قانون بیمارستانها به شیر و خورشید سرخ تحویل داده شد و شیر و خورشید سرخ علاوه بر این که در جنب کارهای اساسی و اصلی خودش که امداد است و آموزش است و مسائل بین المللی است در مورد بیمارستانهای واگذاری امر شاهنشاه را و نیت قانونگذار را به درستی جامه عمل پوشانده است شیر و خورشید در جنب کارهای درمانی روزمره تعداد زیادی نیروی انسانی از نوع پرستار، بهیار، تکنیسین پرورش میدهد و سایر مؤسسات درمانی مملکت هم همین کار را میکنند شیر و خورشید کوشش کرده تسهیلاتی که به امر اعلیحضرت فراهم شده است توانسته است به طور دقیق و صحیح تعداد ۲۰۸ نفر از پزشکان متخصص را از خارج مملکت استخدام کند و تسهیلاتی برایشان فراهم کند و آنها بیایند از این تسهیلات استفاده کنند و دینشان را به مملکت ادا کنند. در مورد تعدادی از پزشکان که برای احراز تخصص به خارج میروند باز هم تمهیداتی شروع شده است به این معنی که تعداد معینی دستیار دانشکدهها میپذیرند یکی به دلیل نداشتن امکانات مالی شیر و خورشید سرخ با چند تا از دانشکدههای پزشکی قرارداد بسته که با پول و حقوقی که شیر و خورشید میدهد آقای عباس میرزایی اینجا نیستند تعدادی رزیدنت به بیمارستانها بروند و تخصص پیدا کنند و سال آخر آسیستانی را در یکی از بیمارستانهای شیر و خورشید بگذرانند تا به این دلیل پابند آن بیمارستان بشوند و در آنجا خدمت کنند در مورد مشکلی که در قسمت امور درمانی هست کمبود پزشک است و در این تردیدی نیست و توزیع غیرعادلانه جغرافیایی پزشکان اکثریت پزشک متخصص در تهران هستند و اکثریت پزشکان هم در تهران هستند.
یک نفر از نمایندگان - آنها هم که از خارج میآیند میل دارند در تهران بمانند.
دکتر بهزادی - امید ما این است که آنهایی که از خارج میآیند برای مراکز استانها و شهرستانهای بزرگ در نظر بگیرند و به طوری که در برنامه پنجم پیش بینی شده است نیروی متخصص به طرف روستا نمیرود نیروی متخصص باید در مراکز استانها و شهرستانها باشد و به روستاییان البته با داشتن راه و وسایل نقلیه و داشتن امکانات خدمات درمانی بدهند. کمبود نیروی انسانی از چه طرقی تأمین میشود و توزیع غیرعادلانه جغرافیایی نیروی پزشکی به چه شکل قابل حل است یکی از آنها جنبه اخلاقی و ایمانی دارد (احسنت) که واقعاً اساس کار ما است و اساس زندگی ما است ما با معادلات ریاضی دو - دو تا چهار تا که این کار را برای من بکن من هم این کار را برای تو میکنم به جایی نمیرسیم ما باید مجهز به نیروی اخلاق و ایمان باشیم (آفرین) البته بنده باز هم چنان که آقای مظهری میدانند معتقدم که معنویات هم با ابعاد مادی سنجیده میشود به این معنی که اگر بگویند شما مرد شریفی هستید یعنی از پول میگذرید با گذشت هستید که از پول میگذرید مبنای پایههای اخلاقی و ایمانی ما با صبحت به وجود نمیآید اگر ایمان سنتی نباشد ایمان انقلابی هست (احسنت) باید برای پزشکان اول تسهیلات بیشتری قایل شد پزشکی که باید در چاه بهار برود خدمت کند باید حقوق بیشتری بگیرد و خیلی بیشتر از اینها باید تأمین بیشتری داشته باشد و به همین دلیل نمیروند و چون تأمین نیست باید مطمئن باشند اگر بروند بعد از دو سال، سه سال، چهار سال، پنج سال برمی گردند این را خوشبختانه وزیر محترم بهداری در کمیسیون بودجه قبول کردند و فرمودند برای این موضوع ضوابطی را در نظر خواهند گرفت ولی به شکل دیگر در روزنامهها که به آنها احترام میگذاریم این طور منعکس است که میگویند مجردها باید بیرون بروند این شعارها دردی را دوا نمیکند توزیع جغرافیایی و پزشکان مربوط میشود به ازدیاد نیروی انسانی این دیگر کارخانه چیت سازی و قرقره سازی نیست زمان میخواهد در برنامه دو دانشکده پزشکی و چند تا دانشکده هست که روستا پزشک یا مراسم دیگری تربیت میکنند در نظر گرفتهاند تعدادی از خارج بیایند ولی اینها زمان میخواهد به ما میگویید این کلمه را من دوباره گویی میکنم به ما میگویید چرا ده سال پیش شما به فکر دانشکدههای امروز نیفتادید عرض کردم نیازهای انسانی مضمونی است متغیر و تابع زمان است شاید در ابتدای انقلاب هیچ یک از مسائل مثبت این روز را پیش بینی نمیکردیم (احسنت) روز به روز احتیاجات ما به حق بیشتر میشود و دستگاه اجرایی اگر دو اسبه بتازد به آن نمیرسد (احسنت) تصدیق میکنم که روستاییان از خدمات درمانی چنان که باید استفاده نمیکنند و این تنها نمایندگان انقلاب شاه و مردم و سپاهیان بهداشت هستند که به درد مردم میرسند دوست ما در اینجا گفت که باید درآمد کشاورزان بالا برود برای این که پزشک برود و ویزیت بگیرد ما مطلقاً با این کار موافقت نداریم سیاست دولت سیاست بیمه درمانی است گرفتاریهایی که در مسیر کار طبابت داریم حق ویزیت است چرا آن را دو مرتبه در سطح ده پیاده کنیم و گرفتار وبالش بشویم مناسبات بیمار و پزشک مسألهای است اساساً معنوی و این در حد خریدن اسباب و اثاثیه منزل نیست باید به تدریج روابط عاطفی بین پزشک و بیمار پیدا بشود در بیمههای درمانی انتخاب آزاد طبیب پیش بینی شده یعنی تأمین خدمات درمان کارمندان دولت در آن محفوظ است پزشک را باید خودشان انتخاب کنند ولی شما میدانید که کارها با انتخاب آزاد یک پزشک در طب جدید درست نمیشود وقتی به یک پزشک عمومی مراجعه میکنیم بعد از معاینات لازم اگر احتیاج باشد ما را برای کارهای طبی خیلی جاهای دیگر میفرستند ممکن است پیش متخصص بفرستد، ذهنمان را از دوران حکیم باشیها که با گرفتن نبض مریض را معاینه میکردند خالی کنیم اینها تحجر و ارتجاع فکری است در مورد برنامههایی که برای روستاییان هست امیدوارم اجرا بشود البته اگر یکی از نمایندگان محترم آقای فرهادپور الان در اینجا تشریف ندارند برای بویراحمد و کهکیلویه راجع به کمبود پزشک حرفی میزند من میدانم ناموجه نیست باید به آنجا رسید کما این که شیر و خورشید بیمارستانی را دارد تأسیس میکند و در آخر سال از آن بهره برداری میشود البته با بودجه دولت است وقتی صحبت میکنیم در آنجا پزشک نداریم چه عیبی دارد بگوییم که در آنجا دارند یک بیمارستان هم میسازند و وقتی بیمارستان را ساختند مسلماً با دقت و پیگیری که ایشان دارند پزشک و جراح و سایر نیروی انسانی را به آنجا خواهند فرستاد در برنامه درمانی روستایی برنامه دولت عبارت از این است که مراکز مختلف بهداشتی و درمانی را در سراسر روستاها به تعدادی که بنده عرض میکنم اینجا هست و پیدا میکنید در این فهرستها تأسیس میکند نیروی متخصص را در روستاها متوقف نمیکند مراکز درمانی وسیع را درست میکند در استانها و شهرستانها البته با داشتن راه و به آنها سرویس میدهند و بعد در صدد تربیت تعدادی پزشک هستند که معلومات اولیه را داشته باشند و تحت نظر آن مراکز بهداشتی و درمانی انجام وظیفه کنند یک دست شکسته اگر رویش دقت نشود ممکن است هزار عیب پیدا کند یا اگر زخم کوچکی را پانسمان کنند و سرم کزاز بزنند هیچ گونه خطری به وجود نمیآورد بنابراین این کارهای اولیه را انجام میدهند در مورد روابط بیمار و پزشک که یک مناسبت روحانی است نقش نظام پزشکی را نباید نادیده گرفت نظام پزشکی برای این تشکیل نشده است که از منافع پزشکان دفاع کند نه این طور نیست این یک راه منطقی و و اصولی بوده است برای این که مشکلات ارتباط بین پزشک و بیمار را حل کند و وزارت بهداری الزاماً بایستی با نظام پزشکی همکاری کند امیدوارم جناب آقای دکتر مرشد به این موضوع توجه داشته باشند و در نظر بگیرند سازمانی است مربوط به خود جنابعالی و بنده و میداند که منافع ما را محفوظ نمیدارد و در درجه اول منافع بیماران را در نظر دارد و مشکلات باید با کمک نظام پزشکی حل شود اشارهای به طرز تشکیلات و رهبرش نمیکنم.
مصطفوی نایینی - رئیس نظام پزشکی مرد وطن پرستی است.
دکتر بهزادی - همه به او احترام میگذارند و جناب آقای دکتر اقبال استاد خود من هم بودند. یک مقدار صحبت دارم با آقای دکتر رئیسی فرمدند در حزب مردم مقام قسمت نمیکنند خوب ندارند که تقسیم نمیکنند اما حزب ایران نوین مثل این که به آنها مقامهایی داده وقتی از دولت صحبت میکنید این فکر را داشته باشید که خودتان به نحوی از انحا در دولت شرکت دارید فرمودند بودجه تورمی است دلیل نیاوردند این طور حدس میزنم که این نظر و نیت جناب آقای رامبد را ایشان تجدید کردند مسلماً در این مورد کارشناسان اقتصادی پاسخ خواهند داد چون این تورم غیر از آن تورمی است که در طب هست و ما بصیرت داریم اکثریت مردم در روستاها زندگی میکنند مشکلات روستا را فرمودند ام اباید با نهایت شرمندگی به عرض برسانم که در گفته دوستان تناقضی هست یکی از دوستان اقلیت تزی داشت میگفتند باید طب مجانی باشد و این شعاری است قدیمی ما هم میدانیم اگر بشود ما هم بدمان نمیآید ولی یکی دیگر از آقایان میگویند پزشکان باید حتی در روستاها حق ویزیت بگیرند این که درآمد سرانه را ۲۴ تومان حساب میکند همین ۲۴ تومان را خرج نمیکند هر هزینهای که بیمار بیمه شده باید بپردازد غیر از آن فرانشیز آنها میپردازند هر چه قدر باشد در بیمار بیمه شده اثری ندارد متأسفم ایشان نیستند افسانه سرایی کردند در اینجا جوک گفتند که در شأن طبیب نبود که یک نفر رفته است ۵ تا نمره گرفته است ما هم وقتی دور هم جمع میشویم از این جوکها برای انبساط خاطر میگوییم ولی جایش اینجا نیست باور کنید متألم شدم نمیخواستم نسبت به دوستم معترض باشم، گفتند بهداشت و درمان خراب است ساده است دلیل نمیخواهد به همین سادگی، وزارت بهداری بدون این که بنده بخواهم مداهنه کنم در امر بهداشت موفق بوده است چون در امر درمان موفق نبوده است بیمارستانهایش واگذار شد در کمتر مملکتی است از مملکت همجوار که مایه کوبی سرخک آن به این سرعت و وسعت که در مملکت ما شده عمل شده باشد در مورد مبارزه با مالاریا موفق شدیم نه به آن شکل که آقای دکتر رئیسی فرمودند ایشان بدعتهای پزشکی داشتند که دوستان پزشک من خیلی اصرار داشتند که همه را بگویم ولی به مقتضای وقت عرض نمیکنم در کشور همجوار ما مالاریا به آن صورت اولیه اش هست پشه را که نمیشود با گذرنامه وارد و خارج کرد میآیند بنابراین کارمندان مبارزه با مالاریا مثل سربازانی که برای جنگ آماده هستند باید آماده باشند تا یک روز اگر اتفاق افتاد بروند و مبارزه کنند علاوه بر این که این کار را میکنند در امر واکسیناسیون سرخک و سل مأمورین مبارز با مالاریا اقدام میکنند فقط از نظر مدیریت سلیقه وزیر محترم بهداری این بود که این سازمان مستقل نبوده و جزء بیماریهای واگیر باشد در عمل و قسمت اجرایی هر تغییری بدهند به ضرر مملکت است بنده راجع به این که بودجه پرسنلی است و برنامهای نیست بحث نمیکنم برای این که اقلاً در مورد نفت و گاز و پتروشیمی و صنایع فولاد سرمایه گذاری پرسنلی نیست اما در مورد برنامه ریزی در امر درمان و بهداشت باید ذکر کنم مسأله مصدومین و مسمومین را در همین شهر تهران یک پروبلمی است که باید با دقت و سرعت عمل و چاره اندیشی بشود در کمیسیون بهداشت حزب ایران نوین که من به عضویت آن افتخار میکنم (احسنت) و من هرچه آموختم از مکتب حزب بوده و اگر برداشت من خوب نباشد در سخنوری و بحث نقص در خود من است که شاگرد خوبی نبودهام دو طرح یکی برای مسمومین و یکی مصدومین که طرح اخیر ار دوستم آقای دکتر نایینی پیشنهاد کردند که چون در حزب ما جنبه فردی وجود ندارد میرود بررسی میشود و به نام کمیسیون بهداشت حزب امیدوارم نتیجه گیری بشود و این همان طرحی است که در کمیسیون دارایی آقای رامبد شما فرمودید و تکلیف کردید که بایستی پزشکان دنبال این طرح بروند و امتثال امر شما نیز ملحوظ گردید (رامبد - تشکر دارم) در مورد سل دوستم در پزشکی سلیقه مخصوصی داشت ما بحث پزشکی نداریم تخصص من در این قسمت است در مورد آنچه ایشان فرمودند اگر در روزنامه خودتان هم منتشر بشود و دوستان بخوانند گمراه میشوند گفتید برای پیشگیری سل دوای خوراکی میدهند هیچ کجای دنیا دوای پیشگیری سل نمیدهند اجازه بدهید اظهار فضل کنم در یکی از مکاتب علمی ایتالیا که در که در آنجا تعداد مسلولین زیاد بودند آمدند واکسنی تهیه کردند به اسم BCG که در مقابل داروی مهم ضد سل مقاوم باشد معمولاً از این سو مایه کوبی بکنیم و از آن سو دوا بخوریم اثر مایه کوبی را از بین میبرد آمدند مایهای تهیه کردند که در مقابل این دارو مقاوم باشد و پیشنهاد کردند که ما در جاهایی که وسعت عمل داریم بیاییم در ضمن مایه کوبی BCG دوا هم بخورانیم که از نظر سازمان بهداشت جهانی معقول نبوده و رد شده فرمودند بیمار نباید بستری بشود بیمار در شرایط معینی باید بستری شود بنده هرگز فکر و آرزو ندارم که یک مسلول در خانه ایشان باشد ولی به محض این که کشف کردند در بیمارستان خواهند خوابانید اما چه نوع مسلولی بستری میشود آنهایی که مبتلی به سل پیشرفته هستند آنهایی که نیاز به عمل جراحی دارند جراحی که در سینه میکنند نمیشود در منزل انجام داد و بیمارانی که میکروب مقاوم پیدا کنند و میکروب مرتب بیرون بزند این نوع بیماران از خطرناکترین بیماران هستند برای این که دیگران را به یک نوع سل علاجی ناشدنی مبتلی میکنند اینها هم باید جدا شوند بنابراین دوست عزیزم باید توجه داشته باشند که بیمار مسلول را هم بستری میکنند جناب آقای رامبد من خودم در وزارت بهداری کار فنی را انتخاب کردم شما تصور نفرمایید اینجا ایستادهام اگر صحبت در مورد وزارت بهداری میکنم در ردیف کارمندان اداری اش خواهم بود بنده یک سازمان مبارزه با سل را اداره میکردم تمام مردم اعم از زارع، کارگر، مردم عادی مراجعه میکردند ما با دستگاه مینوگرافی که با سرعت عکسهای کوچک برمی داشت سینه شان را معاینه میکردیم آنهایی را که بیمار بودند جدا میکردیم تعدادی را که میشد در درمانگاه معالجه کنیم سرپایی معالجه میکردیم و تعدادی را به آسایشگاه میفرستادیم ولی همیشه تختهای آسایشگاه جوابگوی بیماران ما نبود و این که عرض کرده بودم در کادر وزارت بهداری کار فنی میکردم و بعدها خواهم کرد این نکته به خاطرم متبادر شد که وزیر محترم بهداری در کمیسیون بودجه قول دادند که حتی الامکان از پزشکان در مقامات اداری استفاده نکنند و آنها را به کارهای پزشکی بگمارند ولی چه تعدادی از این پزشکان را که از دستگاه اداری بیرون کشیده میشوند به شهرستانها خواهند فرستاد بستگی دارد به آینده و قضاوت ما شتاب زده است فرمودند اتوبوس دود میکند ما هم میدانیم که دود میکند امیدواریم دولت همان طور که نیت شاهنشاه است و شاهنشاه اراده فرمودند که وسایل نقلیه عمومی و خصوصی باید با نیروی برق حرکت کند و حرفی که شاهنشاه میفرمایند حرف عادی نیست حرف بنده نیست که بگویم مسلول را باید به آسایشگاه برد و دیگری بگوید که نباید برد، آن وحی است برای ملت ایران تا مقدمات اجرای امر را فراهم کند اما در شرایط روز اگر همین اتوبوسهای دودکن را کنار بگذاریم چه بکنیم مردم چه طوری بروند سر کارشان فرمودند یک دستگاه تعیین میزان اکسید دو کربن داشتیم که در محلی صد برابر میزان عادی را نشان میداد، آن که همه را میکشد، ایشان نسبت به اعداد خیلی سپاس و احترام نداشتند دوست عزیز من فرمودند مدیریت عالی ترین هنر انسان است آقای مظهری شما که اهل هنر هستید و دیگران این مدیریت را در ردیف هنر بشناسید و حیف که تولستوی درگذشت و الا در کتاب هنر چیست و هنرمند کیست این هنر را هم میگنجانید. مسئله دارو را فرمودند مسئله دارو باید حل شود اما ایشان فرمودند یک مریض را به جای دوا گچ دادند مریض خوب شد نمیدانم این براساس چه اندیشهای است. ما در یک بودجه باید به کمک معیارهای انقلابی بگوییم این سیاست اقتصادی غلط است و در مقابل سیاست دیگری عرضه بکنیم نه این که بگوییم به مریض گچ دادند خوب شد گچ ندادند خوب نشد یا فرمودند درباره نحوه طبابت فلانی چهار پنج آنتی بیوتیک نوشت مملکت ما در وضعی نیست که دولت برود پشت دست یک طبیب بنشیند و بگوید این آنتی بیوتیک را بنویس یا ننویس این وظیفه خاص ما پزشکان است بنده از پشت تریبون مجلس شورای ملی به همکاران پزشک به آنها که شاید زندگی مرفهی ندارند و در تهران زندگی میکنند توصیه میکنم استدعا و تقاضا میکنم که هم به خاطر خودشان و هم به خاطر عقدههایی که در مقابل سود سرشار عدهای دارند از تهران بیرون بروند به شهرستانها بروند مردم شهرستانها پاک اند، شادند، مهمان دوست اند، قدرشناس اند البته تهرانیها هم همین طورند ولی آنها یک صفای دیگری دارند و نسبت به بیماران خودشان مهربان تر باشند بنده نوشتههای زیادی داشتم که دره همین زمینه است ولی به اقتضای وقت نمیخوانم و دنباله شعری را که در ابتدای سخن عرض کردم یک بیت میخوانم و مرخص میشوم.
- شکوفه بار شد درخت سلطنت
- به برکت بهار جانفزای او
(احسنت - احسنت)
رئیس - آقای شیخ رضایی بفرمایید.
شیخ رضایی - دوستان عزیز اولین یادداشتی که برایم فرستادند که هم متأسف شد و هم خوشحال نوشتهاند که استخر گرمسار پیدا شد یا نه؟ الان توضیح میدهم در کلیات بودجه هم سرور محترم جناب رامبد مفصل صحبت کردند، فرزند سرزمین دلاورخیز آذربایجان زهتاب عزیز صحبت کردند، حکمت عزیز قاضی شرافتمند و پاکدامن دادگستری صحبت کردند، جناب دکتر رئیسی هم صحبت کردند و بعد نوبت به بنده هیچ نیار زنده رسید و این جزییات را که من امروز به آن اشاره میکنم از کل تشکیل شده است و هر کلی از جز به این جهت با اجازه شروع میکنم:
- خالی از اغراض گر دلها شود
- گوش باز و دیدگان بینا شود
- جز به ذکر راستی مگشای لب
- تا در رحمت به سویت وا شود (احسنت)
جناب آقای رئیس - همکاران عزیز - زیست در عصر شکوفان انقلاب شاه و مردم که نتیجه مستقیم مجاهدات خستگی ناپذیر بزرگ مرد تاریخ شاهنشاه آریامهر میباشد برای ما که سربازان انقلاب و در مجلس عصر انقلاب عهده دار مسئولیت نمایندگی ملت هستیم ایجاب میکند تاریخ ملت خود را عموماً و دوران سلطنت پرافتخار شاهنشاه آریامهر را خصوصاً ورق بزنیم و با شناخت عصر افتخارآمیز سلطنت ناجی ملت و پیام آور صلح و دوستی برای ملتها یعنی شاهنشاه آریامهر بیانگر مکنونات قلبی ملتی بزرگ در این ساحت مقدس باشیم. ملت ایران به خود میبالد که رهبر انقلاب ایران مدام با افکار بلند و ژرف خویش در فرصتهای مناسب و مختلف گامهای سازنده در راه سازندگی ایران عزیز برمی دارند. همین چند روز قبل که در نشست اعضای اوپک شاهد تأثیر کلام و ارشاد پیشوای ایران در جهت قیمت گذاری نفت بودیم و به عین دیدیم و در مصاحبه مبارکش شنیدیم که با چه درایت و سیاستی افکار بلند شاهنشاه به منصه ظهور رسید.
ملت ایران و نمایندگانش در مقابل عظمت اندیشه پیشوایش سر تعظیم فرود میآورند و به امید رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ لحظهای از تلاش و کوشش دریغ ندارند.
امتیاز بزرگ شخصیت جهانی شاهنشاه آریامهر در این است که معظم له هیچگاه به ابتکارات و اقدامات گذشته خود هر اندازه که بزرگ و پرسود بوده است اکتفا ننموده و در هر یک از فرصتهای مناسب مبدایی برای تحولات تازه و عمیق برای ملت ایران به وجود آورده به گونهای که اگر امروز ما دوران پرافتخار جنبش انقلابی ایران را به عنوان ادای حق شناسی ملت ایران یادآور شویم سخنی به جا گفتهایم.
دوران سلطنت اعلیحضرت همایون را تا به امروز با توجه به حوادث و رویدادهای مختلف میتوان به سه دوره متمایز تقسیم کرد:
- دوره اول از شهریور ۱۳۲۰ تا اواسط سال ۱۳۳۲.
- دوره دوم از رستاخیز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا روز تاریخی ششم بهمن سال ۱۳۴۱.
- دوره سوم از بهمن ماه ۱۳۴۱ تا به امروز.
در مرحله نخستی که بدان اشارت رفت مملکت در اشغال ارتش بیگانگان و دستخوش آشوبها - بینظمیها - ناامنیها و حوادث گوناگون بود تا جایی که مردم کشور در داخل کوچهها و خیابانهای شهرها و بخشهای کوچک و بزرگ از امنیت فردی و اجتماعی محروم بودند.
فشارهای اقتصادی و محرومیتها و بیعدالتیهای اجتماعی و بیسوادی آن چنان در سراسر ایران رواج داشت که محیط ایران برای تبلیغات سوء و خائنانه عمال بیگانه میدان بسیار مناسبی بود.
کشاورزان و کارگران محروم و ستمدیده ایرانی با تمام احساسات وطن پرستی و تعصب مذهبی که داشتند عدهای تحت تأثیر تلقینات سوء تبلیغات آن عمال بیگانه قرار میگرفتند.
به سبب ناامنیها، اوضاع اقتصادی ایران روزبهروز وخیم تر میشد. مدعیان اصلاحات اجتماعی فرصت را برای نیات پلید خود غنیمت شمردند پادشاه مصمم ما که در نخستین سالهای سلطنت خویش با آشفتگی اوضاع مملکت و ناامنیها و تحریکات و حیلهها و تزویرها روبهرو بودند تمام نبوغ و کیاست و فراست خود را به کار بستند و در برابر همه حوادث آن چنان صبر و شکیبایی نشان دادند و از همان ایام آن چنان در برابر سران کشورهای بزرگ دانایی و بینایی و منطق ارائه کردند که سرانجام بر تمام مشکلات فائق آمدند.
شاهنشاه مصمم ما ضمن این که با مشکلات مقابله میفرمودند علل مختلف آشوبها - عصیانها - ناامنیها و تأثیر تلقینات سوء عمال بیگانگان را در افراد محروم ایران شخصاً رسیدگی میفرمودند و پایه تحولات بزرگ اجتماعی امروز را با بلندنظری ویژهای پیش بینی میکردند به همین علت وجود مؤثر و مصمم پادشاه توانای ما به کرات مورد سوء قصد بیگانه پرستان قرار گرفت که ۱۵ بهمن و ۲۱ فروردین از خائنانه ترین آنها به شمار میآید.
مشیت الهی پادشاه ما را برای ایجاد تحولات بزرگ و عمیق اجتماعی و عظمت ایران از همه این بلیات و مخاطرات نجات بخشید.
- به پیمانی که با شاه ولایت بستهای شاها
- همیشه در پناه و سایه این خاندانستی
در دوره دوم عصر پادشاهی شاهنشاه ایران با ابراز شهامت در عقد قرارداد نفت و تقویت بنیه اقتصادی مملکت و تجهیز قوای دفاعی کشور و بسط امنیت و احقاق تدریجی حقوق حقه ملت ایران پایههای اصلی و اساسی دوره سوم گذاشته شد.
در دوره دوم بود که برنامههای فعالیتهای عمرانی به مرحله اجرا درآمد - بازار اقتصادی و کسب و کار به تدریج رونق یافت و حقوق ملت ایران از منابع نفتی با اصرار و پافشاری و موقع شناسی مطالبه شد.
با احداث سدها و ایجاد راهها و تأسیس کارخانهها و ازدیاد نیروی برق و توسعه شبکههای توزیع آن - ایجاد شبکههای آبرسانی و لوله کشی و توزیع آب پایتخت و سایر شهرهای ایران - تأسیس دانشگاههای جدید و مدارس حرفهای و وضع قوانین مفید نخستین آثار مظاهر تمدن صنعتی و اجتماعی به وجود آمد و ملت ایران به آینده مملکت امید زیادی پیدا کرد. تقویت نیروی دفاعی و امنیتی مملکت باعث آن شد که در آشوب خاورمیانه کشور ما ایران از امنیت و آرامش استثنایی برخوردار باشد و در سایه آن جامعه ایرانی و مملکت ایران آماده پذیرش تحولات عمیق اجتماعی گردد.
برای این که به ریشه عمیق تحولات اجتماعی ایران بیشتر و بهتر پی ببریم چند کلام گهربار ذات اقدس شاهانه را در اینجا با افتخار و سربلندی بازگو میکنم.
«من تشخیص میدهم که قدرت سلطنت متکی بر قدرت ملی است و پایههای تخت و اورنگ پادشاهی بر قلوب مردم استوار است من خواهان آنم که ملت من از سعادت و نیک بختی و رفاه و آسایش و امنیت و عدالت و تندرستی بهره مند باشد و برای تمام این مقاصد حداکثر مساعی خود را به کار خواهم برد».
این کلام شاهنشاه ایران در سال ۱۳۲۶ است که با آشوبها و ناامنیها و عدم رضایتها و مداخله بیگانگان و تحریکات عمال آنان روبهرو بودند.
این بیان ملوکانه ریشه و انگیزه اصلی تمام تحولاتی میباشد که تحت عنوان اصول دوازده گانه انقلاب شاه و مردم به مرحله اجرا درآمده است.
در سایه اجرای اصول انقلاب شاه و مردم آن چنان امنیتی در ایران به وجود آمده است که ما توانستهایم در این دوره از سلطنت با عظمت شاهنشاه آریامهر به ابتکار و پافشاری معظم له در استیفای حقوق ملت ایران از منابع سرشار نفتی توقیفهای چشمگیری تحصیل و برنامهای برای دگرگونی جامعه و ازدیاد درآمد سرانه مردم با فعالیتهای عمرانی به نام برنامه پنجم عمرانی تدوین شود که نمونه بارزی از تمام عظمت و نتایج مطلوب اجرای اصول انقلابی شاه و مردم است.
به اقرار و اذعان به این نکته که انقلاب ایران اساساً برای رفع محرومیتها و از بین بردن تبعیضها و تعمیم آموزش و بسط عدالت برقرار شده است همه ما نیز به نام حزب و دولت و نماینده ملت از ثمرات آن برخوردار شدهایم.
من به نام نماینده مردم و عضو حزب مردم به شکرانه برخورداری از ثمرات انقلاب بززگ شاهنشاهی ایران و در آستانه یپکار همگانی برای رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ هشدار میدهم که ما باید در کمال صداقت در اجرای صحیح اصول انقلاب شاه و مردم کوشنده و مجاهد باشیم.
تمام اصول انقلابی انقلاب شاه و مردم از جمله اصل دوازدهم که مربوط به انقلاب اداری است برای ما که سربازان جانباز منشور انقلابی ایران هستیم وظیفهای بس حساس و مسئولیتی مهم تعیین کرده است اعلام بزرگترین بودجه تاریخ ایران به صرف سنگینی ارقام آن به تنهایی برای ترقی و تعالی ملت کافی نیست.
ایمان، صداقت، صمیمیت مجریان کشور و ملت ایران را در اجرای برنامههای مترقی موفق و مؤید خواهد داشت.
پیش بینی اضافه اعتبار برای پارهای از دستگاهها که انقلاب اداری را فراموش کرده و براساس رابطه به جای اجرای ضوابط به اعمال نظر مشغول هستند تردید نیست به جای نیل به کمال مطلوب بدبینی و عدم رضایت به وجود خواهند آورد.
در این بودجه ۱۳ رقمی جناب دکتر مجیدی یا به اصطلاح بودجه ۱۲ به اضافه یک رقمی اشاره به دستگاههایی خواهم کرد که از این بودجه دولت یا به آنها کمک میشود یا وابسته به دولت هستند اولین دستگاهی که صحبت میکنم و خیلی دلم میخواست که استاد عزیز بنده که افتخار شاگردی شان را داشتم جناب دکتر سام وزیر محترم کشور یا معاون محترم پارلمانی ایشان اینجا تشریف داشتند (صدری کیوان - خانم صوفی مریض هستند) خیلی متشکرم که شما علاوه بر دفاع از بودجه از ایشان هم دفاع کردید عرایض بنده از شرکت واحد اتوبوسرانی شروع میشود (یک نفر از نمایندگان - مربوط به وزارت کشور نیست مربوط به شهرداری است) ولی مثل این که وقتی دوست عزیز من آقای فرهادپور سؤالی از شرکت واحد اتوبوسرانی تهران طرح کردند جناب دکتر سام آمدند جواب دادند خیلی جالب است که ما همیشه از بودجه دولت هرسال به این شرکت واحد کمک میکنیم و آقای دکتر مجیدی با صراحت و صداقت به عرضتان میرسانم مجریان امروز شرکت واحد با انقلاب اصلاً آشنایی ندارند چون امریه صادر شده که زمان صحبت کوتاه باشد خواهش میکنم کاری نکنید و وسط صحبت من چیزی نگویید که من مدارکی را ارائه دهم که چه کارهایی در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران میشود (نمایندگان، بفرمایید، بفرمایید) چشم، همین شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که کارکنانش در قلب پایتخت صفیر عدم رضایت از نحوه مدیریت مدیران برگزیده این همشهری خوش حساب سر دادهاند و از اقدامات نابخردانه مدیران شرکت اظهار عدم رضایت و اعلام شکایت نمودهاند در خور رسیدگی است.
نحوه مدیریت مدیران شرکت واحد که در اینجا هیأت مدیره سه نفری شرکت واحد مورد توجه است از لحاظ علمی به گونهای که در دانشگاههای ایران از آن بحث میشود نیست بلکه فقط متکی به اندیشه همشهری خوش حساب شهردار با تدبیر، پایتخت است.
من در تقسیم مراحل سلطنت شاهنشاه آریامهر در جایی سخنانی از ذات شاهانه که در خصوص طبقات مختلف مردم بیان فرمودند تکرار کردم و توجه کردید که شرایط رضایت شاهانه چگونه است ما اکنون در عصر شکوفان انقلاب قرار گرفتهایم نباید اقدامات به نحوی صورت گیرد که به خاطر خودخواهیها و تحصیل امتیازات فردی به اصول مقدس انقلابی ایران لطمهای وارد آید وقتی کارخانهای در جاده کرج کارگرانش مرفه و از تمام مزایای قانون کار به حد اکمل استفاده میکنند در شرکت واحد اتوبوسرانی برای کارگران به انعقاد پیمان دسته جمعی با رعایت موازین قانونی و برقراری حداقل امتیاز ممکن برای کارگران عصر انقلاب حق کشی و بیمهری روا داشتهاند.
برای کارمندان با پذیرش وظیفهای که سالها فراموش شده بود و اجرای ظاهری آیین نامه استخدامی شهرداری که شرکت واحد به نام مؤسسه وابسته به شهرداری آن را مشمول میشد لطمه بزرگی به اعتقاد و ایمان کارمندان وارد آورده است و امروز طوفان نارضایی و شکایت کارکنان شاه دوست و وطن پرست و زحمتکش شرکت واحد از دست مسئولین خود رأی شرکت واحد اتوبوسرانی در همه جا به چشم میخورد.
وقتی کارگری در یکی از کارخانجات با کارگر شرکت واحد اتوبوسرانی تهران که خانه شان پهلوی همدیگر است با هم بحث میکنند این کارگر شرکت واحد نسبت به امور چگونه قضاوت خواهد کرد؟
جناب آقای شهردار به جناب نخست وزیر صراحتاً نوشتهاند برای تطبیق وضع کارمندان و کارگران و رفاه حال آنها ۲۰ میلیون تومان بدهید و طبق مدارکی که دارم جناب نخست وزیر این ۲۰ میلیون را فرستادهاند ولی برای فردا که ما در آستانه برنامه پنجم عمرانی کشور هستیم آقای دکتر مجیدی یادآور شدم در شرکت واحد با رعایت موازین قانونی با انعقاد پیمان دسته جمعی که تاریخ اجرای آن ۱/۷/۵۰ توافق شده حداقل حقوق ممکن برای کارگران عصر انقلاب تعیین شد.
بسیاری از مواد پیمان که در تاریخ ۲/۱۱/۵۲ مدت آن منقضی میگردد اجرا نشده است.
براساس پیمان و جدول دستمزد با این که گره گشای کارگران نبود و فزونی بخش نارضایتیها گردید احکام کارگران صادر شد ولی دستمزد مربوطه و مابه التفاوت آن به بوته فراموشی سپرده شد اقدامات تکان دهنده کارگران زحمتکش شرکت واحد که سربازان غیرمسلح شاهنشاه آریامهر میباشند شرکت واحد را از خوابی سنگین بیدار ساخته است.
این بار هیأت مدیره و مدیر عامل شرکت واحد از دانش برنامه ریزی خود استفاده کرده برای پرداخت مطالبات کارگران به موازات برنامه ۵ ساله عمرانی کشور برنامه چهارساله تنظیم و دستور اجرا دادهاند باری دولت بزرگترین بودجه تاریخ را اعلام میکند و در بودجه کمک چشمگیری از طریق شهرداری برای شرکت واحد منظور میگردد ولی مدیران شرکت واحد در مقابل عظمت بودجه و برنامه دولت برای پرداخت دستمزد برنامه درازمدت تدارک دیدهاند.
آیا این مغزهای ناموفق قادر به اجرای برنامههای موفقیت آمیز و منطبق با منشور انقلابی انقلاب سفید شاه و مردم خواهند بود؟
محاسبه تمامی سوابق خدمت کمک رانندگانی که راننده شدهاند و رانندگانی که به موجب امریه شماره ۹۵۲۲ مورخ ۱/۶/۴۶ نخست وزیری با گواهینامه پایه دوم همگانی برای رانندگی اتوبوسها استخدام شده بودند از نظر دور ماند و اخیراً در مقابل اعتراض شدید کارگران مربوطه شرکت واحد مقر به اشتباه گردید و دستور اقدام لازم صادر کرد اما این بار رئیس قسمت کارگزینی اسامی رانندگان ذیحق را از طریق سندیکا درخواست نمود تا پروندهها را جهت صدور ابلاغ اصلاحی انتخاب نماید.
حیدر صائبی - آقای شیخ رضایی چون نمایندگان سندیکا انتخابی است و انتصابی نیست پس در صورت عدم اعتماد کارگران اگر دو سوم کارگران عضو سندیکا کتباً اعتراض داشته باشند طبق قانون سندیکایی انتخابات سندیکا تجدید میشود در غیر این صورت از تاریخ انتخاب نمایندگان سندیکا تا دو سال نمایندگان رسمی سندیکا میباشند لذا نمایندگان سندیکای شرکت واحد فعلاً از نظر قانون کار سمیت دارند.
شیخ رضایی - خانمها، آقایان واقعاً مایه تأسف است که رئیس قسمتی آن چنان از نعمت مدیریت محروم و بیاطلاع باشد و از نظر بایگانی فقیر و نامنظم که برای شناخت صاحبان پروندههایی انجام دستور مدیر عامل را موکول به همکاری سندیکا اعلام نماید.
آن هم سندیکایی که فقط در حدود با رأی ۱۷۶ نفر در مقابل بیش از ۴۰۰۰ نفر مسئولین انتخاب شدهاند. رانندگان نسبت به گردانندگان سندیکا به علت این که بعضیها کار نکرده مزد میگیرند اعتقادی ندارند. شرکت واحد اجرای ضوابط را از کارگزینی میجوید. کارگزینی واجدین شرایط دریافت احکام اصلاحی را از سندیکا میخواهد و در این میان به وضوح با سرنوشت کارگر عصر انقلاب بازی میشود و رفتار شرکت با اینان عین رفتاری است که با توپ فوتبال میشود.
من در اینجا صراحتاً میگویم کافی نیست که افراد مغرور و دو رو و ناراضی تراشان شرکت واحد را در هر لباسی که هستند به شدت گوشمال داد باید در شرکت واحد فوراً نسبت به طرد افراد بیکاره اقدام شود و با صدور فوری احکام اصلاحی کارگران کلیه مطالبات آنان را که ناشی از احکام قبلی و اصلاحی باشد به طور یک جا پرداخت نمایند.
کارگران عصر انقلاب کارگران آزادهای هستند که به امر شاهنشاه راه خود را انتخاب کرده و میکنند و به هیچ وجه پذیراگر زور و قلدری و اجحاف و بیعدالتی نخواهند بود.
من در اینجا از دولت میخواهم همان طوری که مفتخر و مباهی به تقدیم بودجه تاریخی هستند ناظر بر اعمال خرج تراشان نیز باشند و به من جواب دهند که آیا رویه هیئت مدیره شرکت واحد را برای پرداخت مطالبات کارگران به طور چهار ساله تأیید میکنند یا خیر؟
سوگند به عدل خداوندی، سوگند به اندیشه بلند شاهنشاهی، سوگند به منشور انقلابی انقلاب ایران که اقدامات پارهای از مجریان امور با روح انقلابی انقلاب شاه و مردم مطابقت ندارد برای کارگران شرکت مدار هنوز مسأله آب آشامیدنی حل نشده است.
هنوز کارگران زحمتکش میادین احکام طبقه بندی خود را دریافت نداشتهاند (حیدر صائبی - فردا صبح نمایندگان آنها با ما جلسه دارند شما هم تشریف بیاورید ساعت ۵/۷ که برای سربازان انقلاب وقت نامناسبی نیست این مطالب را مطرح کنید) هنوز کارگران زحمتکش شهرداری برای به دست آوردن حقوق اولیه خود در تلاش و پیکار هستند.
آقای دکتر الموتی دو سال پیش مسئولان امر بین شرکت واحد و مسئولین سندیکا قراردادی بستند که تا این تاریخ اجرا نکردهاند چرا به قرارداد خودشان احترام نمیگذارند وقتی با سندیکای کارگران قرار داد میبندند مسئولین شرکت واحد به فکر اجرایش هم باشند (دکتر الموتی - حزب ایران نوین خودش مدافع کارگران است و به این مطلب هم رسیدگی خواهند کرد. شما با این حرفها میخواهید که بهره برداری به نفع حزبتان کنید) من مطلقاً از حزب ایران نوین صحبتی نکردم و اگر حقایقی را میگویم آیا این بهره برداری حزبی است؟ (قدردان - آقای شیخ رضایی شما با این فرمایشات نمیتوانید برای حزبتان موقعیتی کسب کنید) اگر بگویم مؤذن بانگ بیهنگام برداشت تکراری میشود.
کارمندان شرکت واحد نه از مرکز درمانی خود راضی هستند نه از بیمه بازنشستگی برخوردار شدهاند.
مبالغ مکسوره از کارمندان که باید برای تأمین آتیه کارمندان با تشکیل صندوق بازنشستگی ایمن بخش فردای زندگی آنان باشد به صورت اداری وام مورد استفاده قرار گرفت و حتی آقایان هاشمی - دادگری اعضای هیئت مدیره - دکتر گرجی - بازرس دوت و اکثر مأموران دولت در شرکت واحد به صورت وام از آن استفاده کردند و راضی نشدند در این رهگذر اقلاً گرهی از بدبختی ناشی از بدهی کارمندان مضطر گشوده شود.
در اجرای اصل آیین نامه نیز رابطه جانشین ضابطه گردید سوابق خدمت مأمور انتظامی یعنی کارمندانی که در خطوط کار میکنند به خصوص کنترلهای خطوط به هیچ وجه در نظر گرفته و همه را یک جا و در یک پایه و مرتبه تطبیق نمودهاند.
معذرت میخواهم آقای دکتر بطحایی موضوعی که عرض میکنم مطلبی است که شما باید فتوی بدهید میخواهم تطبیق بدهم وضع یک کارمند را با قانون استخدامیشان چون با آن کارمند مورد نظر تطبیق نمیکند خودشان داخل شرکت واحد امتحان میکنند برای من روشن کنید این نمرهها را که دادهاند یکی را میخوانم همه نمرهها این طور است. دیکته ۲۰ انشا ۲۰ حساب ۲۰ معدل ۲۰ میدانید چرا؟ برای این که برسد به آنجا که مورد نظرشان است و تطبیق بکند. ولی سوابق یک کارمند ۱۷ ساله را در نظر نمیگیرند من معلم نمیدانم چه طور ممکن است هر ۲۸ نفر تمامشان در انشا ۲۰ بگیرند (یک نفر از نمایندگان - چه اشکالی دارد؟) تمام دیکتهها ۲۰ و تمام انشا و حساب بیست، این ممکن است؟
مسئول کارگزینی میآید بالاتر از ۶ - ۷ هزار تومان پاداش میگیرد به یک کارمند ۱۷ ساله شرکت واحد، آقای دکتر الموتی پاداش میدهند بعد از هفده سال ۵ تومان. این حکم را میخوانم: حسابداری نواحی سه گانه مقتضی است مبلغ ۵۰ ریال از محل پاداش سال جاری در وجه آقای ... اسمش را هم بخوانم؟
دکتر تنکابنی - بابت چی؟
صدری کیوان - روزانه است.
شیخ رضایی - اجازه بفرمایید آقای صدری کیوان من و شما معلم بودیم آقای دکتر تنکابنی اجازه بدهید عرضم را بکنم این کارمند را میآورم پرونده اش را ببینید اگر این روزانه گرفته بود در پشت این تریبون از تمام مسئولین شرکت واحد معذرت خواهم خواست.
مظهری - مناسبت دارد؟
شیخ رضایی - مناسبت ندارد آقای مظهری اگر قرار است شما حرف بزنید بفرمایید اینجا شما حرف بزنید من هم صحبت نمیکنم. من با عشق صحبت میکنم که بالاتر از همه کینه هاست من میخواهم این نواقص رفع شود و بودجه دوازده به علاوه یک رقمی شما بدون نقص باشد.
این تبعیضات هست، من میخواستم تقاضا کنم در یک کمیسیونی اینها را خدمت آقای دکتر الموتی بدهم. آقای دکتر الموتی اسم نمیبرم باور کنید اضافه کار میدهند به شخصی که در شرکت واحد نیست در دو جا هم اضافه کار میدهند طبق ابلاغهایی که من دارم و این کارمند ۱۷ ساله را فقط ۵ تومان پاداش میدهند.
بانو صفی نیا - حتماً روزانه است.
شیخ رضایی - خانم، روزانه نیست انشاءالله وقتی به فرهنگ شمیران رسیدیم با هم صحبت خواهیم کرد. افرادی که ۲ الی ۷ سال سابقه خدمت دارند از نظر مفسران و مجریان آیین نامه استخدامی در شرکت واحد هیچ فرقی با هم ندارند - به نازم به این اندیشه بلند مسئولین شرکت واحد اتوبوسرانی که معنی عدالت و مساوات را بدین گونه فهمیدهاند.
ولی افرادی هستند که بستگی با مدیر مالی دارند تصویب نامه میگذرانند که ماشین پیکان زیر پایش بگذارند و به شرکت واحد هم نمیآید. استدعا دارم یک کمیسیونی تشکیل بدهید که تمام این مطالب را در آن کمیسیون به عرض برسانم مدارک را بدهم رسیدگی بکنید تا این معایب رفع شود آن وقت شرکت واحد هیچ احتیاجی به کمک دولت نخواهد داشت وقتی مدیر مالی با مدیر اداری درباره پست بعدی با هم سازش میکنند کارمند را فراموش میکنند. وجدان کار در عصر انقلاب کجا رفته؟
من سؤال میکنم در این ۶ سال اخیر پایه ترفیعات حقوق کارمندان چه بوده و میزان اضافه حقوق اعضای هیئت مدیره چه مقدار؟
آری در شرکت واحد اعتبار لازم برای پرداخت مطالبات کارگران را ندارند اما توانایی دارند که تصویب نامهای با شماره ۲۵۱ تاریخ ۵/۸/۵۲ ابلاغ کنند که برای آسایش دختر یکی از مدیران که اخیراً افتخار خدمتگزاری شرکت را به دست آورده پیکان کار اختصاصی ابتیاع نمایند که خوشبختانه دستور به موقع اجرا و سند طی شماره ۲۰۰۷ تاریخ ۶/۹/۵۲ به حساب گذاشته شد.
در شرکت واحد با داشتن تشکیلات عریض و طویل بازرسی اخیراً آقای مدیر عامل یکی از بستگان خود را که کارمند رتبه ۷ شهرداری است به شرکت منتقل و با عنوان بازرس ویژه پول کافی و وسیله لازم در اختیارش گذاشته است. من سؤال میکنم این فرخ رئیس دانا چه کار ارزندهای در جهت بهبود شرکت واحد در قالب بازرس ویژه در شرکت واحد انجام میدهد؟
اگر آن تصویب نامه را هم بخواهید شماره اش را بگویم تصویب نامه دیگر گذراندند ۲ تا ماشین دیگر خریدند که آن ماشینی را که من شماره اش را میدانم فراموش شود وقتی امریه شاهنشاه صادر میشود و جناب آقای هویدا پیگیری به این امر میکنند که رفیق بازی و دوست بازی موقوف شود، بعد از این امریه من کارمند شرکت واحد ناظر میشوم که یکی از بستگان این سه نفر آناً استخدام میشود یک اداره برایش درست میکنند در صورتی که آقا به شرکت نمیآید پولش را هم میگیرد همین چیزهای کوچک است که همه را بدبین میکند. بیایید یک دل و یک زبان باشیم اگر حرفی زدم اشتباه بود معذرت خواهم خواست هر جایی که شما بگویید میآیم این مدارک را ارائه میدهم، برای این که کار بهتر بگردد من و شما وقتی که این مجلس تمام میشود آقای دکتر الموتی شما در دفتر کارتان، من در پای تخته کلاس فکر میکنم در این مجلس با هم همکاری کردیم و این ناراحتیها را رفع کردیم آن وقت است که من و شما افتخار میکنیم (احسنت).
دکتر دادفر - کارمندی هم اگر خطا کرده باشد باید مجازات شود.
شیخ رضایی - این خاصه حزبیها، این دهن کجیها، این بیاعتناییها به افکار حساس و قابل احترام کارکنان شرکت واحد تا کی باید ادامه یابد و اصولاً چرا اولیای شرکت واحد تا این حد نسبت به کارکنانش بیاعتنا هستند؟
آیا در بودجهای که برای شرکت واحد در نظر گرفتهاید تغییر ضریب حقوق کارمندان و ۲۵٪ مورد تقاضای آنان در آن منظور گردیده یا خیر؟
جناب آقای دکتر بطحایی عزیز در این جریانات از بعد از فروردین شما بیست درصد اضافه منظور کردید درست است این کارمند خانه اش بغل کارمند شرکت واحد است ۵ سال آقای نخست وزیر دستور دادند اینها قول میدهند ولی امروز و فردا میکنند من شاهد بودم گفتند تا عید صبر کن از بیست درصد اضافه استفاده کن این تفاوتها چه میشود؟
آن چه نصیب کارمندان و کارگران شرکت واحد است فقط وعده و وعید و دهن کجی و بیاعتنایی است.
و آنچه نصیب منسوبین مدیران است پول است و امکانات.
آیا کارکنان شرکت واحد حق ندارند به حزب مردم بیایند و نیاز و مشکلات و خواستههای خود را عنوان کنند؟
این عزیزان بیجهت که در شرکت واحد کنگر خورده و لنگر انداختهاند باید بدانند که در عصر شکوفان انقلاب کارکنان شرکت واحد به موازات برخورداری از ثمرات انقلاب در پاسداری از آن لحظهای درنگ و تسامح را جایز نمیدانند و مجال یکه تازی بیجا را به کسانی که در صداقتشان تردید دارند نمیدهند.
من معذرت میخواهم جناب دکتر الموتی قبل از این که افتخار نمایندگی نصیبم بشود با شهادت دوستان نماینده در حزب مردم افتخار این را داشتم که برای طبقه جوان در حزب مردم فعالیت کنم آمدیم برنامهای گذاشتیم که در آخر هر سال مسابقات درسی بین شاگردان ممتاز کلاسهای ششم بگذاریم و ناظر بودم که این مرد بزرگوار جناب آقای رامبد بلیط هواپیما و پول نقد دادند برای تشویق شاگردان پول نقد دادند برای بعضی از حرفهایی که الان ممکن بود جواب بدهید برای ۸ - ۹ نفر دادند اما منظورم این بود که وقتی به وزارت آموزش و پرورش مراجعه کردیم به عنوان حزب مردم، حزبی که من هنوز نماینده اش نبودم وزارت آموزش و پرورش نهایت کمک را به ما کرد که ما این مسابقات را در دبیرستان رضا شاه کبیر برقرار کنیم و تمام دوستان من هم کمک کردند و یک اعتراض به دستگاه وزارت آموزش و پرورش نرسید وزارتخانهای که وزیرش حزبی است معاون محترم پارلمانی آن حزبی است و اکثر مدیرهایش حزبی بودند برای ما کارشکنی نکردند، نهایت تشکر (احسنت). اما ما و شما، من به عنوان حزب مخالف و شما به عنوان حزب موافق، من کتمان نمیکنم، این رویه را میپسندید که به زور فردی را وادار کنید که به تشکیلاتی بیاید؟ من و شما پیرو این اصل هستیم که شاهنشاه فرمودند در همه چیز آزادی داریم به جز آزادی در خیانت به کشور. پس حزب موافق و مخالف هر دو در راه اجرای منویات شاهنشاه قدم برمی دارد و هر دو نسبت به برنامههایی که ارائه میدهند فعالیت میکنند کارگر آزاد است ببیند این برنامه درست است یا آن برنامه و به هرکدام از این احزاب خواست برود ولی شرکت واحد خلاف عقیده شما را دارد و این درست نیست. به ذات خداوند قسم این کار را میکنند، شرافتم در گرو این کلام است.
یک نفر از نمایندگان - کمیسیون عضویت ما آقای شیخ رضایی خیلی سختگیر است و به این صورت نیست که میفرمایید.
شیخ رضایی - ولی این کار را میکنند.
مظهری - کارگر ما در آن سطح نیست که بتوانند به او تحمیل کنند که به کجا برود. امروز کارگر تشخیص میدهد.
قدردان - آقای شیخ رضایی دوران عوامفریبیها دیگر گذشته است.
فرهادپور - کارگر عوام نیست و کسی هم عوام فریبی نمیکند.
شیخ رضایی - شما که قدرت زیادی در کنترل کردن دارید دانشمند محترم، به بنده هیچ نیار زنده با زبان الکن اجازه بدهید عرایضم را بکنم، این تریبون، این آزادی برای شما هم هست. من عوامفریبی نمیکنم دوران عوام فریبی هم گذشته است (احسنت).
قدردان - کارگر هم خوب تشخیص میدهد، کارگر میداند. شما اگر به سازمان کارگران سری بزنید متوجه خواهید شد که تمام مشکلات شما را کارگران در آنجا مطرح میکنند و نتیج هم میگیرند.
شیخ رضایی - آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم. صحنه سازی - جنگ اعصاب - حمایت از بیکارهها - دسته بندی در امور شرکت واحد باید موقوف شود.
مدیران باید به وظایفی که قانون مقرر داشته آشنا باشند و هدفی جز خدمت به کارکنان شرکت واحد که خشنودی ذات شاهانه در آن است نداشته باشند هیئت مدیره فعلی شرکت واحد همراه با شهردار تهران در چند سال اخیر با بودجهای که در شرکت خرج شده عملاً ناتوانی و نارسایی کار و فکر خود را به اعتبار صفوف طولانی مسافران که وجود دارد ثابت کردند باید دولت در کار شرکت هماهنگ دخالت نظارت وسیع تری داشته باشد و بیش از این سرمایه شرکت را هدر ندهند و کارکنانش را ناراضی نسازند.
مردم در ازای پرداخت مالیات و تقویت بنیه مالی دولت که موجب عرضه بودجه تاریخی میگردد انتظار رفاه و آسایش دارند.
شرکت واحد را میتوان با کمک کارگران و کارمندان صدیق و فعال آن به صورت پایگاه خدمتگزاری بیشتری درآورد.
باشگاه ورزشی واحد که در رأس آن شخصی قرار دارد با فوق العادهای که در شرکت میگیرد به طور تمام وقت در خدمت فروشگاه تعاون شهر و روستا است و ضمناً افتخار خدمتگزاری در باشگاه ورزشی دیگری را نیز دارا است.
شرکت واحد بابت حقوق مربی - مصرف آب و برق و تلفن و سایر نیازمندیهای باشگاه اعتبار لازم دارد ولی در کنترل درآمد که ناشی از رشتههای مختلف باشگاه احساس مسئولیت نمیکند.
در شرکت واحد آن قدر هرج و مرج و خودسری برقرار است که ماشین نویس عضو هیئت مدیره و مدیر اداری شرکت خود را مجاز میداند از طرف رئیس باشگاه نامههای اداری بنویسد که نمونه آن نامه شماره ۶۹۰/۴۰۴ مورخ ۲۵/۲/۵۲ میباشد.
امر اکید شاهنشاه تأمین رفاه و آسایش طبقات زحمتکش است ولی شرکت واحد کوچکترین اقدامی در جهت تأمین رفاه کارکنان فاقد مسکن شرکت واحد به عمل نیاورده و با این که زمین به اندازه کافی در اختیار داشته و دارد به جای بهره برداری برای خانه سازی به وقت گذرانی مشغول است.
در شرکت واحد میلیونها تومان برای خرید اتوبوسهای بنز و دو طبقه سرمایه گذاری شده ولی بسیاری از اتوبوسها در کمترین دوره بهره برداری به علت عدم دقت کافی در مونتاژ انواع اتوبوسها به سر و صدا افتادند و حتی گروهی را عقیده بر این است که بسیاری از موتور اتوبوس ظرفیت کشش ۵ تن را ندارند و به همین علت در کمترین مدتی که مورد بهره برداری قرار میگیرد موتور اتوبوس احساس به تعمیر اسای پیدا کرده و میکند.
من در خصوص شرکت واحد با این اعتقاد که کارگر و کارمند ناراضی هستند و مدیران شرکت در انجام امور ناتوان میباشند از جناب دکتر سام استاد عزیزم میپرسم آیا موافقت دارند و ترتیبی میدهند که عدهای از کارگران و کارمندان مطلع رو در روی اولیای شرکت و نمایندگان وزارت کشور و نخست وزیری بنشینند و مشکلات را به بحث بگذارند تا سیهروی شود هر که در او غش باشد.
بنده پیشنهاد میکنم جناب دکتر مجیدی که یک کمیسیونی تشکیل بدهند به این پروندهها رسیدگی بفرمایند.
بنده و سایر دوستان در آن کمیسیون خدمت میرسیم تا رسیدگی بفرمایید، اگر اشتباه بود تمام حرفهایم را پس میگیرم. و چون میبینم که قیافهها خسته است از تندنویسهای شرکت واحد اتوبوسرانی (خنده نمایندگان) معذرت میخواهم، تندنویسهای مجلس شورای ملی خواهش میکنم اینها را در صورت جلسه بنویسند.
رئیس - آقای شیخ رضایی اینها اگر شکایت دارند چرا به وزارت کار مراجعه نمیکنند؟ وزارت کار باید به شکایتشان رسیدگی کند.
شیخ رضایی - اجرای قانون کار در شرکت واحد به دست فراموشی سپرده شده است.
- ۱ - عدم اجرای کامل ماده ۱ قانون کار.
- ۲ - عدم اجرای ماده ۳ از قانون کار.
- ۳ - عدم اجرای کامل ماده ۱۱ قانون کار درباره ساعات کار کارگران.
- ۴ - عدم اجرای تبصره ۲ از ماده ۱۱ قانون کار.
- ۵ - عدم اجرای تبصره ۳ از ماده فوق.
- ۶ - ماده ۱۲ کار درباره اشخاص مورد نظر شرکت واحد اجرا میشود.
- ۷ - بند یک از ماده ۱۲ قانون کار درباره بلیط فروشهای شرکت واحد اجرا نمیشود.
- ۸ - بند دوازده ماده ۱۲ به صورت یک جانبه از طرف کارفرما نقض شده است.
- ۹ - ماده ۱۴ قانون کار به طور یک جانبه از طرف کارفرمای شرکت واحد نقض شده است.
- ۱۰ - تبصره مربوطه ماده ۱۴ قانون کار به طور دلخواه از طرف کارفرما تعیین و اجرا میشود.
- ۱۱ - اصل ماده ۱۵ قانون کار وسیله کارفرما تعریف و به دلخواه خودش عمل مینماید.
- ۱۲ - تبصره ۲ از ماده ۱۵ قانون کار وسیله کارفرما نقض و به دلخواه خودش اجرا میکند.
- ۱۳ - تبصره ۲ از ماده ۲۱ قانون کار از بدو تصویب و اجرای آن از طرف کارفرما نادیده گرفته شده و اجرا نمیگردد.
- ۱۴ - ماده ۲۱ قانون کار به طور دائم از طرف کارفرما نقض شده است.
- ۱۵ - عدم اجرای کامل ماده ۲۲ قانون کار در شرکت واحد.
- ۱۶ - عدم اجرای کامل ماده ۲۴ درباره پرداخت حقوق و کسر آن.
- ۱۷ - با اخذ تعهدات خلاف اصول از کارگران ماده ۳۱ قانون کار نقض میشود.
- ۱۸ - قسمت دوم از ماده ۳۲ قانون کار وسیله شرکت واحد نقض میشود.
- ۱۹ - قسمت اول ماده ۳۳ قانون کار وسیله شرکت واحد به طور یک جانبه نقض میشود.
- ۲۰ - کارفرمای شرکت واحد قسمت ماده دوم ۳۳ قانون کار و تبصره ۳ از ماده ۱۵ قانون کار را درباره هیچ یک از کارگران اخراجی اجرا نکرده است.
- ۲۱ - با توجه عمیق به ماده ۱۰ قانون مدنی مسئولان شرکت واحد از قدرت خویش سو استفاده نموده سوابق کار گذشته کارگر اتوبوسرانی را بدون هیچ گونه مجوزی در موقع اخراج در نظر نمیگیرد.
- ۲۲ - مسئولان شرکت واحد با ارائه دادن احکامی خلاف واقع خودشان تقریر نمودهاند مزد کارگران را کمتر از آنچه که واقعیت امر بوده و رویه پرداختی کارگران دستمزد به کارگران است قلمداد نموده و در موقع اخراج بیش از هزاران ریال در این مورد به خصوص زیان مادی متوجه کارگران اخراجی میسازند، متأسفانه نماینده کار استان تهران نیز با سکوت خویش بر این اقدام خلاف قانون شرکت واحد صحه میگذارد.
- ۲۳ - عدم اجرای کامل ماده ۳۷ و ۳۸ قانون کار و برخلاف صریح قانون کار ماده (۴۱) جرائم خلاف قانون از دستمزد ناچیز کارگران کسر مینمایند.
- ۲۴ - عدم اجرای کامل ماده ۵۲ درباره بازرسی کار در کارگاه شرکت واحد.
به موجب امریه اکید همایونی در سال ۳۷ و ۴۲ درباره ایجاد تعاونی و پیشرفت آن در شرکت واحد پس از تشکیل شرکت تعاون مصرف نه این که شرکت واحد کمک نمیکند بلکه سدی هم برای پیشرفت آن میباشد.
- ۲۵ - عدم قبول تصویبنامه مورخه ۶/۷/۴۲ هیئت محترم وزیران در امر خودداری از اخراج نمایندگان منتخب کارگران موضوع تبصره ۲ الحاقی ۳ ماده ۳۳ قانون کار.
- ۲۶ - عدم قبول توصیه نامههای سازمان بیمههای اجتماعی در مورد ارجاع کار سبک به کارگران که بر اثر سوانح ناشی از کار و غیره ناقص و علیل میشوند.
- ۲۷ - عدم ارسال لیستهای مربوط به سازمان بیمههای اجتماعی در مواقع لازم و معین.
- ۲۸ - طبق ماده ۶۹ قانون کار از وزرای محترم کار و دادگستری اجرای کامل مواد ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۲۱، ۲۲ و ۵۸ و دیگر مواد قانون کار تخلف کارفرما و سرپیچی از اجرای قانون کار و آیین نامههای مربوطه و اجرای کامل آن را از مقامات مسئول خواستاریم.
حالا قدری هم راجع به شرکت دخانیات بگویم یکی از برنامههای مفید دولت حمایت و تقویت تعاونیها است که در صورت توفیق میتوانست در تثبیت قیمتها و یکنواخت کردن آن مؤثر واقع شود و هم مانع بالا رفتن بیرویه قیمتها گردد و اگر دولت در سطح مملکت در این مورد موفقیتی کسب مینمود قطعاً این گرفتاری اخیر مبتلا به مردم نمیگردید و این همه صرف هزینه جهت مبارزه با گرانفروشی نمیشود و حتی کار به جایی نمیرسید که شاهنشاه تا آن درجه حساس شوند که بفرمایند چنان چه دولت نتواند جلوی گرانی را بگیرد از نیروی انتظامی شخصاً استفاده خواهند فرمود پس گرانی سرسام آور حتمی و قطعی است عدم توفیق دولت خدمتگزار نیز مسلم، حال برای نمونه یکی از کلمات بیدریغ را نسبت به یکی از تعاونیها، به عنوان مثال به عرض میرساند و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. دوستی میگفت شرکت تعاونی دخانیات وارد بیستمین سال تأسیس و فعالیت خود میگردد و برای صحت عمل اداره کنندگان آن همین کافی که بگویم در سال گذشته روز تعاون مورد بازدید وزیر وقت کار قرار گرفت و به عنوان شرکت نمونه از آن یاد شد این شرکت در حال حاضر دارای در حدود ۲۰۰۰ نفر سهامدار سرمایه تقریبی در حدود سیصد هزار تومان و حجم معاملات سالیانه بالغ بر ۵ میلیون تومان و چون بیشتر معاملات شرکت با چک و سفته انجام میشود برای کمک بیشتر و تهیه جنس ارزان مسئولین شرکت تعاونی از شرکت دخانیات تقاضای کمک و دریافت وام میکند از آنها سؤال میشود چه تضمین و وثیقهای دارند اظهار میشود چند مورد ارائه و هر یک را که شرکت دخانیات قبول دارد انتخاب نماید.
- ۱ - چون مطالبات تعاونی از طریق حسابداری دخانیات وصول میشود این خود تضمین خوبی است.
- ۲ - موجودیهای جنسی شرکت حاضر در فروشگاه.
- ۳ - چک و سفته اعتباری.
هیئت مدیره تازه مسئولین شرکت دخانیات میگویند این کافی نیست دیگر چی؟ حالا ببینید مسئولینی که برای پرداخت وام به یک شرکت تعاونی این همه دنگ و فنگ دارند دیگر مسائل را چگونه حل و فصل مینمایند. از عمر دخانیات ۳۶ سال میگذرد و تا اواخر سال چهل و نه امور اداری و کارخانجات در خیابان قزوین بود و هیچ مشکلی هم پیش نیامده بود ولی مصلحین و خیراندیشان آمدند امور اداری را به بهانه تنگی جا از هم جدا نمودند و از آن روز به بعد این تفاوتها حاصل گردید ظرفیت کارخانه به همان میزان گذشته است یعنی در حدود پنجاه میلیون سیگارت روز با تقریباً ۱۰ ساعت کار و تعداد کارگران در همان حدود سابق ولی کارمندان که در آن تاریخ نزدیک به پانصد نفر بودند در حدود نصف اضافه شدند و تعداد ۳۰ اطاق با کلیه وسایل آماده شد، مبالغ هنگفتی بابت بهای برق، آب، تلفن و هزینه ایاب و ذهاب بین کارخانه از خیابان قزوین تا خیابان ایرانشهر و کرایه ۲۵ تا سی هزار تومانی ساختمان کنونی شرکت، اینها کمترین خرجی است که یاد شد و هزاران نظر بلندی و سخاوتمندیهای دیگر بعد کمک به شرکت تعاونی دخانیات دچار دست انداز کج سلیقه گی و لج بازی مسئولین میشود.
- ۱ - درباره پخش سیگار با داشتن این همه کارمند شرکت دخانیات پخش سیگار خود را در تهران به شرکت فرد دانش محول نموده و در قرارداد ۵ درصد از فروش سیگار مربوط به فروشنده و فرد دانش میباشد شرکت فرد دانش با ۱۲ کارگر و ۳ ماشین باری چنانچه ۴ درصد به فروشنده بدهد از روزی ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان سود میبرد با وجودی که این کار را خود شرکت دخانیات مانند شرکت نفت میتواند انجام دهد سؤال شود چرا این کار را خود شرکت نمیکند مسئولین شرکت دخانیات از این سود خودشان غیر مستقیم سهم میبرند.
- ۲ - مدیر عامل دخانیات از آن روزی که عهده دار شرکت دخانیات شد ضررهای زیادی به شرکت وارد آورده درباره سیگار اشنو پارس که میبایستی برای نمونه مقدار کمی سیگار درست کند و به بازار بفرستد چنان چه فروش داشت دست به درست کردن بزند نه این که در حدود ۲۰۰ میلیون نخ سیگار درست بکند و بعد به فروش نرود و برک کنند کاغذ باز کنند، توتون بوراکی کند در ماشین بریزد.
- ۳ - کارخانه برق شرکت که سه عدد دیزل آلمانی دارد که یک هزار و ۵۰ کیلو وات در ساعت برق میدهد و ۲ عدد موتور انگلیسی در هر ساعت ۱۰۰۰ کیلو وات برق میدهد که جمعاً در هر ساعت ۲ هزار و ۵۰ کیلو وات برق میدهد و در ساعتهایی که به برق احتیاج نداشتند به برق شهر کمک میشد که به صورت تعطیل در آورده.
جناب آقای دکتر بطحایی، جناب آقای قوام صدری در بودجه سال گذشته صحبت کردم راجع به خانه سازی فرهنگیان جناب آقای نخست وزیر هم تشریف داشتند و تقاضا کردم که محبت بفرمایند و ریاست افتخاری هیئت مدیره را قبول کنند (خنده نمایندگان) من نمیدانم فرهنگیان کجایش خنده دارد که وقتی اسم فرهنگیان میآید دوستان ما خنده شان میگیرد. همی سوزد از مهر و گرمی دهد، به سنگین دلان درس نرمی دهد. نه از کس امید و نه از کس هراس، نخواهد به جز یک دل حق شناس، معلم این است خنده ندارد.
آقای دکتر بطحایی برای بنده این موضوع را روشن بفرمایید آقای نخست وزیر هم بعد از آن جلسه دستور فرمودند که کلیه اقداماتی که برای خانه سازی این طبقه شریف شده است به ایشان خبر دهند. پس به من بگویید که مشکل کجا است؟ این کی هست که با خانه سازی معلمین مخالف است؟ وقتی امریه شاهنشاه، دستور نخست وزیر است، انجمن شهر تصویب کرده است کی هست که اجازه ساختمان برای این معلمین نمیدهد؟ خیلی فهرست وارد میخوانم...
- ۱ - شرکت تعاونی کارکنان وزارت آموزش و پرورش در تاریخ ۱۰/۱۲/۴۹ تحت شماره ۱۴۵۰۸ در اداره ثبت شرکتها رسماً به ثبت رسیده است.
- ۲ - تعداد یک هزار و پانصد نفر سهام ده هزار ریالی شرکت را خریداری کردهاند.
- ۳ - در تاریخ ۱۶/۳/۵۰ سازمان مسکن با واگذاری زمینی برای احداث ۱۵۰۰ واحد آپارتمان از اراضی، طرشت به شرکت موافقت نمود.
- ۴ - ۲۰٪ بهای تقریبی سری اول آپارتمانها (۵۰۰ آپارتمان) از دو سال پیش پرداخت گردیده است.
- ۵ - پیشنهاد یکی از بانکها برای در اختیار گذاشتن دویست میلیون ریال برای شروع ساختمان مورد قبول سازمان مسکن قرار گرفت.
- ۶ - سازمان مسکن طی نامه شماره ۶/۴۵۱/ دو مورخ ۲۶/۷/۵۰ توصیه نمود و طرح کلی در سه مرحله اجرا شود که مرحله اول تا ۵۰۰ آپارتمان باشد.
- ۷ - در تاریخ ۱۶/۳/۵۰ نقشههای مقدماتی مورد موافقت و تأیید واحد خانهسازی سازمان مسکن قرار گرفت.
- ۸ - در تاریخ ۳/۱۱/۵۰ قرارداد خرید زمین بین سازمان مسکن و این شرکت امضا شد.
- ۹ - در تاریخ ۲۷/۱۱/۵۰ قطعه اول زمین در اراضی طرشت به مساحت ۲۵۳۶۰ متر مربع تحویل گردیده و قطعه دوم به مساحت ۱۶۴۹۱ متر مربع میباشد.
- ۱۰ - بهای کلی هر دو قطعه به مبلغ ۲۰۱۰۱۰۲۲ ریال پرداخت گردیده است.
- ۱۱ - نقشههای اجرایی ۵۰۰ دستگاه آپارتمان آماده شد و در تاریخ ۱۷/۵/۵۱ شرکت ساختمانی رشه برنده مناقصه اعلام شد.
- ۱۲ - در تاریخ ۸/۱/۵۱ واحد اراضی سازمان مسکن طی نامه شماره ۴۰۴/۶۵ اعلام نمود که چون طبق قرارداد شماره ۲۶۸۳۷ مورخ ۳/۱۱/۵۰ زمین طرشت به این شرکت واگذار شده احداث آپارتمان و اخذ پروانه ساختمان از نظر سازمان مسکن بلامانع است.
- ۱۳ - در تاریخ ۱۵/۱۲/۵۱ جناب آقای اصفیا وزیر مشاور و نایب نخست وزیر طی نامه شماره ۵۳۸۳۸ خطاب به وزیر آبادانی و مسکن اعلام نمودند که صدور پروانه ساختمانی و تأمین آب و برق بلامانع است و اضافه نمودند که جناب نخست وزیر نیز با این امر موافقت دارند.
- ۱۴ - در تاریخ ۲۱/۱۲/۵۱ وزیر آبادانی و مسکن با توجه به نامه جناب آقای اصفیا وزیر مشاور و نایب نخست وزیر طی نامه شماره ۵۹۸۳۷۰ موافقت خود را برای ادامه اقدامات شرکت اعلام داشتهاند.
- ۱۵ - در تاریخ ۲۵/۱/۵۲ وزیر آب و برق طی نامه شماره ۲۰۰/۲۲۵۲/۱۲۷۱ موافقت خود را با تأمین آب و برق پانصد دستگاه آپارتمانهای این شرکت اعلام نمودند.
- ۱۶ - در تاریخ ۲/۳/۵۲ شهرداری پایتخت پروانه ساختمانی را به شماره ۶۹۰۴ صادر و در تاریخ ۲۹/۶/۵۲ طی نامه شماره ۶۹۰۴/ش به این شرکت ابلاغ نموده است ولی تا کنون از تسلیم آن به نماینده این شرکت خودداری و تحویل آن را موکول به وضع ممنوعیت ساختمانی نموده است.
- ۱۷ - در تاریخ ۵/۸/۵۲ جناب آقای هدایتی وزیر مشاور و معاون اجرایی نخست وزیر طی نامه شماره ۱۶۷۲۰ خطاب به وزیر آموزش و پرورش اعلام نمودند چنانچه شرکت مقاطعهکار بتواند سیمان مورد نیاز را از خارج وارد کند مراتب اعلام شود تا نظر نهایی را اعلام دارند.
- ۱۸ - در تاریخ ۳/۹/۵۲ وزیر آموزش و پرورش طی نامه شماره ۲/۶۱۵۶۵ به عنوان آقای هدایتی وزیر مشاور و معاون اجرایی نخست وزیر اعلام نمودند که شرکت تعاونی مسکن کارکنان وزارت آموزش و پرورش تأمین سیمان مورد نیاز آپارتمانها را از خارج کشور تقبل نموده و رفع ممنوعیت ساختمانی را خواستار شدند.
- ۱۹ - در تاریخ ۱۰/۹/۵۲ شهردار پایتخت بدون توجه به موافقتهای قبلی مقامات مربوط و اقدامات انجام شده در سه سال گذشته و تعهداتی که شرکت تعاونی فرهنگیان نموده است و بدون در نظر گرفتن ضرر و زیان و خساراتی که به معلمان عضو شرکت وارد خواهد شد، براساس تصمیمات جلسه مورخ ۲۲/۸/۵۲ شورای قانون نظارت بر گسترش شهر تهران که علیالاصول نباید عطف به ماسبق بشود مخالفت خود را با صدور پروانه ساختمانی آپارتمانهای فرهنگیان اعلام داشته است.
- ۲۰ - در جلسه ۲۹ انجمن شهر تهران طی نامه شماره ۴۸۲ با خانهسازی معلمین موافقت شد. سرکار خانم جهانبانی که افتخار میکنم اولین روز معلمی را در مدرسه شما شروع کردم بیایید به من بگویید این مشکل کجا است در جلسه ۲۹ طی نامه شماره ۴۸۲ مورخ ۲۵/۲/۵۲ موافقت انجمن شهر هم شده حتی این نشانی را هم جناب آقای دکتر بطحایی حضورتان بدهم که این شرکت تعاونی کارکنان آموزش و پرورش شیراز به انجمن شهر تهران نوشت و این تیمسار محترم هم که ارادت به ایشان دارم خواستند تصویبنامهای که شما گذراندهاید برای ما هم بفرستید ولی تا این تاریخ مشکل مسکن معلمین حل نشده است.
رئیس - آقای شیخ رضایی این طور که شما بیان کردید آذر ماه که زمستان است و زمستان هم نمیشود ساختمان کرد.
شیخ رضایی - مقام معظم ریاست همه جا به کمک میآیند گاهی به کمک من میآیند و گاهی به کمک وزیر آموزش و پرورش به این جهت من این سؤال را قرائت و تقدیم میکنم.
در نهایت احترام استدعا دارد امر و مقرر فرمایید وزیر محترم آموزش و پرورش در جلسه علنی حضور پیدا کرده به سؤال زیر پاسخ دهد:
در مورد خانه سازی معلمان اولین شرکت تعاونی مسکن فرهنگیان که در سال گذشته ضمن بحث در بودجه جریان متوقف شدن آن به عرض مجلس شورای ملی رسید. در این یک ساله چه اقداماتی کردهاند و در چه زمانی امر احداث ساختمان شروع خواهد شد.
با تقدیم شایسته ترین احترامات - علی اصغر شیخ رضایی.
(ناطق سؤال را تقدیم مقام ریاست کردند).
رئیس - این سؤال را اول میخواندید زحمت شما کمتر بود (خنده نمایندگان).
شیخ رضایی - مطلب مهم است بیش از اینها باید صحبت شود این امر خانهسازی فرهنگیات باعث شد که بنده یک کمی در مورد شهرداری تهران مطالعه کنم شهردار تهران در جلسه انجمن شهر گفت تا پایان سال آینده خیابان آسفالت نشدهای در تهران باقی نخواهد ماند، من سؤال دارم آیا این جناب شهردار به یاخچیآباد تشریف بردهاند، آقای دکتر الموتی عزیز اینجا هم یک گوشه تهران است و شما قضاوت خواهید کرد که اقدامات شهرداری در آنجا چه بوده است.
بنده درخواست کارگران شهرداریهای تهران را به طور خلاصه به عرض میرسانم:
- ۱ - پیاده نمودن طبقه بندی مشاغل در اجرای فرمایشات ملوکانه طبق قرارداد مورخه ۲۹/۸/۵۱ مسئولین شهرداری با نمایندگان کارگران منعقد نمودند که از تاریخ ۲۹/۸/۵۱ طبقه بندی مشاغل را به مدت ۴ ماه پیاده و از تاریخ ۱/۱/۵۱ مابه التفاوت و اضافات آن را پرداخت نمایند.
متأسفانه تا این تاریخ نه طبقه بندی مشاغل پیاده گردید و نه مابه التفاوت و اضافات ۱۳ هزار کارگران شهرداری.
«فتوکپی قرارداد جهت صدق عرایض تقدیم میگردد».
دومین خواسته کارگران شهرداری تهیه مسکن است:
همان طوری که شهرداری برای عدهای از کارمندان به وسیله شرکت تعاونی به تهیه زمین برای آنان اقدام نموده است و در حال حاضر با داشتن چندین محل زمینهای خالی منجمله:
- ۱ - جاده کرج ۲۰۰ هزار متر.
- ۲ - ۴۵ متری سید خندان شمس آباد ۲ میلیون متر.
- ۳ - خانی آباد پشت اداره موتوری ۱۲۰ هزار متر.
- ۴ - آیزنهاور ۱۵۰ هزار متر.
در تهیه مسکن کارگران هم میتوانند در اجرای فرمایشات شاهنشاه آریامهر اقدام نمایند.
سومین درخواست کارگران شهرداری اجرای کامل قوانین کار و بیمههای اجتماعی است که به شرح زیر است:
- ۱ - نداشتن بهداشت کارگاه طبق ماده ۲ حفاظت بهداشت عمومی در کارگاهها.
- ۲ - جلوگیری از جرائم بیرویه کارگران در محیط کار که به وسیله رؤسای مربوطه انجام میگیرد با وجودی که در ماده ۲ آیین نامه شورای کارگاه آمده است: رسیدگی و أخذ تصمیم در مورد هرگونه شکایت راجع به روابط بین کارفرما و کارگر به عهده شورای کارگاه است، متأسفانه روسای شهرداریها بدون رعایت نمودن قانون کار مبادرت به أخذ جرائم و یا به اخراج کارگر بیگناه همت میگمارند.
- ۳ - نداشتن سالن تعمیرگاه تابستانی و زمستانی برای کارگران اداره موتوری شهردای طبق آیین نامه حفاظت فنی و بهداشت کار.
- ۴ - اضافه کار، کارگران شهرداری باید مطابق ماده ۱۲ قانون کار صورت گیرد، ماده ۱۲ میگوید: کار اضافی با موافقت طرفین و رعایت شرایط زیر مجاز خواهد بود.
- ۱ - برای هر ساعت کار اضافی باید ۳۵٪ اضافه بر مزد هر ساعت کار به کارگر پرداخت شود.
- ۲ - کار اضافی نباید از چهار ساعت در روز تجاوز نماید بنابراین با شرح فوق اضافه کار اجباری نیست ولی در شهرداری اجباری است و اگر کارگری از اضافه کار امتناع ورزد او را جریمه یا اخراج میکنند و این عمل مغایر با ماده ۱۲ قانون کار است.
کارگران شهرداریها باید از ماده ۱۵ قانون کار یعنی از مرخصی استحقاقی سالیانه بهرهمند گردند.
متأسفانه در شهرداری بعضی از رؤسا واحد در هر موقع از فصول که مایل باشند به کارگران مرخصی میدهند که مورد اعتراض شدید کارگران قرار میگیرد در ماده ۱۵ قانون کار آمده است: هر کارگر به ازای دوازده ماه کار حق ۱۲ روز مرخصی با دریافت مزد را خواهد داشت در صورتی که استفاده از ایام مرخصی استحقاقی کارگر به سال بعد موکول گردد استفاده از آن در سال بعد الزامی میباشد تاریخ استفاده از مرخصی با توافق طرفین تعیین میگردد بنابراین کارگران حق دارند که نسبت به مرخصی سالیانه خود اعتراض نمایند.
در شهرداری که کارفرما است و خودش دولتی است هنوز قانون کار و بیمه به طور کامل اجرا نمیگردد تا چه رسد به آن کارگران دور افتادهترین نقاط مملکت که در مؤسسه خصوصی کار میکنند یکی از این موارد کارگران شهرداری علاوه بر کار کردن روز کاری بالاجبار آنان را به کار شب هم میگمارند و دیناری از بابت ۳۵٪ شب کاری به کارگران پرداخت نمیشود.
در ماده ۲۱ تبصره ۳ قانون کار آمده است: فقط به کارگران غیر نوبتی برای هر ساعت کار در شب ۳۵٪ درصد اضافه بر مزد ساعت کار عادی تعلق خواهد گرفت. و از همه مهم تر از بابت شب کاری شهرداری لیستی به سازمان بیمههای اجتماعی نمیدهد تا کارگران از آن در مواقع ضروری استفاده کنند.
جهت اثبات، توجه شما را به عرایض زیر معطوف میدارد به طوری که در مطبوعات کشور هم به چاپ رسیده در سال گذشته سه نفر از کارگران شهرداری که شب کار میکردند به علت نداشتن وسایل لازم در اثر گاز ذغال خفه شدند بازماندگان آنان از نظر دریافت مستمری ناشی از کار به سازمان بیمههای اجتماعی مراجعه مینمایند مسئولین امور اظهار میدارند که شهرداری کارگران شب کار نداشته و تا کنون هم لیستی از بابت شب کاری به ما ندادهاند و ما هم نمیتوانیم اتفاقی که در شب افتاده ناشی از کار تلقی کنیم در اینجا سؤال میشود که آیا مقصر بازماندگان آن کارگران متوفی است یا شهرداری و یا این که مسئولین سازمان بیمههای اجتماعی؟
به طور وضوح باید گفت که هر دو سازمان دولتی مقصرند که پایبند مقررات قانون کار و بیمه نیستند و خودسرانه کار میکنند و بدین وسیله میخواهند رعب و وحشت و ایجاد نارضایتی بین کارگران ایجاد کنند و غافلند که کارگران امروز کارگران دیروز نیستند و آنچه حقشان است و آن چه یگانه حامی کارگران کشور شاهنشاه آریامهر اوامری در مورد رفاه عمومی کارگران سر تا سری کشور صادر میفرمایند خواستارند و در اجرای فرمایشات پدر تاجدار خودتان در بدن دارند نثار خواهند نمود (صحیح است - احسنت).
وقت دیر است و نمایندگان محترم خسته هستند به این جهت خلاصه عرض میکنم. یک مقداری راجع به آموزش و پرورش صحبت کنم. آقای دکتر بطحایی جزوهای منتشر شده است از دفتر هماهنگی برنامهها و این جزوه تعداد دانش آموزان را از سال ۴۵ - ۴۶ تا ۵۱ و ۵۲ الی آخر نوشته است این نشریات پیشرفت کمی را نشان میدهند اگر خلاف این بود عجیب بود ما در دوران انقلاب هستیم و پیشرفت سریع، اگر محصل کمتر از این بود عجیب بود با همه این امکاناتی که در سایه انقلاب برای مملکت پیش آمده است اگر این پیشرفتهای کمی حاصل نشود جوابگو کیست؟ نکته اینجا است که بنده به دو مطلب اشاره میکنم، این سؤال مرا هم امیدوارم جواب بدهید شما میدانید که ما احتیاج زیادی به معلم حرفهای و تکنیسین داریم ما در اینجا معلم حرفهای کم داریم خواهش میکنم بفرمایید که برای تأمین معلم حرفهای و تکنیسین چه کردهاید تکنیسین به این معنی نیست که ما فقط در امور فنی تکنیسین داشته باشیم در تمام امور در ماشین نویسی منشیگری و غیره برای تربیت متخصص چه کردهاید کمبود معلم حرفهای را از چه راهی میخواهید جبران کنید شما از این مدارستان میتوانید برای تأمین معلم حرفهای استفاده کنید از این دیپلمههای مامن پیشنهادی در سال گذشته کردم که به هیچ یک از پیشنهادات من وزارت آموزش و پرورش جواب نداد یکی این بود که معلمین را در سود مدارس ملی شریک کنید.
- ۲ - برای معلمینی که در مدارس ملی کار میکنند و ضابطه استخدامی ندارند پیشنهاد کردم که اینها در استخدام دولت قرار بگیرند و حقوقشان را مدارس ملی بدهند، اگر نمیشود بگویید بنده قبول میکنم.
- ۳ - برای تأمین معلم همین طور که رشته طبیعی، ادبی، ریاضی داریم در هر بخش یا در هر شهرستانی باید یک رشته معلمی افتتاح کنید.
- ۴ - بیایید همان دانشسرا را درست کنید.
اما یادم رفت این تحول دو روز اخیرتان تأثیر خیلی خوبی در اذهان عمومی داشت اما اینجا متوقف نشود نقشه فاز دومش هم اجرا بشود که جواب دکتر ناوی هم داده شود که میگوید در حوزه انتخابیه من ۷۰ درصد، البته درست رقمش را نمیدانم محصلین ششم شان مردودی دارد با این تحولاتی که شده بقیه کارها هم انجام شده و ناراحتی شما هم رفع بشود این را یادم رفته بود بگویم بعد شما بیایید یک طرحی را اجرا کنید بچههای معلمین را در مدارس مجانی ثبت نام کنید این مدرسه البرز آقای موسوی ماکویی تشریف دارند یا نه؟ هیچ رابطه خصوصی من با مدرسه البرز ندارم کار مدرسه البرز را با معلمینش ملاک عمل قرار بدهید (یک نفر از نمایندگان - تبعیض میشود) نه تبعیض نمیشود معلمین حق دارند در مدارس فرزندانشان را مجاناً ثبت نام کنند خدایش بیامرزد مرحوم ضیا احمدی فرهنگی و معلم بود شما مستمری ماهانه قرار دادید ۱۵۰۰ تومان به انضمام ۶۰۰ تومان که میشود ۲۱۰۰ تومان به من نگویید که قانون است اگر قانون را عوضش کنید با این چند تا بچهای که از آن مرحوم مانده با ۲۱۰۰ تومان چه میخواهد بکند این را رسیدگی کنید، تنها ضیا احمدیها وقتی از دست میروند به فکر رسیدگی میافتیم بارها گفتهام جناب دکتر بطحایی ما در سطح آموزش و پرورش معلمهای خوبی داریم که جذب مدارس ملی میشوند بیایید به وضعشان رسیدگی کنید قدرشان را بدانید، ضیا احمدی مرد ما به نیکی بدون تعصب از او یاد میکنیم ولی با ۲۱۰۰ تومان و با این کرایه منزل و آن خرجها که دارند چه طور میخواهند زندگی کنند؟ بیایید به فکر زندهها باشیم به فکر اینهایی که زنده هستند باشید، این بیمه فرهنگیان به کجا کشید بیمه فرهنگی را اگر میخواهید انجام بدهید باید از خیابان شمیران به نازی آباد، از نازی آباد به سپه غربی، از آنجا به فرح آباد بروید تا کاری انجام دهید امیدوارم که وظیفه فرهنگی خودم را نسبت به خانواده مرحوم ضیاء احمدی انجام داده باشم. کارمندان بازنشستهای داریم که رتبه ۷ گرفتهاند این مشکل را نمیدانم چگونه است تعداد زیادی رتبه ۷ گرفتهاند (یک نفر از نمایندگان - گروه ۷) بلی ببخشید گروه ۷ گرفتهاند اداره امور استخدامی این رتبه و گروه ۷ آن را قبول ندارد (یک نفر از نمایندگان - ۷ دبیری یا گروه ۷) گروه ۷ بعد اداره استخدامی میگوید اگر پول میخواهید باید یک گروه تنزل کنید به گروه ۶ از عید تا حالا هم حقوق ندادهاند، بازنشسته شدهاند و اینها چه جور زندگی کنند؟ از مسئولین امور استخدامی بپرسید به من نگویید بعد جواب میدهند میگویند اگر شما پول میخواهید از گروه ۷ به گروه ۶ تنزل کنید تا پول بدهیم این مشکل را شما با اداره امور استخدامی باید حل بکنید. در حالی که کارمندان دولت اعم از شاغل یا بازنشسته در آخرین مرحله صحبت برمی گردم به حوزه انتخابیه خودم گرمسار.
چند نفر از نمایندگان - از استخر بگویید.
شیخ رضایی - استخر گرمسار از آن سال تا حالا یعنی یک سال است که پیدا نشده یک سال است آقای نخست وزیر از بودجه نخست وزیری ۷۰۰۰۰ تومان حواله کردهاند مسئولین امر در خواب اند آن استخری که با ۵۲۵۰۰۰ تومان گم کردیم با ۷۰۰۰۰ تومان ایشان درست نمیشود ولی شنیدم ایشان گفتهاند که شروع کنید من باز پول میفرستم هنوز نیامدند کمیسیون پشت کمیسیون، نظر پشت نظر، ولی استخر مردم بیچاره از عید تا حالا پیدا نشده من از وزارت دادگستری سؤال کردم گفتند پرونده اش در دیوان کیفر است که ببینیم این استخر را کی گم کرده. در مورد آب آشامیدنی گرمسار در نهایت ادب از معاونت محترم وزارت آب و برق استدعا میکنم اجازه بفرمایید با هم به این شهر برویم و ببینید به قول معروف یک جرعه از این آب را میتوانید بخورید جناب دکتر مرشد وزارت بهداری مطالعه کردهاند و نوشتهاند که این آب قابل شرب نیست. سازمان برنامه گزارش میدهد حق اولویت را قائل میشود که این شهر را از نظر بهداشت عمومی و وضع آب باید رسیدگی کرد ولی مسئولین امر توجه نکردند، این تمام گزارش سازمان برنامه است راجع به آب آشامیدنی و زراعی گرمسار اقدامی نشده چیزی که در درست مردم است همین کاغذها است آیا فکر نمیکنید در ۱۲۰ کیلومتری اینجا شهر گرمسار است و از نظر پنبه روزی شهر دوم ایران بوده و چون نرسیدند به کلی دارد از بین میرود. اعلیحضرت همایونی در دشت قزوین دستور فرمودند راجع به کشاورزی گرمسار که برای آنجا باید برنامههایی تدوین بشود و سؤال من از وزارت کشاورزی این است که از آن تاریخ که این امریه صادر شده تا این تاریخ چه کردهاند؟ چه برنامههایی انجام دادهاند؟
- تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه
۳ - تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه.
رئیس - آقای شیخ رضایی اگر عقربه ساعت از ۱۲ بگذرد دیگر نمیتوانیم جلسه داشته باشیم منع آئین نامه دارد، روز دوشنبه میشود، بنابراین با اجازه خانمها و آقایان این جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت ۹ صبح روز سه شنبه خواهد بود.
رئیس مجلس شورای ملی - عبدالله ریاضی.
- پرسش نمایندگان
۴- پرسش نمایندگان.
سؤال آقای علی اصغر شیخ رضایی از وزارت آموزش و پرورش
در نهایت احترام استدعا دارد امر و مقرر فرمایید وزیر محترم آموزش و پرورش در جلسه علنی حضور پیدا کرده به سؤال زیر پاسخ دهند.
در مورد خانه سازی معلمان اولین شرکت تعاونی مسکن فرهنگیان که در سال گذشته ضمن بحث در بودجه جریان متوقف شدن آن به عرض مجلس شورای ملی رسید در این یک ساله چه اقداماتی کردهاند و در چه زمانی امر احداث ساختمان شروع خواهد شد.
با تقدیم شایسته ترین احترامات - علی اصغر شیخ رضایی.