مثنوی معنوی/سبب حرمان اشقیا از دو جهان کی خسر الدنیا و اخرة
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر اول مثنوی (سبب حرمان اشقیا از دو جهان کی خسر الدنیا و اخرة) از مولوی |
' |
چون حکیمک اعتقادی کرده است | کسمان بیضه زمین چون زرده است | |
گفت سایل چون بماند این خاکدان | در میان این محیط آسمان | |
همچو قندیلی معلق در هوا | نه باسفل میرود نه بر علا | |
آن حکیمش گفت کز جذب سما | از جهات شش بماند اندر هوا | |
چون ز مقناطیس قبهی ریخته | درمیان ماند آهنی آویخته | |
آن دگر گفت آسمان با صفا | کی کشد در خود زمین تیره را | |
بلک دفعش میکند از شش جهات | زان بماند اندر میان عاصفات | |
پس ز دفع خاطر اهل کمال | جان فرعونان بماند اندر ضلال | |
پس ز دفع این جهان و آن جهان | ماندهاند این بیرهان بی این و آن | |
سر کشی از بندگان ذوالجلال | دان که دارند از وجود تو ملال | |
کهربا دارند چون پیدا کنند | کاه هستی ترا شیدا کنند | |
کهربای خویش چون پنهان کنند | زود تسلیم ترا طغیان کنند | |
آنچنان که مرتبهی حیوانیست | کو اسیر و سغبهی انسانیست | |
مرتبهی انسان به دست اولیا | سغبه چون حیوان شناسش ای کیا | |
بندهی خود خواند احمد در رشاد | جمله عالم را بخوان قل یا عباد | |
عقل تو همچون شتربان تو شتر | میکشاند هر طرف در حکم مر | |
عقل عقلند اولیا و عقلها | بر مثال اشتران تا انتها | |
اندریشان بنگر آخر ز اعتبار | یک قلاووزست جان صد هزار | |
چه قلاووز و چه اشتربان بیاب | دیدهای کان دیده بیند آفتاب | |
یک جهان در شب بمانده میخدوز | منتظر موقوف خورشیدست و روز | |
اینت خورشیدی نهان در ذرهای | شیر نر در پوستین برهای | |
اینت دریایی نهان در زیر کاه | پا برین که هین منه با اشتباه | |
اشتباهی و گمانی را درون | رحمت حقست بهر رهنمون | |
هر پیمبر فرد آمد در جهان | فرد بود آن رهنمایش در نهان | |
عالک کبری بقدرت سحر کرد | کرد خود را در کهین نقشی نورد | |
ابلهانش فرد دیدند و ضعیف | کی ضعیفست آن که با شه شد حریف | |
ابلهان گفتند مردی بیش نیست | وای آنکو عاقبتاندیش نیست |