مثنوی معنوی/پرسیدن شیر از سبب پای واپس کشیدن خرگوش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر اول مثنوی (پرسیدن شیر از سبب پای واپس کشیدن خرگوش) از مولوی |
' |
شیر گفتش تو ز اسباب مرض | این سبب گو خاص کاینستم غرض | |
گفت آن شیر اندرین چه ساکنست | اندرین قلعه ز آفات آمنست | |
قعر چه بگزید هر که عاقلست | زانک در خلوت صفاهای دلست | |
ظلمت چه به که ظلمتهای خلق | سر نبرد آنکس که گیرد پای خلق | |
گفت پیش آ زخمم او را قاهرست | تو ببین کان شیر در چه حاضرست | |
گفت من سوزیدهام زان آتشی | تو مگر اندر بر خویشم کشی | |
تا به پشت تو من ای کان کرم | چشم بگشایم بچه در بنگرم |