فخرالدین عراقی (فصل ششم)/دل و جانی است با من مشتاق

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' فخرالدین عراقی (فصل ششم) (دل و جانی است با من مشتاق)
از فخرالدین عراقی
'


دل و جانی است با من مشتاق به تو نزدیک و تن اسیر فراق روی زیبا ز من چرا پوشی؟ «این تحریمه علی‌العشاق»؟ تو طبیبی و ما چنین بیمار تو ملولی و ما چنین مشتاق بر دلم ساحران غمزه‌ی تو «رامیات با سهم الاماق» مست شوق توایم و باده‌ی وصل نرسیده است هم چنان به مذاق از محیط غم تو جان نبرند غوطه خوران بحر استغراق در بیابان عشق تو دل ما «صار حیران مشرق الاشراق»