مثنوی معنوی/باز ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل و فواید جهد را بیان کردن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر اول مثنوی (باز ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل و فواید جهد را بیان کردن) از مولوی |
' |
شیر گفت آری ولیکن هم ببین | جهدهای انبیا و ممنین | |
حق تعالی جهدشان را راست کرد | آنچ دیدند از جفا و گرم و سرد | |
حیلههاشان جمله حال آمد لطیف | کل شیء من ظریف هو ظریف | |
دامهاشان مرغ گردونی گرفت | نقصهاشان جمله افزونی گرفت | |
جهد میکن تا توانی ای کیا | در طریق انبیاء و اولیا | |
با قضا پنجه زدن نبود جهاد | زانک این را هم قضا بر ما نهاد | |
کافرم من گر زیان کردست کس | در ره ایمان و طاعت یک نفس | |
سر شکسته نیست این سر را مبند | یک دو روزک جهد کن باقی بخند | |
بد محالی جست کو دنیا بجست | نیک حالی جست کو عقبی بجست | |
مکرها در کسب دنیا باردست | مکرها در ترک دنیا واردست | |
مکر آن باشد که زندان حفره کرد | آنک حفره بست آن مکریست سرد | |
این جهان زندان و ما زندانیان | حفرهکن زندان و خود را وا رهان | |
چیست دنیا از خدا غافل بدن | نه قماش و نقده و میزان و زن | |
مال را کز بهر دین باشی حمول | نعم مال صالح خواندش رسول | |
آب در کشتی هلاک کشتی است | آب اندر زیر کشتی پشتی است | |
چونک مال و ملک را از دل براند | زان سلیمان خویش جز مسکین نخواند | |
کوزهی سربسته اندر آب زفت | از دل پر باد فوق آب رفت | |
باد درویشی چو در باطن بود | بر سر آب جهان ساکن بود | |
گر چه جملهی این جهان ملک ویست | ملک در چشم دل او لاشیست | |
پس دهان دل ببند و مهر کن | پر کنش از باد کبر من لدن | |
جهد حقست و دوا حقست و درد | منکر اندر نفی جهدش جهد کرد |