مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ مهر (میزان) ۱۳۰۳ نشست ۶۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ مهر (میزان) ۱۳۰۳ نشست ۶۱

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ مهر (میزان) ۱۳۰۳ نشست ۶۱

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۵

جلسه: ۶۱

صورت مشروح مجلس یوم سه‌شنبه اول میزان ۱۳۰۳ مطابق ۲۳ شهر ظفرالمظفر ۱۳۴۳

مجلس دو ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمن‌الملک تشکیل گردید

(صورت مجلس بیست و نهم سنبله را آقای میزرا شهاب قرائت نمودند)

رئیس ـ آقای وکیل‌الملک (اجازه)

وکیل‌الملک ـ بنده در جلسه گذشته کتباً تقاضای اجازه مرخصی از مقام ریاست کرده بوده بودم و اجازه‌نامه به کمیسیون عرایض هم رفته بود با این حال بنده را غایب بی‌اجازه نوشته‌اند

رئیس ـ جمعی اجازه خواسته بودند شاید عذر موجه هم داشته‌اند تقاضای آنها به کمیسیون عرایض مراجعه شد ولی چون کمیسیون تشکیل نمی‌شود اظهار رأی نشده اداره مباشرت هم برحسب تکلیف خودش غایب بی‌اجازه نوشته است ولی اینها کان لم یکن خواهد بود که تازه این تقاضا فرستاده می‌شود به کمیسیون و تکلیفش برای جلسه بعد معین می‌شود: آقای سرکشیک‌زاده (اجازه)

سرکشیک‌زاده ـ بنده این طور شنیدم که آقای وزیر فوائد عامه در جواب بنده فرمودند پیشنهادهایی که رسیده تقدیم مجلس می‌شود و اگر هم بعد برسد تقدیم می‌شود

رئیس ـ آقای آشتیانی (اجازه)

آقای میرزا هاشم آشتیانی ـ عرض بنده راجع به همان مسئله مرخصی بود که حضرت عالی فرمودید

رئیس ـ آقای شریف‌زاده (اجازه)

شریف‌زاده ـ بنده هم در جلسه گذشته اجازه خواسته بودم خواستم تذکر بدهم چون فرمودید که بایستی در کمیسیون عرایض تجدیدنظر شود دیگر عرضی نمی‌کنم.

رئیس ـ آقای آقا شیخ هادی شیخ‌الرئیس. (اجازه)

شیخ‌الرئیس ـ بنده را در اینجا جزء دیرآمدگان نوشته‌اند در صورتی که بنده قبل از ساعت چهار به ظهر آمده بودم

رئیس ـ آقای مشیرالدوله (اجازه)

مشیرالدوله ـ عرض بنده هم راجع به همین مسئله بود دیگر عرضی ندارم

رئیس ـ آقای روحی (اجازه)

روحی ـ بنده قبل از شروع به دستور عرض داشتم

رئیس ـ بفرمایید

روحی ـ در چند جلسه قبل آقای دامغانی شرحی راجع به اجرای قانون البسه وطنی بیان فرمودند متأسفانه منتج به نتیجه نشد بنده هم خواستم تکرار کنم.

بعضی از نمایندگان ـ بلندتر بفرمایید.

روحی ـ مقصود قانون البسه وطنی است که تاکنون در وزارتخانه‌ها به هیچ وجه اجراء نشده و وزراء با فرط بی‌اعتنایی به قانون در مرکز ثقل مملکت یعنی مجلس شورای ملی حاضر می‌شوند بدون این که لباس وطنی پوشیده باشند و فقط این قانون در مجلس اجراء شده و وکلا توانسته‌اند درباره خودشان اجرا کنند و اگر بنا باشد ما امروز قانون وضع کنیم و اجراء نشود آن وقت مجلس مفهوم خارجی ندارد. امروز روز اول میزان و سال سوم تدوین و تصویب این قانون است و جز در مجلس در هیچ جا این قانون اجراء نشده است تنها وزارتخانه که سعی در اجرای این قانون داشته است وزارت جنگ است که کلاه و کفش را هم قانون مستلزم کرده است علاوه کرده‌اند در این صورت عقیده بنده این است که سکوت در این کار که ما بنشینیم و قانون اجراء نشود یک مسئولیت بزرگی است و تخطی وزیری از اجرای آن هم یک گناه لایغفری است یعنی یک تقصیر سیاسی است که قابل آمرزش نیست بنابراین برای این که نتیجه از عرایض خودم بگیرم و عرایضم مؤثر واقع شود پیشنهادی تهیه کرده و تقدیم مجلس می‌کنم که از طرف مجلس به وزارت مالیه امر شود که به وسیله مفتشین اداری خود در وزارت‌خانه‌ها تفتیش و رسیدگی نمایند و این قانون را در مرکز و ایالات اجراء نموده جرایم مقرره در این قانون را از حقوق متخطیان در آخر برج کسر گذارند

رئیس ـ لایحه از طرف دولت رسیده است قرائت می‌شود

(به شرح ذیل قرائت شد)

مقام محترم مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه

نظر به این که جریان حوزه قضایی احتیاجاً شدید فوری به قوانین مخصوصه دارد که تأخیر وضع آنها به موجب اشکالات سیاسی و اقتصادی است و نظر به این که طرح قوانین مزبوره در مجلس شورای ملی موجب تأخیر طولانی است و نظر به این که قوانین عدلیه دارای اهمیت خاصه‌ای است که به مقتضای آنها باید از وضع دائمی آن نهایت دقت و امتحان را مراعات نمود و نظر به این که اساساً مجلس شورای ملی نسبت به وضع قوانین عدلیه رویه خاص را از دوره‌های تقنینیه سابقه اتخاذ و مجری داشته است لهذا وزارت عدلیه برای این که مقدمه تدقیق و امتحانات عملی در قوانین مزبوره به عمل آید مقتضی می‌داند که مجلس شورای ملی به کمیسیون عدلیه اختیار بدهد که کلیه قوانین راجعه به عدلیه را بعد از تدقیق تصویب نموده که به موقع عمل و اجراء گذاشته شود تا بعد از حصول تجربیات پیشنهاد به مجلس شورای ملی شود لهذا ماده واحده ذیل را به مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌نماید.

ماده واحده ـ به وزیر عدلیه اجازه داده می‌شود کلیه قوانینی را که در دوره پنجم تقنینیه به مجلس شورای ملی پیشنهاد نموده و یا می‌نماید بعد از تصویب کمیسیون عدلیه مجلس شورای ملی به موقع اجراء گذارده پس از آزمایش آنها در عمل و تکمیل نواقص ثانیاً برای تصویب به مجلس شورای ملی پیشنهاد نمایند

رئیس ـ بالفعل که مذاکره نخواهد شد باید به یک جایی مراجعه شود هر طور صلاح می‌دانید بفرمایید که به شعب یا به کمیسیون مراجعه شود؟

جمعی از نمایندگان ـ به شعب باید ارجاع شود.

رئیس ـ آقای شیخ‌العراقین‌زاده (اجازه)

شیخ‌العراقین‌زاده ـ آقایان گویا فراموش کرده‌اند در موقعی که راجع به مطلب مذاکره می‌شد که ارجاع به شعب شود بنا شد لوایحی که به کمیسیون مخصوص مربوطه است به کمیسیون مراجعه شود این لایحه مربوطه به کمیسیون عدلیه است و مطلب هم نیست بنابراین باید به کمیسیون عدلیه مراجعه شود سابقاً مجلس هم این طور بوده است.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده موافقم و یک دلیل دیگر هم دارم اگر اجازه می‌فرمایید عرض کنم.

رئیس ـ آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائری‌زاده ـ بنده مخالفم برای این که در این قضیه کمیسیون عدلیه ذینفع است بنابراین بایستی شعبات مجلس در این موضوع نظر کنند و نظریات خودشان را اظهار کنند.

رئیس ـ ولی همچو سابقه که آقای شیخ‌العراقین‌زاده اظهار کردند داریم بعلاوه اگر بنا باشد این لایحه را تصویب کنید به کمیسیون برود کمیسیون عدلیه حاضر که این حق را نخواهد داشت. آقای داور (اجازه)

داور ـ بنده با آقای شیخ‌العراقین‌زاده موافقم.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده از فرمایش آقای حائری‌زاده تعجب می‌کنم: کمیسیون‌ها مأمور هستند لوایحی که در آنها وارد می‌شود نظر کنند دیگر ذینفع است معنی ندارد تمام ماها در امورات مملکتی ذینفع هستیم هر لایحه مربوط به یک کمیسیون است و آن کسی هم که برای عضویت کمیسیون انتخاب شده است برای نظر کردن در آن لایحه به اعتبار نظریات مجلس است رأی به انتخاب او داده است گمان می‌کنم این مطلب را خودتان هم تصدیق بفرمایید این برای تذکر آقایان مخالفین بود که می‌گویند باید به شعب مراجعه بشود: آقا شعبه که مأمور نیست راپرت بدهد بنابراین این لایحه باید به کمیسیون مربوطه مراجعه شود و راپورت آن توسط مخبر کمیسیون تقدیم مجلس شود این ترتیب کی معمول بوده است که مطلب به شعبه رجوع شود و راپورت آن از شعبه به مجلس بیاید و قاعدتاً باید به کمیسیون مربوطه رفته و مخبر کمیسیون نفی یا اثبات آن را به مجلس راپورت بدهد و من تصور می‌کنم اینجا مورد نداشته باشد که به شعبه مراجعه بشود.

(جمعی از نمایندگان گفتند مذاکرات کافی است و بعضی دیگر می‌گفتند کافی نیست)

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود به کفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی می‌دانند قیام فرمایند

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ معلوم می‌شود کافی است: رأی می‌گیریم برای ارجاع به کمیسیون

شاهزاده شیخ‌الرئیس ـ بنده مخالفم

رئیس ـ مخالفید رأی ندهید رأی می‌گیریم که این لایحه به کمیسیون عدلیه مراجعه شود آقایانی که موافقند قیام نمایند

(اغلب برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد لایحه علامات صنعتی از ماده ۸ مطرح است آقای یاسائی پیشنهاد کرده بودید که راجع به فوریت پیشنهاد دولت رأی گرفته شود؟

یاسایی ـ بلی.

رئیس ـ برای چه؟

یاسایی ـ حالا که موقع گذشت بماند آخر از کمیسیون عدلیه بیاید

رئیس ـ یک شور که بیشتر نخواهد شد. ماده هشت لایحه علامات صنعتی مطرح است. آقای مشار اعظم (اجازه)

مشار اعظم ـ در ماده هشت راجع به عبارت ماده یک اشکالی و آن این است که در آخر ماده می‌نویسد: تحصیل اجازه مخصوصی که در ظهر ورقه صورت مجلس ثبت مقید خواهد شد بنماید در اینجا نظر بنده منظور از این عبارت تحصیل اجازه است و در ظهر ورقه صورت مجلس ثبت قید خواهد شد معنی ندارد چون این قید خواهد شد جز اجازه مخصوص است که باید در ظهر ورقه صورت مجلس ثبت شود بنابراین خوب است عبارت را تغییر دهند و به این ترتیب نوشته شود. در صورتی که دارند علامت بخواهد علامت خود را به دیگری انتقال دهد باید به موجب اظهارنامه مراتب را به اطلاع وزارت تجارت رسانیده نام و نشان شخص جدید را ذکر و اجازه بخصوص که در ظهر ورقه صورت مجلس نیز ثبت و قید خواهد شد تحصیل نماید در این صورت رفع اشکالی که آقایان داشتند خواهد شد

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود به ماده هشتم.

مشار اعظم ـ پیشنهاد دارم: (پیشنهاد خود را تقدیم نمود)

رئیس ـ پیشنهاد آقای مشار اعظم

(به شرح آتی قرائت شد)

پیشنهاد آقای مشار اعظم این است که ماده ۸ به مضمون ذیل نوشته شود در صورتی که دارنده علامت بخواهد علامت خود را به دیگری انتقال باید به موجب اظهارنامه مراتب را به اطلاع وزارت تجارت رسانیده نام و نشان شخص جدید را ذکر و اجازه مخصوصی که در ظهر ورقه صورت مجلس نیز ثبت و قید خواهد شد تحصیل نماید

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود به قابل توجه بودن این پیشنهاد.آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام نمایند

(جمع کثیری قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه شد پیشنهاد آقای طهرانی.

آقا شیخ محمد طهرانی ـ بنده مسترد می‌دارم

رئیس ـ ماده نهم

تدین ـ بنده هم در جلسه گذشته یک پیشنهادی داده بودم

رئیس ـ پیشنهاد آقای تدین

(به شرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم که به جای دو کلمه ثبت و قید فقط کلمه ثبت نوشته شود.

رئیس ـ آقای تدین.(اجازه)

تدین ـ بنده اصولاً یک عقیده دارم و آن این است که شاید بهتر باشد تمام پیشنهادها یک مرتبه خوانده شود و آقایان از موضوع آنها مسبوق بشوند والا یک پیشنهاد خوانده می‌شود می‌بیند خوب است رأی می‌دهد بعد یک پیشنهاد دیگر خوانده می‌شود می‌بیند آن هم خوب است ولی یک قدری با آن که رأی داده‌اند فرق دارد در این صورت تکلیف چیست؟ این یک تذکری است که اگر مقتضی باشد تمام پیشنهاد قرائت بشود توضیح بنده این است که حتی‌الامکان از تکرار کلمات در صورتی که فایده مهمی بر آن تکرار مرتب نباشد باید اجتناب کرد توجه آقایان به این است که ثبت و قید شود و این دو کلمه مفهوم یک معنی است و به همین دلیل بود که با اضافه واو رأی دادند بنابراین تکرار هر دو کلمه در اینجا لازم نیست در صورتی که مقصود از دو کلمه یک معنی است از این جهت بنده پیشنهاد کردم کلمه قید حذف شود و فقط نوشته شود در صورت مجلس ثبت شد الی آخر

رئیس ـ آقایانی که این اصلاح را قابل توجه می‌دانند قیام نمایند معدودی برخاستند

رئیس ـ قابل توجه نشد

تدین ـ همین طور می‌شود.

رئیس ـ ماده نهم

(به شرح آتی قرائت شد)

ماده نهم ـ برای ثبت و تصدیق هر علامت مبلغ ده تومان و برای هر اظهارنامه مبلغ دو قران به صندوق دولت عاید و در مقابل تمبر مخصوص روی اجازه‌نامه و اظهارنامه‌ها الصاق خواهد شد

رئیس ـ آقای تدین.

آقا شیخ محمدعلی طهرانی ـ بنده در موقع شور اول نسبت به این ماده مخالفت کردم و حالا هم ثانیاً اظهار مخالفت می‌کنم: آقایان خوب است فرق بگذارند بین صنعت‌گر ایرانی و بین تاجر ایرانی ما یک صنعت‌گرانی نداریم که برای ما تلفن بسازند یا تلگراف درست کنند یا ماشین‌آلات عالی بسازند آن صنعت‌گرانی اهمیت دارند صنایع ما پیش ما مکشوف است نمی‌خواهم موضوعات صنعتی خود را بیان کنم چون خجلت‌آور است و به واسطه فقر صنعتی که ما داریم صنایع ما منحصر است به یک چیزهای خیلی پست و غالباً صنعت‌گران سرمایه‌شان ده تومان نیست و آن هم می‌خواهند صنعتشان معروف شود و به واسطه آن علامت ممیزی که داشته باشند که نسبت به صنعت آنها سرقت نشود بنابراین ما نمی‌خواهیم یک صنعت‌گری که سرمایه او ده تومان یا پنج تومان نیست بیاید ده تومان بدهد و فلان تاجر هم که صاحب میلیون پول است بیاید برای علامت تجارتی خودش ده تومان بدهد مملکت ما امروز این اقتضا را ندارد که ما هر دو را به یک نظر نگاه کنیم آیا می‌شود صنعت‌گری که یک سرمایه پستی دارد و با زحمت زیادی کار می‌کند و یک زندگی خیلی پستی برای خودش تهیه می‌کند با آن تاجر میلیونر مساوی باشد یعنی آن هم ده تومان بدهد این هم ده تومان بنده عقیده دارم که صنعت‌گر دو تومان و تاجر ده تومان بدهد و اگر در آتیه انشاءالله صنعت‌گرهای قابل و عالی پیدا کردیم آن وقت آنها هم ده تومان و بیست تومان صد تومان بدهند اهمیت ندارد ولی در این موقع فقر اقتصادی نمی‌شود گفت صنعت‌گر بدبخت ده تومان بدهد و آن تاجر سرمایه‌دار هم ده تومان بدهد لهذا بنده در روی همین موضوع پیشنهادی تهیه و تقدیم مقام ریاست کردم و در آنجا هم توضیح می‌دهم این است علت مخالف بنده

رهنما مخبر ـ اگر این قانون اجباری بود اعتراضات آقای طهرانی وارد بود و البته می‌بایست این رعایت شده باشد ولی این قانون اجباری نیست هر کس که خودش داوطلب باشد و خودش بخواهد یک علامت صنعتی بگیرد ببیند که صرفه هم برایش دارد که در ظرف مدت ده سال که مدت اجازه است سالی یک تومان بدهد آن وقت می‌رود می‌گیرد و اگر صرفه ندارد نمی‌رود بگیرد کسی هم او را مجبور نمی‌کند که برود علامت صنعتی بگیرد اگر شرط نظر اولی بود که اجباری بود البته باید این رعایت شده باشد و طبقات مختلفه ترتیب داده شده باشد و از روی سرمایه یک حق‌الثبتی از آنها گرفته شود ولی اینها نیست یک کاسب اگر دید صرفه می‌کند که یک علامت صنعتی اتخاذ بکند برای مال‌التجاره خودش می‌رود یک علامتی می‌گیرد و ده تومان را هم می‌دهد و اگر ببیند صرف ندارد و نمی‌رود بگیرد و دیگران می‌روند می‌گیرند

رئیس ـ آقای حاج عزالممالک (اجازه)

حاج عزالممالک ـ موافقم

رئیس ـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)

حاج میرزا عبدالوهاب ـ بنده عرض می‌کنم عوض این که ما تشویق کنیم امتعه داخلی را هر روز یک مالیات مهم‌تری می‌گذاریم و یک کاری می‌کنیم که مردم مردم تشویق نشوند بنابراین همان طوری که آقای طهرانی فرمودند یک کسی است که اصلاً صنعتش ده تومان نمی‌ارزد و این ترتیب تشویق نمی‌کند کسی را که پی صنعتی برود بنابراین بنده با ده تومان مخالفم و همان طوری که آقای تهرانی فرمودند دو تومان را آن هم اگر مجبور باشیم قبول می‌کنیم والا آن هم زیاد است

(جمعی اظهار کردند مذاکرات کافی است)

رئیس ـ مذاکرات کافی است

جمعی از نمایندگان ـ بلی کافی است

رئیس ـ پیشنهادها قرائت می‌شود: (سه فقره پیشنهاد به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که ماده نهم این طور اصلاح شود برای ثبت و تصدیق هر علامت پنج تومان الا آخر کارزونی)

بنده در ماده ۹ ده تومان را زیاد و پنج تومان پیشنهاد می‌دارم محمدولی میرزا

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده ۹ به این طریق اصلاح شود: برای ثبت و تصدیق هر علامت تجارتی مبلغ ده تومان و هر علامت صنعتی مبلغ دو تومان و برای هر الی آخر محمدعلی طهرانی

رئیس ـ پیشنهاد شاهزاده محمدولی میرزا و آقای کازرونی هر دو یکی است آقای طهرانی چون پیشنهادشان از پیشنهاد کمیسیون نسبت به پیشنهاد آقای کازرونی دورتر است اول باید به آن رأی گرفت: آقای طهرانی (اجازه)

آقا شیخ محمدعلی طهرانی ـ بنده توضیح را دادم لیکن چون آقای مخبر یک بیانی فرمودند که شاید متوجه کرده باشند آقایان وکلا را که چون اضطراری نیست و از این جهت یک صاحب صنعتی اگر خواست و دید فایده دارد این کار را می‌کند. بنده عرض می‌کنم برای تشویق صنعت‌گری که دارا نیست محض این که علائم صنعتی داشته باشد عقیده‌ام این است که او را هم باید توجه کرد. ولی اختیاری است معنایش این است که چون اضطراری نیست و اختیاری است صنعت‌گری که دارای سرمایه نیست به واسطه خاطر گرانی قیمتی که معین شده است یعنی ده تومان هیچ وقت اقبال نمی‌کند که بیاید یک علامت صنعتی را از دولت بگیرد. ولی وقتی که دید دفعه دو تومان باید بدهد ممکن است که این کار را بکند و علامت صنعتی را بگیرد و سایرین هم که می‌بینند این شخص تشویق شده است و این تصدیقی که در دست او است باعث رواج صنعت او شده آنها هم می‌روند این کار را می‌کنند والا ما تقریباً اختصاص داده‌ایم این ده تومان را به تجار. و صنعت‌گر فقط یکی دو نفر شاید بتوانند این مبلغ را به دولت بدهند نفعی هم برای دولت ندارد پس وقتی که دو تومان مال صنعت‌گر شد و ده تومان تاجر هم ملاحظه طبقاتی شده و هم ملاحظه ترویج صنایع داخلی ایران. مثلاً فرض بفرمایید اگر یک کسی آمد در قم و صنعت کاشی را خوب درست کرد و یک ممیز صنعتی داشت و دو تومان داده همه جا خریدند سایرین هم تشویق می‌شوند که آن عمل و صنعت را تعقیب کنند و باعث ترقی صنایع ایران می‌شود و گمان نمی‌کنم اکثریت آقایان هم مخالف با دو تومان باشند.

رئیس ـ آقای حاج عزالممالک (اجازه)

حاج عزالممالک ـ اینجا صحبت از تشویق می‌شود.اساساً گمان نمی‌کنم کسی مخالف با تشویق باشد که صنعت‌گر نباید تشویق بشود.اما موضوع تشویق صنعت‌گر در ایران فقط این موضوع نیست.

شیروانی ـ یکیش این است

حاج عزالممالک ـ خیر این خیلی نسبت به او ضعیف است آقایان توجه بفرمایند شاید قانع شوند.اینجا همان طور که آقای مخبر توضیح دادند اجباری نیست.یعنی دولت نمی‌گوید که هر صنعت‌گری باید ده تومان بدهد و برای خودش علامتی انحصار بدهد.وقتی که یک شخصی می‌خواهد یک علامتی را منحصر به خود بکند و نگذارد دیگران از آن استفاده بکنند و صرفه هم داشته باشد که ده سال به او منحصر باشد می‌آید ده تومان به دولت می‌دهد.اینجا بعضی برای دولت منظور نشده برای ثبت و زحماتی که وزارتخانه باید بکشد و این که حقوق آنها را دولت حفظ می‌کند باید ده تومان بدهند اما این که فرمودند صنعت‌گری است که پنج تومان سرمایه‌اش است بنده تعجب می‌کنم صنعت‌گری که سرمایه‌اش پنج تومان است علامت صنعتی که بخواهد ده تومان به خودش اختصاص بدهد می‌خواهد چه کند

شیروانی ـ این محال نیست

حاج عزالممالک ـ بلی فرض محال محال نیست ولی این در درجه صفر است و نمی‌شود فکر کرد یک صنعت‌گری که فقط پنج تومان سرمایه دارد می‌خواهد علامتی را به خودش منحصر کند پول هم ندارد ظلم هم به او می‌شود رفع ظلم و تشویق این آدم هم ایجاب می‌کند که آن دو تومان را هم از او نگیرند.این به عقیده بنده یک قدری از فلسفه این قانون دور است ما هم همه را آزاد گذاشته‌ایم که هر علامتی را بخواهد برای خودش انتخاب کند.ولی یک صنعت‌گر یا یک تاجری که بخواهد یک علامتی به خود منحصر کند دیگران را منع کند که از این حق استفاده نکند ده تومان برای ده سال به دولت می‌دهد.

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود به قابل توجه بودن اصلاح، آقای طهرانی

آقایان موافقین قیام فرمایند

(عده‌ای قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی ـ متأسفانه کم‌کم موضوعات دارد داخل هم می‌شود.آیا در اینجا دولت نظر دارد که پولی اخذ کند یک مالیاتی ایجاد کرده باشد؟ این نیست.دولت نظر اصلاح دارد و نظر اصلاح این است که هر کس هر علامت صنعتی دارد انحصار به خودش داشته باشد نه این که آن صنعت اختصاص به آن داشته باشد آن صنعت اختصاص به او ندارد جولایی اختصاص به این جولا ندارد که دارنده این علامت است این علامت اختصاص به او دارد آقا که عضو کمیسیون هستند این طور می‌فرمایند در توضیحات خودشان:می‌خواهم عرض کنم که این طور نیست دولت نظر این را نداشته که در این پیشنهاد و این قانون یک مالیات وضع کرده باشد غرضش این است که یک علامت صنعتی مردم داشته باشند و اختصاص به آنها داشته باشد می‌فرمایند دولت زحمت می‌کشد بنده به جای دولت زحمت می‌کشم دو قران می‌گیرم و حاضرم یک اداره به آقا تحویل بدهم دو قران بگیرم و بنده پیشنهاد کردم که پنج تومان بدهند برای این که مقتضای آن میز و صندلی و دوسیه و اندیکاتور این کار پنج تومان است از این جهت پیشنهاد کردم پنج تومان در صورتی که پیش نفس خودم خجلم که چرا پنج تومان پیشنهاد کردم و دلیل این که پنج تومان پیشنهاد کردم این بود که آقایان هم مساعدت می‌کنند والا هیچ دلیلی برایش نمی‌بینم مگر این که بگویند یک لایحه قانونی برای اخذ پول است و ارجاع کنند به کمیسیون مالیه تا رأی بدهیم

حاج عزالممالک ـ بنده توضیحی دارم سوء تفاهمی شده است و مطابق نظامنامه حق دارم

رئیس ـ بفرمایید

حاج عزالممالک ـ بنده عرض نکردم که آن صنف مخصوص به آن شخص می‌شود مقصود بنده آن علامتی بود که مخصوص او می‌شود

رئیس ـ آقای محمدولی میرزا (اجازه)

محمدولی میرزا ـ بنده محتاج به این نمی‌بینم که توضیح زیادی بدهم و بنده نظرم این بود که ده تومان زیاد است و برای مراعات تشویق پنج تومان کافی است علی‌العجاله که ما ندیدیم نتیجه این قانون در عمل چه خواهد بود این است که بنده پیشنهاد کردم فعلاً پنج تومان قرار بدهیم تا ببینیم در عمل چطور نتیجه می‌بخشد و تا وارد عمل نشویم تصور می‌کنم اظهارات ما چندان تأثیری ندارد.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقایان محمدولی میرزا و کازرونی.آقایانی که قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند.

(عده‌ای قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد پیشنهاد آقای دولت‌آبادی

(به شرح زیر قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم از داخله پنج تومان و از خارجه بیست تومان دریافت دارند

رئیس ـ رأی گرفته شود به قسمت دوم توضیحی دارید؟

دولت‌آبادی ـ بلی نکته‌ای که در نظر هست و در خود وزارت فوائد عامه هم این مذاکره شده است این است که بیشتر ارباب صنعت خارجی که میل دارند علامت صنعتشان در دفتر فوائد عامه ثبت بشود و در خارجه هم معمول است برای آنها پنج تومان یا ده تومان یا بیست تومان فرقی نمی‌کند و یک ضرری هم به دولت وارد نمی‌آید این است که بنده پیشنهاد کردم که برای داخله پنج تومان و اگر ارباب صنایع خواستند علامت صنفشان در دفتر فوائد عامه ایران ثبت شود بیست تومان بدهند ضرری ندارد و امیدوارم که صنعت ما هم خوب بشود و عمده هم این است که تجار خارجه همه میل دارند که در فوائد عامه ایران علامتشان ثبت شود. از این جهت داخله را پنج تومان و خارجه را بیست تومان بکنند عیبی ندارد

رئیس ـ آقای حاج عزالممالک (اجازه)

حاج عزالممالک ـ به نظر بنده درهای ایران برای تجارت باز است و صحیح نیست که ما در اینجا فرقی بگذاریم بلکه قانون که وضع می‌شود باید نظر تساوی درش باشد.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن قسمت دوم پیشنهاد آقای دولت‌آبادی موافقین قیام فرمایند

(عده‌ای قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد

حاج آقا اسماعیل عراقی ـ مال بنده را بخوانید

رئیس ـ رأی می‌گیریم به ماده نه . . .

یاسایی ـ بنده پیشنهاد دارم

(تقدیم نمودند به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم برای ثبت و تصدیق هر علامت از تجار ده تومان از صنایع سه تومان اخذ شود

یاسایی ـ در اینجا از طرف بعضی از آقایان اظهار شد که از نظر تشویق صنعت‌گران داخلی این قانون وضع می‌شود در صورتی که این ماده نه یک سدی است به نظر من از برای ترقی صنایع مثلی است معروف بنده زائد نمی‌دانم که عرض کنم مرشدی وردی به مریدش یاد می‌داد که چهل روز این را بخوان ولی شکل گرگ را در نظر نگیر تا نتیجه بگیری این شخص هر وقت می‌رفت آن ورد را بخواند اول شکل گرگ در نظرش می‌آمد ما می‌خواهیم تشویق بکنیم ولی می‌گویم که اول باید ده تومان بدهند آن صنعت‌گر بدبخت که می‌خواهد صنعتی منتشر بشود در تمام مملکت و همان طوری که آقای طهرانی و سایرین توضیح دادند یک سرمایه ندارد و خیلی هم شایق است که یک علامت داشته باشد نباید یک سدی جلوی او گذاشت که نتواند موجبات توسعه آن صنعت‌گر فراهم کند آقای مخبر فرمودند که مردم مختارند و اضطراری نیست اختیاری است هر وقت خواستند استفاده کنند می‌آیند تقاضا می‌کنند ده تومان را می‌دهند و اجازه می‌گیرند و اگر نخواستند هیچ بلی مختارند ولی وقتی ما گفتیم ده تومان اول باید بدهی این ده تومان از نقطه‌نظر فقر آنها را مجبور می‌کند منصرف شوند ولی اگر ما این ده تومان را کم کرده دو تومان و سه تومان قرار بدهیم این اجبار رفع می‌شود برای این که از عهده آنها خارج نیست و می‌آیند این مبلغ را می‌دهند و استفاده می‌کنند ولی اگر گفتیم حتماً باید ده تومان بدهید البته حاضر نمی‌شود به پرداخت این مبلغ و به کلی از این خیال هم منصرف می‌شود پس شما از نقطه‌نظر تشویق هم که هست باید یک تسهیلات و مماشات‌هایی را هم قائل بشوید تا این که مردم بتوانند بیایند علائم صنعتی‌شان را بگیرند و بروند روی مال‌التجاره‌شان بگذارند و از آن رو یک استفاده بکنند

مخبر ـ راجع به این قضیه یک قدری آقای یاسائی توجه بفرمایند ما خیال می‌کنیم الان به محض این که این قانون از تصویب مجلس گذشت تمام مردم می‌آیند علامت صنعتی می‌خواند: خیر این طور نیست علائم صنعتی را موقعی می‌خواهند که مال‌التجاره‌شان رواج پیدا کرده است و وقتی که رواج پیدا کرد می‌آیند یک علامتی را مونوپل می‌کنند به خودشان و اگر نخواهند انحصار بدهند وقتی که می‌خواهند یک مارک یا یک علامتی را انحصار بدهند به خودشان البته این انحصار در نتیجه این می‌شود که مشتری زیاد دارند و همین که آن شخص دید مال‌التجاره‌اش مشتری زیاد دارد می‌رود یک ممیز برای مال‌التجاره خودش تهیه می‌کند که می‌تواند مال‌التجاره کوچکی دارد و علائم صنعتی هم می‌خواهد ولی دلش نمی‌خواهد پول بدهد ما که برای دل او این کار را نمی‌کنیم: این برای تشویق صنعت‌گران و امتیاز گذاشتن بین مال‌التجاره خوب و مال‌التجاره بد است و در این صورت این چه تاجری است که یک مال‌التجاره مرغوبی دارد نمی‌تواند سالی یک تومان که ماهی یک قران هم کمتر می‌شود برای شناسایی مال‌التجاره‌اش بدهد.

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای یاسائی (آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند)

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد: پیشنهاد دیگری رسیده است: پیشنهاد شاهزاده شیخ‌الرئیس. (به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم برای علائم تجارتی هشت تومان برای صنعتی شش تومان گرفته شود.

رئیس ـ پیشنهاد آقای ملک‌الشعرا (به شرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم صنایع یدی از پرداخت قیمت ثبت معاف و فقط دو تومان قیمت تمبر را تأدیه نمایند.

رئیس ـ شاهزاده شیخ‌الرئیس (اجازه)

محمدهاشم میرزا شیخ‌الرئیس ـ اولاً شش تومان اشتباه نوشته شده است چهار تومانش کنید همان طور که آقای مخبر توضیح دادند آقایان نمایندگان محترم باید بدانند که این قانون به آن شدتی که خیال کرده‌اند نیست به جهت این که یک صنعتی که پیدا شد و خواستند یک علامت صنعتی برای آن بگیرند البته علامت و مارک آن مثل این تابلوهایی که الان درب دکان‌ها هست نیست زیرا این تابلوها را نمی‌شود علامت انحصاری فرض کرد آن روزی که ببیند صنعتش به جایی رسیده است که سایرین تقلید می‌کنند و اقتباس آنها باعث نکث مال‌التجاره‌اش می‌شود این است که آن وقت مجبور است بیاید یک علامت صنعتی را برای مال‌التجاره‌اش معین کند و اینجا محض این که رعایت حال صنعت‌گر و تاجر شده باشد بنده این پیشنهاد را کردم: زیرا سرمایه تجار غالباً زیادتر است ولی صنعت‌گر به آن ترتیبی که یک کسی پانزده قران سرمایه دارد البته همچو تصوری را نمی‌شود کرد که او بخواهد علامت صنعتی داشته باشد و در سال یک تومان برای علامت صنعتی خودش بدهد و به این ترتیب هم از صنعت‌گران این مملکت تشویق نمی‌شود و تمامش تصور است و هیچ مصداق خارجی ندارد از این جهت بنده پیشنهاد کردم که علامت تجارتی هشت تومان و علامت صنعتی چهار تومان بدهد.

رئیس ـ هشت و چهار و یا شش و چهار؟

شیخ‌الرئیس ـ اشتباه نوشته‌ام هشت و چهار.

رئیس ـ آقایانی که این اصلاح را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. آقای ملک‌الشعراء(اجازه)

ملک‌الشعراء ـ این که بنده راجع به صنایع یدی پیشنهاد تخفیف کردم فقط از نقطه‌نظر تشویق بود:همان طور که در مورد پیشنهاد آقای تقی‌زاده مجلس مقدس ثابت کرد علاقه‌مندی خودش را به مسائل حمل و نقل و یک مالیات ده تومانی را به یک قران تنزل داد همین طور هم باید در مورد صنایع یدی و صنعت‌گران یدی مجلس مقدس احساسات خود را نشان بدهد مملکت ما از نقطه‌نظر صنایع یدی هم متأسفانه خیلی فقیر است و حقیقتاً عقب افتاده است.البته تا به هر طریقی که هست ولو به الفاظ هم که باشد باید آنها را تشویق کنیم تا چه رسد به این که بیاییم عوض تشویق یک مالیاتی به آنها تحمیل کنیم:از این جهت بنده پیشنهاد کردم به جای این که از آنها ده تومان گرفته شود مجلس مقدس به اسم تخفیف یک راه تشایقی به آنها اعطا کند در اینجا آقای رهنما گفتند که صاحبان صنعت آزاد هستند در این که یک علامت صنعتی و تجارتی خود معین کنند. بنده مخالف این آزادی هستم زیرا داشتن علامت صنعتی و تجارتی خود این یک تشویقی است در داشتن جنس خوب و ممتاز.وقتی که یک کسی به یک علامت صنعتی ممتاز کرد صنعت خودش را البته سعی می‌کند در ترویج آن علامت و در بهبودی متاع و صنعت خودش و وقتی که یک صنعت‌گری آمد و به این وسیله یعنی به وسیله داشتن علامت و به وسیله حس خودخواهی اصلاح کرد صنعت خودش را آن وقت صنعت‌گران دیگر هم که آمده‌اند یک علامتی را گرفته‌اند آنها هم تشویق می‌شوند که صنعت خودشان را مرغوب درست کنند و یک کنفرانس صنعتی بین صنعت‌گران پیدا می‌شود.به این جهت پیشنهاد کردم که صنعت‌گران یدی بیایند علامت بگیرند ولی مجانی باشد.البته خود این مجانی بودن یک تشویقی است از صنعت‌گران که با دست خودشان می‌خواهند کار بکنند. و در آتیه مملکت ایران فوق‌العاده محتاج به این صنعت‌گران خواهد شد زیرا در ایران جمعیت کم است فابریک و سایر کارخانه‌ها هم به این زودی وسایل تأسیسش فراهم نمی‌شود و یکی از راه‌های ترقی و راه‌های روشن همین قضیه صنایع یدی است و فعلاً هم که تعداد آنها خیلی کم است و از نقطه‌نظر عایدات هم ضرری به دولت وارد نمی‌آید بلکه یک تشویقی از ارباب صنایع می‌شود و به عقیده بنده این هم یک قدم دومی است که مجلس مقدس در تشویق و ترغیب آن چیزهایی که محتاج الیه مملکت است برداشته

مخبر ـ بنده اصولاً با این پیشنهاد موافقم اما در صورتی که یک توضیحی هم در این خصوص داده شود و آن این است که یک وقت هست که صنعت‌گر یدی مثلاً یک چاقوسازی است که زحمت می‌کشد و چاقوی مرغوبی می‌سازد و اگر رعایتی درباره او بشود عیبی ندارد و بنده هم مخالف نیستم اما خیر یک وقت هم هست فرض بفرمایید مثلاً قالی هم صنعت یدی است اما آن تاجر کمپانی عراق که یک عده از صنعت‌گران قالیباف را جمع می‌کند و یک اجرت خیلی کمی به آنها می‌دهد و در عوض آنها برایش قالی می‌بافند و او هم می‌فروشد و منافعش را هم خودش می‌برد یا سایر صنعت‌گران دیگر هم همین طور شد. مثلاً فرض بفرمایید یک شخصی ده نفر چاقوساز را جمع می‌کند که چاقو بسازند و او بفروشد و از این راه تجارت می‌کند و منافعی هم می‌برد آن وقت در صورتی که سرمایه کمپانی عراق یا آن شخصی که آن ده نفر را کنترات کرده است معادل صد هزار تومان است. آن وقت آیا سزاوار است که ما آنها را هم در ردیف صنعت‌گران یدی محسوب نماییم و بگویی آنها هم دو قران بدهند

ملک‌الشعراء ـ آن شخص تاجر است صنعت‌گر نیست

مخبر ـ خوب این هم صنعت است پس باید یک طوری باشد که معلوم باشد و تمیز داده شد بین آن کسی که چاقو برای خودش می‌سازد با آن کسی که چاقو برای تاجر یا کمپانی درست می‌کند و البته آن کسی که صنعت یدی را برای خودش درست می‌کند بنده هم موافقم که یک تخفیفی به او داده شود ولی به شرط این که در این باب یک توضیحی اینجا داده شود

رئیس ـ آقایانی که این اصلاح را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد.پیشنهاد آقای کازرونی

(این ترتیب قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده نهم این طور اصلاح شود: برای ثبت و تصدیق هر علامت مبلغ شش تومان الی آخر

رئیس ـ باز توضیحی دارید؟

کازرونی ـ بلی

رئیس ـ بفرمایید

کازرونی ـ عرض کردم بنده از باب علاقه‌مندی است که این پیشنهاد را کردم آقایان ملاحظه بفرمایید این کلاه مال‌ها. نمدمال‌ها. گیوه‌چی‌ها و بالاخره یک صنعت‌گرهای دیگری را که اینها به تمام مایملک و وسایل ارتزاق و زندگانی‌شان ده تومان نیست و آن وقت در صورتی که صنایع ما هم منحصراً از همین مقوله است اگر بیاییم ده تومان قرار بدهیم برای گرفتن علائم صنعتی البته اینها اقدام نمی‌کنند و باید یک کاری بکنیم که همه مردم بتوانند بیایند این علامت صنعتی را بگیرند برای مال‌التجاره‌شان که امتعه و صنعتشان معلوم باشد: اگرچه حالا هم نیست لیکن یک طوری باشد که کسی نیاید به طور قلابی آن علامت را استعمال کند و در هر صورت خوب است آقایان یک نظر توجهی به طرف آن اشخاص زحمت‌کش بفرمایند زیرا اگر این مبلغ برای ماها قابل نیست برای آنها خیلی قابل است و ممکن است همین ده تومان سرمایه زندگانی و معیشت او باشد و باید ما کاری بکنیم که آن بدبخت‌ها هم بتوانند بیایند این علامت صنعتی را بگیرند

رئیس ـ آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشده رأی گرفته می‌شود به ماده نهم به ترتیبی که در راپورت کمیسیون نوشته شده است آقایانی که این ماده را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ماده دهم

(به شرح ذیل قرائت شد)

ماده دهم ـ اعتبار این اجازه فقط ده سال است و پس از انقضای این مدت ترتیب فوق باید تجدید شود والا ممکن است پس از یک بار اخطار در مجله علامات صنعتی و تجارتی و انقضای مدت یک سال اجازه استعمال عین یا شبیه آن به دیگری داده شود به اضافه ممیزی.

رئیس ـ آقای مشار اعظم (اجازه)

مشار اعظم ـ این ماده خیلی در عبارت بد نوشته شده: اولاً نوشته شده است. (اعتبار این اجازه فقط ده سال است) دیگر هیچ معلوم نیست اعتبار کدام اجازه اگر این ماده را از این لایحه تجزیه کنیم هیچ معلوم نیست که اجازه نفت شمال است؟ اجازه چه امتیازی است و اینجا در واقع مصداق المعنی فی بطن الشاعر شده است نویسنده یک مطلبی در نظرش بوده است و بعد در موقع نوشتند اصل موضوع را اینجا ننوشته و نوشته است که (اعتبار این اجازه فقط ده سال است) و بعد از آن می‌نویسد: (پس از انقضای این مدت ترتیب فوق باید تجدید شود والا ممکن است پس از یک بار اخطار در مجله علامات صنعتی و تجاری و انقضای مدت یک سال اجازه استعمال عین یا شبیه آن به دیگری داده شود) باز مدت انقضای مدت یک سال هم معلوم نیست که تاریخ شروعش از کی است و مضحک‌تر این است که اینجا اشاره شده است (به آن) در صورتی که هیچ معلوم نیست که (آن) اشاره به کجا است و این ماده یک مضمون عجیبی پیدا کرده است و بنده پیشنهاد می‌کنم که اگر آقای مخبر قبول کند این ماده برگردد به کمیسیون تا در آنجا یک نظر دقتی بنمایند و اصلاح کنند والا این عبارت هیچ منظور را نمی‌رساند و بعلاوه یک موضوع ممیزی هم در آن آخر اضافه کرده است که مطلب را تکمیل کرده است.

مخبر ـ بنده اعتراف می‌کنم که شاید نتوانم چیز بنویسیم ولی در این قسمت توضیح می‌دهم این که اینجا نوشته شده است اعتبار اجازه فقط ده سال است البته اجازه نفط شمال که نیست اجازه علائم صنعتی است و عبارت (پس از انقضای این مدت ترتیب فوق باید تجدید شود) البته ترتیب فوق معلوم است که باید مراجعه کنند به مواد فوق و از آن رو معلوم می‌شود) والا ممکن است پس از یک بار اخطار در مجله علامات صنعتی و تجارتی و انقضای مدت یک سال) یعنی ده سال بگذرد و اخطار هم بکنند و یک سال هم بگذرد و بالاخره نیاید که تجدید کند آن وقت اجازه عین یا شبیه آن به دیگری داده خواهد شد و چون بعضی از اعضاء کمیسیون نظر داشته که اگر عین یا شبیه آن را بدهند ممکن است نسبت به صاحب علامت اولی یک بی‌عدالتی شده باشد به این جهت گفته شد خوب است یک ممیز کوچکی هم بگذارند تا مختصر تفاوتی در بین باشد

رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه)

شریعتمدار دامغانی ـ مقصود از وضع این قانون علائم صنعتی البته تشخیص انواع صنایع و تمیز تجارتخانه‌ها از یکدیگر است به نظارت دولت و این مقصود پس از این که علائم صنعتی را به خودش اختصاص داد تأمین می‌شود دیگر هیچ فلسفه ندارد که مدت اعتبار آن تا ده سال باشد و القاء شدن امتیاز بعد از ده سال به عقیده بنده یک تضییق بی‌موقعی است مگر این که نظر به ازدیاد عایدات داشته باشیم که در نتیجه یک ده تومان دیگری به دولت بدهند: دولت نباید در لوایحی که در موضوع اقتصادیات وضع می‌شود نظر عایدی داشته باشد: اگر نظر به ازدیاد عایدات دارد و می‌خواهد عوائدی زیاد کنند باید لوایح مالیاتی تهیه و به مجلس بیاورد تا در اینجا تصویب شود ولی در اینجا ازدیاد منافع منظور نیست و چون لوایحی که برای اقتصادیات وضع می‌شود باید کاملاً به منافع اقتصادی تمام شود از این جهت دیگر علت ندارد که این امتیاز پس از ده سال ملغی شود و همان طور کماکان باید باقی باشد مگر این که خود صنعت‌گر از صنعتش اعتراض کند از این جهت بنده پیشنهاد کردم مادام که صاحب علامت صنعت و تجارتی خود را ترک نکرده امتیاز او باقی باشد

بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ پیشنهادها قرائت می‌شود

(چهار فقره پیشنهاد به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم اعتبار این اجازه مادامی است که صاحب اجازه آن صنعت و تجارت را ترک و اعراض نکرده است و پس از مدتی اعوض صاحب اجازه ملغی خواهد بود رضا دامقانی)

میرزا شهاب پیشنهاد می‌کند ماده ۱۰ به طریق ذیل اصلاح شود

ماده ۱۰ اختیاز اجازه علائم تجارتی و صنعتی ده سال است و پس از انقضاء این مدت به ترتیب فوق باید تجدید شود) اصلاح ماده ده را مشار اعظم به شرح ذیل پیشنهاد می‌کند

اعتبار اجازه استعمال علامات صنعتی فقط ده سال است و پس از انقضای این مدت به ترتیب فوق باید تجدید شود؛ والا ممکن است پس از یک بار اخطار در مجله علامات صنعتی و تجارتی و انقضای مدت یک سال از تاریخ اخطار اجازه عین و یا شبیه آن علامت با ممیز مخصوصی به دیگری داده شود. پیشنهاد می‌کنم تبصره ذیل به ماده علاوه شود.

تبصره ـ اعتبار اجازه علائم صنایع یدی مادام‌العمر با صاحب آن صنعت خواهد بود ولی بعد از فوت او وراث یا صاحب قانونی آن باید مطابق ماده هشتم عمل نمایند ملک‌الشعراء

رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه)

شریعتمدار دامغانی ـ توضیحات بنده همان بود که عرض کردم دیگر بسته به رأی مجلس است.

رئیس ـ رأی می‌گیریم: آقایانی که پیشنهاد آقای دامغانی را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(چند نفری قیام کردند)

رئیس ـ قابل توجه نشد.

ملک‌الشعراء ـ این طور که نمی‌شود پیشنهادها مخلوط خوانده می‌شود و توضیحات هم با هم مخلوط می‌شوند و نمی‌شود فهمید. زیرا چند پیشنهاد پی در پی بدون دادن توضیح خوانده می‌شود.

رئیس ـ پیشنهاد را می‌توانند که با یکدیگر مقایسه بکند بعلاوه بعد هم اگر بخواهید دوباره قرائت می‌شود: آقای دامغانی نخواستند توضیح بدهند والا توضیح می‌دادند آقای آقا میرزا شهاب (اجازه)

میرزا شهاب‌الدین ـ آقای مشار اعظم با عبارت این ماده مخالف بودند بنده با معنای آن مخالفم. آقایان البته متوجه هستند که علائم صنعتی و تجارتی بلکه اسم تجارتخانه‌ها و حتی روزنامه‌ها هم دارای یک قسمت بسیار مهمی می‌شوند یک تاجری که مدتی به صحت کار کرد و علامتی برای خودش قرار داد یا یک صنعت‌گری که برای صنعت خودش یک علامتی ایجاد کرد بعد از مدت‌ها که زحمت کشید و در کار خودش حسن عمل به خرج داد البته اسم و کار او دارای یک قیمتی می‌شود چنانچه خود بنده در طهران دیدم یک روزنامه منتشر شد که دو اسم شبیه به یکی از روزنامه‌های مهم بود و به این واسطه در روز اول پانصد ششصد شماره فروخته شد ولی دفعه دوم که چاپ شد فروش تک نمره‌اش از صد نمره تجاوز نکرد از این رو معلوم می‌شود که علامات اسم‌های صنعتی و تجارتی هم دارای یک قیمتی خواهند بود.بنابراین بنده با این ماده که مدت اعتبار را ده سال قرار داده به طوری که پس از ده سال دولت بتواند عین یا شبیه آن را با یک ممیزی به دیگری واگذار کند مخالفم. بنده با تجدید اجازه مخالف نیستم ولی اگر دولت بخواهد یک علامت صنعتی یا تجارتی را که در نتیجه زحمت و حسن عمل یک کارگری اعتبار و قیمت پیدا کرده یا جزئی ممیزی پس از ده سال به دیگری انتقال دهد مخالفم برای این که پس از ده سال ممکن است بنده فرضاً تاجر بودم غفلت کردم و روزنامه که اعلان کردند متوجه نشدم آن وقت نباید دولت به دیگری واگذار کند و همین طور بنده با مجله صنعتی هم مخالفم برای این که ما می‌بینیم هر قانونی که در مجلس وضع می‌شود اول وسایل یک بودجه سنگینی برای آن قانون فراهم می‌کنند و فوری پس از گذشتن این قانون چندین میز و صندلی و سردبیر و مدیر مسئول و مورع و غیره درست خواهد شد به اسم این که مجلس رأی داده است که مجله صنعتی درست شود و سالی ۵۰ هزار تومان بودجه برای آن درست خواهند کرد

مخبر ـ تأسیس مجله صنعتی در ماده دیگر است

آقا میرزا شهاب ـ بنده چون با تأسیس مجله صنعتی مخالفم و این قسمت هم در ضمن این ماده ذکر شده مخالفت کردم و عقیده بنده این است که در جراید اعلان بشود پس بنده هم با قسمت اول و هم با قسمت دوم این ماده مخالفم

رئیس ـ آقای حاج عزالممالک (اجازه)

حاج عزالممالک ـ این که راجع به مجله صنعتی اظهار فرمودند البته نباید یک مخارج زیادی برای دولت تولید کرد ولی از یک طرف اگر پیشنهادی برای اضافه عایدات بشود که بتواند مخارج را تکافو کند فوری از طرف آقایان پیشنهادهای در حذف یا کسر آن می‌شود و از طرف دیگر دولت که یک پولی می‌گیرد باید برای مردم هم یک کاری بکند و باید یک مجله مخصوصی داشته باشد تا تجار و صنعت‌گران به آن متوجه شوند و نقش علامات را در آنجا ببیند: این یک چیز مهمی است تاجر یا صنعت‌گر مجبور نیست تمام جراید را آبونه شود ولی مجله صنعتی را برای این که نگاه کند و اطلاعاتی پیدا کند و ببیند چه علامتی خوب است آبونه می‌شود و از آن استفاده می‌کند:این یک چیزی است که در تمام دنیا معمول است ما هم اگر می‌خواهیم پیش برویم باید همین رویه را تعقیب کنیم شیر بی‌دم و سر و اشکم که نمی‌شود ما می‌خواهیم قانونی برای علائم صنعتی و تجارتی وضع کنیم ولی مجله نداشته باشد این که نمی‌شود و دولت باید حقوق مردم را هم حفظ کند ما همین طور که ملاحظه مخارج دولت را می‌کنیم مراعات حال مردم را هم باید بکنیم و نباید طوری کنیم که حقوق آنها از بین برود بعلاوه اگر تصور می‌کنید یک خرج زیادی خواهند کرد البته تصویب آن مخارج دست خود مجلس است و وقتی بودجه‌اش پیشنهاد شد می‌توانید هر چه را که به نظرتان زیادی می‌رسد در موقع تصویب نکنید شما حالا قانون وضع می‌کنید و معمول نیست که دولت برای وضع یک ماده قانون خرجی بکند و در هر حال تکلیف مخارج آن بسته به رأی مجلس است. اما در قسمت دیگر که فرمودید خواهش می‌کنم قسمت اول پیشنهاد را بخوانید

آقا میرزا شهاب ـ اعتبار اجازه علائم صنعتی و تجارتی ده سال است و پس از انقضاء این مدت ترتیب فوق باید تجدید شود

حاج عزالممالک ـ بلی در این موضوع هم در کمیسیون صحبت زیاد شد و آقای رئیس‌التجار هم تشریف داشتند و اصرار کردند که عین یا شبیه آن علامت نباید به دیگری داده شود و بالاخره نظر ایشان قبول شد که عین آن علامت بدون ممیز به دیگری داده نشود ولی فرض بفرمایید که من سعی کرده‌ام و یک علامت مخصوصی برای مال‌التجار خودم پیدا کرده‌ام و یک زحماتی هم کشیده‌ام و مدتی هم از آن استفاده کرده‌ام اما بعد نیامدم تجدید کنم تا ابدالدهر که نمی‌شود آن علامت را به دیگری نداد چیز غریبی است آخر قانون باید یک حدی داشته باشد و محدود باشد از این جهت کمیسیون ده سال کافی دانست. حالا اگر آن تجارتخانه قابل بود یا کارش ارزش داشت ممکن است پس از ده سال امتیاز را تجدید کرد و خودش دو مرتبه استفاده کند و الّا اگر نخواست تجدید کند باید دیگری بتواند با یک ممیزی از آن استفاده کند و به عقیده بنده مواد این قانون طوری به هم مخلوط است که اگر در یکی از آن مواد نقصی پیدا شود به جای دیگر قانون ضرر می‌زند.

رئیس ـ رأی می‌گیریم.

اعتبارالدوله ـ بنده تقاضای تجزیه کرده‌ام.

رئیس ـ می‌خواهید چطور تجزیه شود

اعتبارالدوله ـ بنده پیشنهاد کرده‌ام قسمت علائم صنعتی از مجله تجزیه شود برای این که بنده هم با انتشار مجله که ما ضمن یک مخارجی است مخالفم و ممکن است به طوری که آقای آقا میرزا شهاب فرمودند در روزنامه‌ها درج شود و هیچ مانعی هم ندارد که گراور آن علامت را هم در جرائد چاپ نمایند تا مردم از آن اطلاع پیدا کنند و البته انتشار آن مجله یک مخارجی برای وزارت فوائد عامه تولید خواهد کرد

مخبر ـ اساساً موضوع مذاکره راجع به مجله در اینجا نیست: ماده هفدهم یک ماده‌ای است مخصوص به این موضوع بنابراین خوب است آقایان به این ماده رأی بدهند و در ماده هفدهم که رسیدیم آن وقت اگر بنا شد در روزنامه اعلان شود اینجا روزنامه را معین می‌کنند و اگر در مجله صنعتی قرار گذاشتند که این ماده هم تغییری نخواهد کرد.

اعتبارالدوله ـ پس رأی در این ماده نمی‌شود گرفت می‌ماند برای بعد.

مخبر ـ رأی گرفته می‌شود منتهی آن وقت در ماده هفدهم که یک ماده مستقلی است راجع به این موضوع اگر در آنجا مجله صنعتی قبول شد که هیچ و اگر قبول نشد البته اینجا هم روزنامه می‌نویسند و بالاخره به یکی از این دو شق رأی خواهند داد.

رئیس ـ آقا بنده ملتفت نشدم چطور تجزیه می‌خواهید؟

اعتبارالدوله ـ بنده خواستم در قسمت علامت صنعتی علیحده و در قسمت پیشنهاد آقای آقا میرزا شهاب علیحده رأی گرفته شود.

رئیس ـ بنویسید بدهید: پس این یکی می‌ماند برای بعد پیشنهاد آقای مشار اعظم مطرح است.

مخبر ـ پیشنهاد ایشان یک اصلاح عبارتی است و خیلی هم خوب نوشته‌اند البته بنده قبول می‌کنم.

(پیشنهاد مزبور مجدداً به شرح فوق قرائت شد)

مخبر ـ این اصلاح را قبول می‌کنم

رئیس ـ پیشنهاد آقای ملک‌الشعراء مطرح است.

ملک‌الشعراء ـ بفرمایید قرائت شود

(پیشنهاد مزبور مجدداً به شرح سابق قرائت شد)

رئیس ـ بفرمایید.

ملک‌الشعراء ـ این پیشنهاد در حقیقت در نتیجه عرایضی است که در آن ماده عرض کردم و متأسفانه قبول نشد: در هر صورت مقصود باز هم تشویق صاحبان صنایع یدی است که لااقل به این طریق از این اشخاص تشویق شود که اگر یک علامتی را اتخاذ کردند و یک پولی هم دادند و به وسیله آن علامت معرفی کردند صنعت خودشان را که به واسطه حسن عمل و کارشان یک شهرت و اهمیتی پیدا کردند در حقیقت یک پری به آنها داده شود که هر ده به ده سال نیایند آن علامت را به دیگری بدهد مقصود بنده این است که دولت یک انعامی به صاحبان صنایع یدی بدهد و البته بعد از آن که از بین رفتند وراث آنها یا آن کسی که بعد از آن دکان را اداره می‌کند ثانیاً بیاید یک پولی بدهد و آن علامت را تجدید کند ولی از برای این که یک تشویقی از آنها شده باشد خوب است آن علامتی که به آنها داده می‌شود مادام‌العمر باشد.

مخبر ـ بسته به نظر مجلس است

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه شد.

اعتبارالدوله ـ پیشنهاد بنده گویا دیگر مورد ندارد؟ اگر ندارد تهیه کرده‌ام تقدیم کنم.

رئیس ـ آقایان موافقند با چند دقیقه تنفس؟

(گفتند ـ بلی)

(در این موقع ۳ ربع ساعت قبل از ظهر جلسه برای تنفس تعطیل و دیگر تشکیل نگردید)

رئیس مجلس شورای ملی

منشی ـ م. شهاب

منشی معظم‌السلطان