مذاکرات مجلس شورای ملی غروب ۱۰ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۷
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم |
مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه
مذاکرات مجلس شورای ملی غروب ۱۰ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۷
جلسه هفت
صورت مشروح مجلس عصر یوم سه شنبه ۲۷ ذیقعده ۱۳۳۹ مطابق هم اسد ۱۳۰۰
مجلس یک ساعت قبل از غروب در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.
رئیس ـ صورت مجلس امروز صبح حاضر نیست با صورت جلسه حالا فردا صبح تواماً قرائت میشود آقای سلیمان میرزا برای متمم نطق خودشانحاضر هستند؟
سلیمان میرزا ـ بلی. آقایان فراموش نفرمودهاند که در این سفرنامه تا تاریخ مهاجرت که بنده اظهار میکردم در وقتیکه مجلس ختم شد به اینجا رسیده بودیم که در ۲۹ حوت به قصر شیرین وارد شدیم از آنجا به ترتیب مخاجرت ما یک صورت دیگری پیدا کرد یعنی منتهی شد به تشکیل حکومت موقتی در تحت ریاست آقای نظام السلطنه و بیک عقب نشینی بعد از حمله روسها به بغداد و از آنجا به بعد بنده خارج از این مسئله هستم راجع به شخص خودم صحبت میکنم زیر مبتلا به مرض خیلی سخت شدم و در تشکیلات حکومت موقتی به هیچ وجه بنده نبودم و اگر بخواهید تاریخ آنرا مفصلتر بشنوید باید آقای مدرس لطفاً بیان فرمایند زیرا از آنجا به بعد اطلاعات ایشان عمیق تر وکاملتر است چون بنده در خارج بودم مثل سایر اشخاص که در خارج هستند همین قدر میتوانم عرض کنم که یک مرتبه دیگر هم قشون یکی از همسایگان به همدان آمدند و مهاجرین برگشتند به کرمانشاهان باز مجدداً ترتیبات دیگر پیش آمد و بغداد سقوط پیدا کرد این دفعه ترتیبات طوری پیش آمد که دیگر نتوانستند در کرمانشاهان بمانند یک قسمت بطرف موصل رهسپار شدند و از موصل باز دو قسمت شدند یک قسمت هشت نفره که بنده و آقای مساوات و آقای تنکابنی و آقای خلخالی و بعضی دیگر بودند در موصل ماندیم مابقی آقایان تشریف بردند به اسلامبول و حلب بکلی از آن تاریخ بنده بی اطلاع هستم باید خود آقایان اگر صحبتی در اینجا هست بفرمایند بنده بعد از آنکه هشت ماه در موصل ماندم بالاخره تلگرافی از طهران رسید که شما با مساوات و ۳ نفر دیگر بوکالت انتخاب شدهاید چون حکومت در صدد این است که مجلس شورای ملی را بزودی باز نماید بهتر این است که بفوریت به طهران حرکت کنید بنده هم فوری حرکت کردم و بعد از بنده و اخوی که حرکت کردیم آقای تنکابنی و حاجی محمد تقی شاهرودی و خلخالی هم حرکت کردند آمدیم بداخله مملکت بخیال اینکه میرویم به مملکتی که حتماً میتواند وکلایش را حفظ کند در صورتیکه رفقای بنده میگفتند مجدداً یک خطری میرویم بندهبایشان یاد آوری میکردم در صورتی که مملکت مرا دو مرتبه احضار میکند یک دقیقه ماندن را در خارج صلاخ نمیدانم مخصوصاً درموقع انتخابات مجلس باید بسرعت رفت آمدیم و یک مسئله دیگری پیدا شد در اینجا بنده حق داشتم زیرا وارد شده بودم بیک مملکت بی طرفی که بیطرفیش را همه تصدیق میکردند اما از اینجا مطالب ترتیبدیگری پیدا کرده بود یعنی آن حکومت بزاری و به ترتیب روسیه از میان رفته بود کم کم یک انقلاباتی در روسیه پیدا شده بود آن حکومت از میان رفته اما درعوض همسایه دیگر جانشین شده بود تفاوتی نداشت پلیس جنوب شروع شده بود که هنوز هم اثر آن تجاوز حق شکنانه باقی است. (گفته شد صحیح است) و بزرگترین تجاوزات به حقوق ملی در مملکت ما تولید شده بود و پلیس جنوب بر خلاف تمام اصول استقلال مملکت تشکیل شده بود و هنوز هم بد بختانه در مملکت باقی است (همه تصدیق کردند) و اثرات او هست بنده به عقیده صاف خودم از طرف نمایندگان و سایر اهالی فریاد میزنم که این حق شکنی است و خلاف قانون است (گفته شد صحیح است) و به هیچ وجه ما زیر این بار تعدیات نمیرویم این ظلمهای فاحش که بما بیچارهها میشود علتش این است که ما ضعیعفیم این مسئله دوم از مسئله اولی تعجبیش بیشتر است زیرا در اول هر چه روسها اجحاف بما میکردند میگفتند حکومت تزاری وقتیکه بر خلاف آزادی مملکت خودش باشد البته به دیگران هم تجاوز میکند و آزادی دیکران را هم ملاحظه نمیکند اما یاللعجب فشار از طرف دولتی باو میآید که هنوز خودش را مشروطه میداند با وجود اینکه خودش را حامی ملل ضعیفه میداند یک چنین دولتی که خودش را حامی عدل و داد می داند هوز پلیس جنوب بر خلاف تمام اصول آزادی ملل در مملکت ما بر قرار است ما مجلس داریم و پلیس جنوب بر خلاف رضایت تمام اهالی و وکلا ما است یک قسمت از مملکت ما را بدون جهت اشغال کرده عیناً مثل معامله تزاری است هیچ تفاوتی ندارد بلی ما مهاجرت کردیم ولی مهاجرت بیابان آمد و همین طور شرح هجران باقی است حالا هم گفتگوی مهاجرت است حالا هم گفتگوی دیگری هست حالا که مجلس شورای ملی بحمدالله باز و ملت هم حقوق خودش را مطالبه میکند اما متأسفانه هنوز پلیس جنوب هست و یک قسمت جنوبی مملکت که اولین نقطة تاریخی مملکت ماست پایتخت قدیمی ما است فارس عزیز (استخر) که تمام آثار تاریخی ما در آنجا است هنوز در تحت تسلط پلیس جنوب است بنده نمیخواهم بقول بعضیها لاینقطع بگویم حبس و تبعید و فلان ولو اینکه این دفعه به پای دار هم بروم این مطلب را صاف میگویم و مه با من موافقید که مملکت ما هنوز با این ترتیبات مستقل نیست پلیس جنوب است حقیقتاً آنروز میفهمیم یک قدری استقلال داریم که پلیس جنوب ملغی شود اگر تعدیات پلیس جنوب را که خارج از وظیفه است از اهالی سمت جنوب بپرسید آن وقت یک دفتری که بزرگتر از شاهنامه است بشماها نشان خواهند داد اشخاصی هستند که کاملاً وطن خواه و برای مملکت خودشان جنگها کردن مثل رؤسای دشتی و دشتستان آن بدبختها هنوز بعضی در تحت فشار و بعضی از بیچارهها کشته شدند و بعضی هم هنوز امنیت ندارند این است اوضاع مملکتتان این است بد بختی وفلاکت ما بلی بنده هم میآمدم که اگر موفق شوم و پایم بکرسی مجلس شورای ملی برسد بدون ملاحظه فریاد بزنم که این است اوضاع یک مملکت ضعیفی که ما در آن هستیم این است رفتار دول حامی ملل ضعیفه در صورتیکه در مرکز اروپا میگویند باید صلح بین المللی منعقد شود به هر حال آن وقت هنوز نمیدانستم و حالا تقریباً یک قدری میدانم میدیدم روسها از طهران رفتهاند و به خیال اینکه روسها رفتهاند ومن انتخاب شدهام میگفتم که دیگر کسی بمن حمله نمیکند بنابراین باید یکسره بیایم به طهران و همه حرفهایم را در بالا کرسی نطق بزنم و فریاد بزنم که این مملکتی که من هم یکی از افراد آن مملکت هستم تمام حیثیات آن از میان رفته از سمت شمال و جنوب یامال تعدیات اجانب شده اما این خیال خیال بیخودی بود همین قدر که وارد قصر شیرین شدم اوضاع را که دیدم دانستم این احساسات خبط است بلافاصله یک کاغذی بسردارهای ایل سنجابی نوشتم که آیا ممکن است مرا در ایل قبول کنند آنها هم با کمال مردانگی قبول کردند آمدیم در ایل پس از آنکه مدتی با آنها ییلاق و قشلاق کردیم که ببینیم اوضاع چطور است و چه میشود در آن وقت یک شبی باز دیدم رعایت بیطرفی مملکت ایران شد در وقتیکه باران میآمد چهارصد نفر سوار هندی چادری را که بنده در آن بودم و اطراف آن ایل سنجابی بود محاصره کردند با دو اتومبیل زره پوش و شش میترالیوز بنده را که یک نفر وکیل مملکت بودم وانتخاب شده بودم و به طرف مرکز میآمدم و در مملکت بودم گرفته و بردند رعایت بیطرفی را کاملاً حامیان ملل ضعیفه مجری داشتند خیلی صحیح تمام حقوق بین المللی را منظور داشتند منتهی یک فرق داشت نشان دادند که اگر در طهران میماندی و قشون تزاری تو را میگرفتند اعدام میکردند ولی ما که حامی ملل ضعیفه هستیم این فرقها را با آنها داریم که شما را مثل یکی از اسرای جنگی در عده اسرای خود نگاه میداریم هشت ماه در بغداد و هفده ماه در بصره و یازده ماه در یحیای محبوس بودم در این مدت در طهران اهالی بواسطه حسن ظنی که داشتند (باید در اینجا تشکرات خودم را از موکلین خودم و سایر آقایان بکنم) با وجودیکه در حقیقت تحت فشار بودند و باراتوفها اینجا بودند و یک عده اشخاص دیگری را در طهران و ولایات در تحت تعدیات نظامی حق شکنانه خودشان گذاشته بودند باز تا موقعی بدست میآوردند اعتراض میکردند و متینک میدادند بر علیه توقیف نماینده خودشان اقدامات لازمه مینمودند اما متأسفانه موتر نمیشد بلی انتخابات شد در صورتیکه ما هم اینجا نبودیم و هیچ خودمان نمیتوانستیم یک رأی هم برای خودمان بنویسیم و به صندوق بیاندازنم بواسطه حسن ظن و شاید بواسطه اینکه نزد خود محاکمه بودند و فهمیده بودند که مهاجرت کاری نبوده که بر خلاف اساس بیطرفی باشد باین ملاحظه ما را انخاب کردند و از هر قسمت از اهالی اقداماتی کردند که بنده شنیدهام اگر کم و زیاد است آقایانی که در طهران بورهاند تصحیح خواهند کردیک قسمت از قاجاریه که از خانواده بودند بعنوان خانوادگی مشغول شدند باعتراض و هزاران گفتگو واز همه ایشان تشکر میکنم و یکدسته از سایرین مشغول شدند به متینک و سایر اقدامات برای اینکه یکنفر نماینده شان را گرفته بودند ولی باز آنچه البته بجائی نرسد فریاد است زیرا که طرف قوی و ماضعیف قانون منطق حقوق در مقابل ضعیف و قوی مساوی نیست هر چند گفتهام باز هم میگویم بنده در جریان انتخابات نمیخواهم داخل بشوم اما معذالک کله شاید خیلی تفاوت باشد ما بین این انتخاب و یک انتخاباتیکه فعلاً مطرح است باری آیا ما امروز هم که اینجا هستیم تا کی باید تحمل این ناملایمات را بکنیم که این ترتیبات و فشارهای قشونی در قسمت جنوبی مملکت ما باقی باشد البته وزراء دولت و زمامداران امور اشخاصیکه این کار وظیفه آنها است مطابق پیشرفت و عملیات خودشان مشغول و هر چه زودتر اقدام خواهند کرد که این مسئله را از مملکت خودشان بر طرف کنند ومدلل دارند که پلیس جنوب بر خلاف بیطرفی و حقوق ملی ایران است در این ضمن معاهده بسته شده و بنده تا این ساعت (چون بنده بدون ملاحظه صحبت میکنم هر چه میخواهد باشد) مکرر در مکرر شکایت کردم و حق کفتهام از فشارهائیکه روسیه سابق بما وارد ساخته ولی کاری باصول امروزه روسیه ندارم و شاید موافقت با او نداشته باشم وصلحت امروزه این مملکت را ندانم لیکن میگویم اگر آن انقلابات در روسیه نشده بود معققاً دیگر ما هیچ این صحبتها را نمیتوانستیم بکنیم برای اینکه معاهده ۱۹۰۷ را الغاء کردند و منطقه نفوذ را روسها حذف کردند اما وقتیکه منطقه نفوذ الغاء شد دیدیم که قشون همسایه جنوب به این مملکت وارد و به هر جا میل کردند تشریف بردند و کردند آنچه میخواستند بکنند انقلابات روسیه وضع را گردانید و تغییر داد و معاهدات را بهم زد ترتیبات را عوض کرد کار را به جائی رسانید که حالا ما اینجا آمده و میگوئیم ما همه یک ملتی هستیم حق داریم زندگانی کنیم در ترتیبات امروزه اش بنده هیچ داخل نیستم و اطلاعات درستی ندارم اما بطور عموم میگویم که نتیجه تغییر حکومت تزاری بیک حکومت ملی این باشد که ماها از تحت فشار روسها خلاص شدیم و باید تشکر کنیم از این فرصت مجوزی که بدستمان آمده شاید بتوانیم خودمان و مملکتمان را به طرف ترقی برده بیک جائی برسانیم حالا ممکن است که بعضی از آقایان بگویند در این مسئله عقب نشینی هم رخ داد و یک جماعتی هم کشته شد البته همین طور است اما نه آن اندازه که بعضی میگویند البته آنچه میگویند اغراق است عدهای کشته شدند اما میخواهم بدانم که کی آنها را کشت آیا آن عده ایرانی نبودند؟ جائیکه بنده میگویم و حاضر هستم هر وقت هر دولتی بدون اطلاع بر خلافبیطرفی مملکت من وارد شود و اقدامی بکند بر علیه او قیام میکنم و مدافعه میکنم البته آنها هم اهالی ایران بودند و وظائف ملی خود را میدانستند و احساساتی داشتند دفاع کردند البته طرف مقابل از آنها کشت و آنها هم میکشتند اما در تمام این جریایات و در تمام این تاریخی که عرض میکنم خدمت آقایان مهاجرین به هیچ وجه یک ورقه قرارداد یا هر چییزی به هر اسم و رسم با کسی نداشتند آقایانیکه اینجا حاضرند و جزء مهاجرین هستند اگر اطلاع از یک قراردادی دارند بفرمایند بنده که اطلاع ندارم آقای مدرس چون بیشتر از بنده اطلاع دارند بفرمایند تا این ساعت مهاجرین یک ورقه باسم قرارداد باسم حقوق باسم عموم ـ مثام مملکت بهیچوجه نداشته و داخل مذاکره نشدهاند زیرا که خودشانرا نه دولت میدانستند و نه حق این داشتند که داخل این ترتیبات بشوند همین قدر میدانستند که از زندگانی و مملکت خودشان دفاع میکنند که از زندگانی و مملکت خودشان دفاع میکنند در این صورت بنده باز هم به طور خلاصه مطالب را (چون خیلی زیاد گفتم و آقایان هم مخصوصاً آقای سید یعقوب که خیلی وحشت داشتند که اگر تنفس شود باز هم بنده تجدید مطلع کنم) بطور اختصار میگویم مهارین در مدتیکه این اقدام را کردند بر علیه حکومت ایران اقدامی کردند بر علیه متجاوزیت بر حکومت ایران اقدام کردند و محققاً هر کس و هر ملتب هر وقت بر عیله بیطرفی و استقلال وطنش دیگری هجوم بکند البته وظیفه آنها خواه مهاجر یا انصار این است که از حقوق خودشان دفاع کنند و مهاجرین هم این اقدام را کردهاند شاید به عقیده قطعی بنده اینهم یکی از وظائف حتمیشان بوده و بر علیه حکومت ملی اقدام نکردهاند بلکه برای ایران جنگیدهاند و از طرف دیگر وقتیکه بر گردیم بقرار داد باز هم بطور خلاصه عرض میکنم اینقرارداد که بسته شده چند اشکال دارد اولاً چندین حقوق از مملکت سلب شده و از آن گذشته با وجودیکه در آنجا ذکر شده بعد از تصویب مجلس شورای ملی باید رسمیت پیدا کند قبل از تصویب مجلس بمحل عمل آمده و از این گذشته در موضوع پر تستهائیکه در خارج مخصوصاً در آمریکا و اروپا شده زمامداران امو به هیچ وجه از آنها استفاده نکردهاند وشاید آنهارا خاموش کردهاند و شاید استدلال کردهاند این مطلب اینطور نیست و حق با مالست که این قرار داد را بستهایم (حتی نمیدانم آقای ارباب کیخسرو اجازه میفرمایند اسمشان را عرض کنم) آقای ارباب کیخسرو هم که در آمریکا و اروپا پرتست کردهاند شاید در وقت ملاقاتیکه آقایان با ایشان کردهاند اعتراض نمودهاند که شما چرا این گونه اقدامات برای خیر مملکت خودتان نمودهاید و این صحبتها را کردهاید و بالا خره با این ترتیبات هم استفاده از موقع نکردهاید و بطور کلی شاید استفاده هم برای خودشان کردهاند تلگرافاتیکه خورشان کردهاند الان موجود است در مجلس قرائت میشود شاید هم در روزنامها درج شده یا نشده حالا صورت آن استفادهها به چه ترتیب بوده و کیها استفاده کردهاند بنده نمیدانم اگر میدانستم بدون ملاحظه میگفتم اما چون صورت آن استفاده در دست من نیست و نمیدانم معذرت میخواهم که نمیدانم شرح بدهم که چه اشخاص به چه نسبت از این مسئله استفاده کردهاند شاید هم استفاده نکردهاند نمیدانم ولی اینطور گفته میشود که یک تلگرافاتی در دست هستک که طبع شده و سوادش ایجا است و ظاهر میدارد که استفاده در این بین بوده و شاید فقط از نقطه نظر عقیده سیاسی این قرارداد بسته نشده پس اگر اظهار دارند که از نقطه نظر سیاسی این قرارداد بسته شده آنو قت باید بطور خلاصه عرضه داشت که از نقطه نظر سیاسی استفاده معنی ندارد و یقیناً اگر انقلابات روسیه پیش نیامده بود شاید قسمتهای سری معاهد ظاهر میشد و شاید بآن روز نمیرسد و میتوانم بگویم امروز روز سعادت ما است همین قدر یاد آوری میکنم در این مسئله برای مملکت ما یک مسئله حیات و ممانی است.
رئیس ـ آقای سردار معظم () اجازه نطق
سردار معظم ـ آن پیشنهاد بنده را که تقدیم کردهام ملاحظه بفرمائید.
رئیس ـ آقای سردار معظم پیشنهاد تنفس کردهاند.
سردارمعظم ـ بنده و آقای طباطبائی ما این پیشنهاد را کردهایم.
رئیس ـ قبل از وقت آقای نصرت الدوله هم (چون آقای سلیمان میرزا در نطق خودشان بعضی اظهارات کردهاند) میخواهند یک توضیحی بدهند اگر آقایان موافق باشند بعد از توضیح ایشان چند دقیقه تنفس داده میشود.
سردارمعظم ـ بنده عرضی دارم.
رئیس ـ بفرمائید.
سردارمعظم ـ بنده و آقای طباطبائی متفقاً پیشنهاد کردهایم که چند دقیقه تنفس شود بعد از مذاکرات با ایشان راه حلی در نظر گرفته شده که تصور کردم در موقع تنفس مذاکره شود والا چون نوبت نطق به بنده رسده ممکن است که بنده بیایم پشت تریبون و از حق خود استفاده کنم باین جهت بنده تصور میکنم بهتر باشد که قبلاً ده دقیقه تنفس داده شود. نصرت الدوله ـ بنده هم قبول میکنم.
رئیس ـ مجلس موافق است
(گفتند بلی)
آقاسید یعقوب ـ بنده میخواستم عرض کنم که بند هم اجازه خواستم حق بنده از میان میرود.
رئیس – به جنابعالی هم اجازه هم اجازه داده میشود.
(در این موقع نمایندگان برای تنفس خارج و پس از نیم ساعت مجدداً جلسه تشکیل گردید).
رئیس ـ شاهزاده نصرت الدوله اجازه خواسته بودن راجع به مطالبیکه شاهزاده سلیمان میرزا در ضمن نظق خودشان ادا کردهاند توضیحاتی بدهند.
نصرت الدوله ـ بنده خیلی بطور اختصار این توضیح را عرض خواهم کرد چون حضرت والا خیلی از نطق مختصر خوششان میآید توضیح بنده راجع بآن مسئله است که فرمودند (گویا استفاده هم در کار بوده) بنده نسبت به خودم جداً و قویاً تکذیب میکنم در آنموقع مسئله استفاده در بین نبوده است و اگر یک سوء تفاهماتی در بعضی مذاکرات شده است بایستی آقایان بدانند که بندهدر موقعیکه در رکاب اعلیحضرت اقدس همایونی بسمت نوکری ایشان و به سمت مآموریتهای سیاسی از طرف دولت به مسافرت اروپا رفتم یک پولهائی از طرف دولت به من داده شده و مباشر مخارجی بودم که مسئول تمام آنها هستم و تا دینار آخر حساب آن پولها را خواهم داد و بعد از آنکه حساب من تفریغ شد اگر مدیون باشم و چیزی نزد من مانده باشد البته بدولت تقدیم خواهم کرد و اگر فاضل هم داشت و طلبکار شدم البته دولت تفضلا بمن خواهد داد آقایان بدانند که من مخصوصاً علاقمندم باینکه نسبت استفاده را بخودم قویاً و جداً تکذیب کنم و عرض میکنمبه هیچ وجه من الرجون نسبت استفاده را بخودم قبول نمیکنم.
رئیس ـ آقای طباطبائی هم توضیحی داشتند بفرمائید.
طباطبائی ـ عرایضی در مرحله مذاکرات جلسه قبل و همچنین در زمینه مذاکرات امروز شاهزاده نصرت الدوله داشتم و همه را یادداشت کرده بودم که در نوبت خود به عرض آقایان برسانم لیکن بمناسبت پیش آمدیکه بعد به عرض آقایان خواهد رسید عجالتاً با آن شرح و تفصیلی که دارد و تمام مسائل را میبایستی اظهار کرده باشم آنها را عجالتاً مسکوت عنه میگذارم فقط یک نکته از آنها را به طور اختصار ذکر کرده و تفصیلاتش را برای بعد میگذارم و آن این بود که شاهزاده در ضمن بیانات خودشان راجع به بنده و مناسبات بند باسید ضیاء اشاره فرمودند لازم است عرض کنم که سابقه بنده را با سید ضیاء همه مردم میدانند و روزنامههای رعد را هم خوانده و دیدهاند که همیشه مخالف عقیده بنده بوده واز روز اول که چشم من به سید ضیاء افتاده تا کنون هیچ وقت از او رضایت نداشتهام و هیچ وقت هم رابطة با او نداشتهام فقط بعد از مهاجرت گاهی به منزل من میآمد و یکی دو دفعه هم بنده را دعوت کرد اینهم یک آمد و شد شخصی بود و هیچ وقت در هیچ موقع با او یک مذاکرات سیاسی نداشتهام و همه وقت باو میگفتم که من با تو هیچ موافقتی ندارم و همیشه اعمال تو را تقبیح میکنم و مخصوصاً در دوره سپهدار اعظم هیچ ملاقاتی باسیدضیاء نکردم باز سابقاً ملاقاتهائی میشد و گاهی به منزل بنده میآمد ولی در دورة ریاست وزرائی سپهدار این ملاقاتها هم میانه ما نبود فقط یک روزی وارد خانه سپهدار شدم در صورتیکه او ایستاده بود وبا ایشان حرف میزد و میخواست از در بیرون برود و هیچ مذاکره هم با او نشد یک شبی هم در منزل سپهدار بود که یکی از آقایان وکلاء با او وارد شدند والان هم ایشان گفته بودم که دوستیهای خود را با ایشان بواسطة داخل شدنشان در کار ترک کردهام و بعد از استعفاء باقی خواهد ماند آنروز رفتم که بایشان بگویم چون استعفاء دادهاید من آمدهام بشما تبریک بگویم آنروز هم سید ضیاء الدین آنجا آمد ولیکن هیچ داخل مذاکراتی نشد و خیال کرد بنده یک نقطه نظری دارم که آمدهام سپهدار را ببینم و راجع به آقایان محبوسین کاشان آمدهام حرف بزنم این بود که بطور تغیر بمن رو کرد و گفت که چه مذاکراتی دارید بنده گفتم مذاکراتی ندارم و بعد بر خواستم و بیرون آمدم این بود مناسبات من در دوره سپهدار با سید ضیاء که آقای نصرت الدوله در طی نطق خودشان فرمودند گمان میکنم که همه یا اکثر آقایان وکلاء خوب میدانند صدمات و دشمنی هائیکه در دوره کابینه خودش یعنی در دوره حکومت کثیف خودش با بنده کرد گمان میکنم بیشتر از آن بود که با سایرین کرد و قابل انکار نیست و تصور میکنم که آقای نصرت الدوله برای اینکه در جواب وامانده باشند این فراز را ر ردیف فرمایشاتشان گذاردند در صورتیکه صودشان هم میدانند بی اساس بوده و اما شرحیکه میخواهم عرض کنم در تتمه مذاکراتیکه میانه بنده و آقای سردار معظم وآقای مدرس وآقای آصف الممالک و آقای سلیمان میرزا شده قرار شد یک شرحی در این زمینه تهیه و قرائت شود و آن این است که نظر باینکه آقایان تصور فرمودهاند تطویل این مذاکرات از طرفین اثرات خوشی نداشته و با لاخره حفظ حیثیات مجلس شاید مناسب نباشد باین بنده پیشنهاد نمودهاند تا راه حلی برای این مسئله پیدا شده بنده مخالفت خود را مسکوت عنه بگذارم شاید پس از مذاکرات در خارج راه حلی برای اینکار پیدا شود و بنده چون نمیخواهم بالاخره دنبالة مذاکرات به جائی بکشد که لطمه به حیثیات مجلس وارد بیاورد این است که عجالتاً مخالفت خود را در این خصوص مسکوت عنه میگذارم و خلاصه اش این است عجالتاً بنده مخالفت خود را مسترد میدارم تا اینکه در خارج شاید بیک وجه مستحسنی حل بشود اگرحل نشد آن وقت باز درسرعرایض خودم باقی خواهم ماند مجدداً اظهار خواهم داشت؟
رئیس ـ آقای سردار معظم (اجازه نطق)
سردار معظم ـ نظر باینکه در قرائت این پیشنهاد طرز قرائت آقای طباطبائی طوری بود که ممکن است سوء تفاهماتی تولید کند لذا بنده خواستم عرض کنم مذاکراتیکه در این دو جلسه اخیر از طرفین شد طوری بود که صدمه و لطمه به حیثیت مجلس وارد میآورد واز نقطه نظر اینکه تمام نظرها بایستی متوجه حیثیات مجلس باشد مقتضی ندیدند و خود آقای طباطبائی هم با بنده و آقای سلیمان میرزا و آقای آصف الممالک و قای مدرس تبادل نظر کردند صحت این مطلب را تصدیق فرمودند و بالاخره چون جزء پیدا کردن طریق حل موضوع مقصودی ندارند مخالفت خودشان را مسترد داشتند تا اینکه یک طریق حلی پیدا شود اگر پیدا نشود باز حرفهای ما سر جای خود و حرفهای ایشان هم در سر جایش خواهد بود و آن وقت حل قضیه را در جلسه آتیه به مجلس محول خواهند کرد.
رئیس ـ آقای نصرت الدوله (اجازه نطق)
نصرت الدوله ـ نسبت به توضیحی که آقای سردار معظم دادند بنده حرفی ندارم مگر این که عرض میکنم از وجه حلی که آقایان رفقا در نظر گرفتهاند هیچ مسبوق نیستم و البته پس از آنکه مذاکره کردند اگر نطریاتی داشته باشم عرض خواهم کرد و البته از حق خود دفاع خواهم کرد
(گفته شد صحیح است).
رئیس ـ آقای سلیمان میرزا (اجازه نطق)
سلیمان میرزا ـ همین طورکه آقایان صحبت فرمودند آقای طباطبائی یک مخالفتی اظهار کردند و مطابق نظامنامه داخلی وقتی مخالفت خود را پس بگیرند مطلب مسترد شده است و بنابراین دیگر از برای سایرین که بالتبع داخل مذاکره شدهاند چیزی باقی نمیماند اما در مسئله که حضرت والا شاهزاده نصرت الدوله توضیح یک توضیح ثانوی عرضه بدارم و آن این است که چون دو مرتبه فرمودند جداً و قویاً تکذیب میکنم بنده عرض میکنم وقتی اسناد محاسبه را ارائه دادند و ثابت شد بنده آنوقت در جداً و قویاً با ایشان موافقت میکنم و تصدیق میکنم اما حالا نمیتوانمموافقت کنم و همچنین مطلبی را که آقایان مسکوت عنه گذاشتهاند بنده هم مسکوت عنه میگذارم ولی مسترد نمیدارم تاراه حلی پیدا شود چون به هیچ وجه هیچ یک از وکلاء مقصودی ومنظوری غیر از حفظ حیثیات مجلس ندارند و بدون استثناء خودشان را علاقمند به مجلس شورای ملی میدانند و البته در این موضوع حاضر هستند که مثل سایر مطالب ملی شخص خودشان را فدای عموم بکنند. بنابراین همانطوریکه شاهزاده نصرت الدوله اطلاع ندارند گمان میکنم هنوز یک وجه حلی درنظر گرفته نشده فقط گفته شده است این کار را میکنند که یک فرصتی پیدا شود شاید بعد از تبادل افکار در خارج یک راه حلی برای این امر پیدا کنند و شاید هیچیک از ماها لجاجت وغرض شخصی نسبت به یکدیگر نداشته باشیم.
رئیس ـ آقای سردار معظم (اجازه نطق)
سردار معظم ـ بنده نسبت به توضیح ثانوی شاهزاده سلیمان میرزا توضیح ثالثی داشتم و آن این است که راجع به محاسبه که مذاکره اش در بین بود وشاهزاده سلیمان میرزا فرمودند (جداً و قویاً) حالا از شاهزاده نصرت الدوله نمیپذیرد مگر اینکه در عمل خلاف آنواقع شود
(گفته شد صحیح است).
رئیس ـ بدیهی است این کاریکه دوسه روز است ازهان آقایان نمایندگان و اغلب مردم را بخودش معطوف کرده است بیک ترتیب خوشی بتوانند اصلاح کنند و یک راه حلی برای آن تهیه نمایندچه از نقطه نظر صلاح مملکت و چه از نقطه نظر مجلس بهتر خواهد بود ولی یک مسئله دیگریهم هست که شاید بعضی از آقایان متوجه نیست و باید نسبت بآنهم توجهی بفرمایند چون بعضی از آقایان وکلاء نزد بنده آمده و تقاضا میکردند که پیشنهادی ب مجلس بدهند و بنده اینجا قرائت کنم و او این بود که آقای مدرس و آقی سلیمان میرزا در ضمن نطقی که فرمودند پارة نسبتها به بعضی از آقایان وکلاء دادند باین مناسبت میخواستند تقاضا کنند که کمیسیونی برای توضیح آن نسبتهامعین شود بنده آنقدریکه بنظرم میرسد و خیال کرده بودم این بود که سوء تفاهماتی برای آقایان حاصل شده است باین جهت بایشان گفتم یکقدری منتظر بشوند تا بنده خودم یک تحقیقات مقدماتی بکنم اگر تحقیقات بنده مؤثر نشد آنوقت تقاضای همچه کمیسیونی بنمایند امیداورم تا وقتیکه مسئله اول را حل میکنید مسئله ثانی راهم موفق بحلش شده باشید.
مدرس ـ اجازه میفرمائید.
رئیس ـ غرض من این است که مطلع شوید نسبتها چه بوده؟
مدرس ـ غرض عرضم این است که بنده نسبت بدی ندادهام اگر نسبت بدی هم داده شده بنده ندادهام
رئیس ـ این یک چیزی است که در خارج استفسار میفرمائید اگر توانستید که آقایان را متقاعد بکنید و معلوم شد سوء تفاهم بوده است فیها والا آن وقت مجبورم میشویم به توضیح ثانوی مشغول شویم.
مدرس ـ اجازه میفرمائید توضیحی عرض کنم بنده عرض میکنم که اگر میگویم یک هفت هشت یا ده نفر در این مجلس هستند خیلی اشخاص خوبی هستند آیا محتاج بکمیسیون است بنده هرگز نسبت بدی بکسی نمیدهم و خیلی صاف و پاکیزه عرض میکنم بنده یک عددی را شمردم که آنها شریک در یک کاری بودند و آن کار در نظر آنهائیکه کردهاند میشود خوب باشد و در نظر دیگران بد باشد یا مقصر باشند یا قاصر معذالک بنده حاضرم که اگر نسبت خوبی هم بیک کسی بدهم یک کمیسیونی تشکیل و تحقیق شود.
رئیس ـ آقایانیکه خواستند راه حلی برای مذاکرات این دو روزه پیدا کنند تقاضا کرده اندکه جلسه بماند برای روز شنبه چهار ساعت قبل از ظهر که این دو سه روزه را فرصت برای مذاکرات داشته باشند اگر مخالفی نباشد جلسه را میگذاریم برای روز شنبه آتیه روز شنبه خواهد بود (مجلس دو ساعت از شب گذشته ختم شد).
رئیس مجلس ـ مؤتمن الملک