فخرالدین عراقی (غزلیات)/بر من نظری کن، که منت عاشق زارم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' فخرالدین عراقی (غزلیات) (بر من نظری کن، که منت عاشق زارم)
از فخرالدین عراقی
'


بر من نظری کن، که منت عاشق زارم دلدار و دلارام به غیر از تو ندارم تا خار غم عشق تو در پای دلم شد بی‌روی تو گلهای چمن خار شمارم نی طاقت آن تا ز غمت صبر توان کرد نی فرصت آن تا نفسی با تو برآرم تا شام درآید، ز غمت، زار بگریم باشد که به گوش تو رسد ناله‌ی زارم کم کن تو جفا بر دل مسکین عراقی ورنه، به خدا، دست به فریاد برآرم