فخرالدین عراقی (خاتمة الکتاب)/دل چو در دام عشق منظور است
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (خاتمة الکتاب) (دل چو در دام عشق منظور است) از فخرالدین عراقی |
' |
دل چو در دام عشق منظور است دیده را جرم نیست، معذور است ناظرم بر رخت به دیدهی جان گرچه از چشم ظاهرم دور است از شراب الست روز وصال جان مستم هنوز مخمور است دست از عاشقی نمیدارد دایم از یار اگرچه مهجور است جان آشفته بر رخت فاش است شعلهی نار پرتو نور است چشم مستت بلای عشاق است خاک پای تو تاج فغفور است حکم داری به هرچه فرمایی که عراقی مطیع و مامور است