شجاعالدین شفا
بنیاد فرهنگ ایران | درگاه زندگینامهها | درگاه محمدرضا شاه پهلوی |
شجاع الدین شفا
زندگینامه
چهره سرشناس فرهنگ و ادب ایران، شجاع الدین شفا در سال ۱۲۹۸ خورشیدی برابر با ۱۹۱۷ میلادی در شهر قم به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات متوسطه در تهران، تحصیلات عالی خود را در ایتالیا، لبنان و فرانسه ادامه داد و در بازگشت به ایران زندگی کاری خود را، پیش از آنکه به نوشتن و ادبیات روی آورد، نخست به عنوان روزنامه نگار آغاز کرد. زندگی فرهنگی و ادبی او با برگردان آثار برگزیده شاعران و نویسندههای جهان به زبان پارسی و شناساندن آنها به ایرانیان آغاز شد. نخستین این آثار در سن ۱۸ سالگی با برگردان چامههای لارمارتین شروع شد، که پس از آن پیوسته بصورت ۶۵ جلد ادامه پیدا کرد که همگی به خاطر زیبایی و نثر روان آنها که ویژه خود او بود به عنوان یکی از بهترین نگارشهای زبان پارسی تعیین شده و نمونههایی از آنها در درسهای ادبی مدارس و دانشگاههای کشور تدریس میشد، و امروز هم همچنان بیشترین این ترجمهها در ایران کماکان چاپ شده و به فروش میرسند.
زندگی سیاسی شفا با سمت رییس اداره تبلیغات (اداره رادیو وقت) در دولت محمد مصدق شروع شد، که در درازای آن در سفر نخست وزیر به سازمان ملل برای روبرویی با دولت انگلستان او را همراهی کرد. مدتی پس از آن این همکاری با کنارهگیری او به پایان رسید، و پس از چند سال به عنوان سخنگوی دربار شاهنشاهی، زیر نظر وزیر وقت دربار، حسین علا شروع به کار کرد.
در این سمت شفا فعالیت اداری و کار فرهنگی خود را همزمان انجام میداد، تا هنگامی که به عنوان مشاور و معاون فرهنگی ارتقا پیدا کرد، و از آن پس با استفاده از امکاناتی که شغل جدید او برایش فراهم کرده بود، و به ویژه بهره گیری از حمایت شاهنشاه ایران برای اعتلای هرچه بیشتر فرهنگ و ادب ایران، فعالیتهای خود را به سازندگی فرهنگی و اعتلای تاریخ و هنر ایران اختصاص داد و با کوشش فراوان و همکاری بسیاری از بزرگان تاریخ و فرهنگ کشور تلاش بی همانندی را در راه جدیدی که پیش گرفته بود با بزرگ نگری ویژهای که لازمه بازسازی عظمت تاریخ و فرهنگ ایران بود آغاز کرد، بزرگ نگری که انجام آن به جز با پشتیبانی کامل پادشاه ایران که او خود به دنبال سرافرازی همه جانبه میهن بود امکان نداشت، سرافرازی که فرهنگ و تاریخ ایران بخش مهمی در آن داشت
یکی دیگر از نمودهای همبستگی و همنظری این دو میهن پرست برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران و بزرگداشت بنیادگذار آن کورش کبیر بود، اولین و تنها آیین در تاریخ جهان که در آن بیش از ۶۰ رهبر و رییس کشور با بودن در یک محل و در یک زمان بنیادگذار تاریخ کشوری را جشن گرفتند و بنیان گذارش را ارج نهادند.
شفا همزمان با فعالیتهای سیاسی خود در درباره شاهنشاهی، به عنوان مدیر عامل کتابخانه پهلوی تعیین و شروع به کار کرد، این یک کتابخانه عمومی نبود، و برای آن تاسیس شده بود که تمامی آثار و مدارک خطی به زبان فارسی و یا درباره ایران را، به صورت اصل و یا رونوشت و کپی آن به ایران آورده و جمع آوری و نگهداری کند و برای استفاده در اختیار متخصصان و محققین ایران و جهان بگذارد، و به موازات آن مرکزی باشد برای همکاری با منابع و سازمانهای دانشگاهی و علمی سراسر جهان که در باره ایران تحقیق و همکاری داشتهاند و یا دارند، و با تشویق آنان برای گسترش این فعالیتها باعث گسترش هرچه بیشتر و وسیع تر آن بشود. عنوان سفیر سیار شاهنشاه آریامهر در امور فرهنگی تایید دیگری بود از طرف پادشاه ایران برای تسهیل فعالیتهای برون مرزی او
اقدامات وسیع کتابخانه پهلوی در گِرد هم آوری ایرانشناسان جهان، و برگزاری شمار بسیاری کنگرههای فرهنگی و ایران شناسی در ایران و در جهان، به سرپرستی خود او با سمت دبیر کّل، راه را برای گسترش بی سابقه مطالعات ایران شناسی در سراسر جهان باز کرد و به آن جلوه و اهمیت خاصی بخشید. هزارها کتاب دست نوشته پارسی از سراسر جهان خریداری و به ایران آورده شد، و نمونههای بیهمانند تاریخ و فرهنگ ایران در تمامی موزههای جهان نسخه برداری و نمونه برداری شده و به ایران آورده شد.
مراکز ایران شناسی در سراسر جهان به پیشنهاد و از طریق کتابخانه پهلوی مورد مرحمت و تشویق شاهنشاه ایران قرار گرفتند و همین گونه، تا آنجا که شدنی بود با آنها همکاری و به آنها کمک شد تا فعالیتهای خود را در زمینه مطالعات ایرانی هرچه بیشتر گسترش دهند.
برنامه بی سابقه دیگری که از سوی شجاع الدین شفا پیشنهاد شد ایجاد یک کتابخانه ملی پیشرو در سطح جهانی بود که طرح ساختمانی آن به مسابقه بین المللی گذارده شد و بیش از ۶۰۰ دفتر معماری از سراسر جهان در آن شرکت کردند، ولی اجرای آن با بحران ایران برخورد کرد و منتفی شد.
چند سال بعد سازمان یونسکو درخواست کرد که بتواند از بررسیهای بسیار پیشرفتهای که برای کتابخانه بزرگ پهلوی[۱] انجام شده بود برای ایجاد کتابخانه اسکندریه در مصر استفاده کند. طبیعتاً این درخواست با استقبال و تایید کامل شفا روبرو شد و به این ترتیب هم اکنون کتابخانه مدرن اسکندریه را میتوان نمونه کوچک کتابخانه بزرگ پهلوی به حساب آورد
پروژه بزرگ زندگی شجاع الدین شفا نوشتن دانشنامه فرهنگی بود با عنوان "جهان ایران شناسی"، درباره نمودهای ۳۰۰۰ سال درخشش فرهنگ ایران بر جهان. پنج پوشینه نخست این مجموعه بزرگ در سال ۱۹۷۶ میلادی برابر با ۲۵۳۶ شاهنشاهی در تهران به چاپ رسید ولی فتنه سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی نوشتن آنرا متوقف کرد، و تنها یک جلد جدید در اسپانیا از سوی استاد شجاع الدین شفا با فرنام "از ایران تا اسپانیای مسلمان، تاریخی تحریف شده" پژوهش و نوشته شد.
این کتاب پژوهشی روشن میکند که چگونه فرهنگ ایران، ولی به نام فرهنگ تازی، از راه اسپانیای مسلمان در فرهنگ و تاریخ غرب تاثیری بزرگ و همه سویه گذاشت. نسخه اصلی این کتاب به زبان اسپانیایی چاپ شد و برگردان آن به زبان پارسی نیز در ایران به چاپ رسید. امید است در آینده نزدیک نگارش و چاپ آن به زبان فرانسه نیز انجام شود.
شجاع الدین شفا پس از فتنه اسلامی ۲۵۳۷ شاهنشاهی به کشور فرانسه رفت، کشوری که با فرهنگ آن آشنایی نزدیک داشت، و از آغاز خود او پیشگام و مسئول آشنا کردن جامعه ایرانی با این فرهنگ بود و آن را به عنوان دومین میهن احساسی خود مینامید
از آن زمان قلم ظریف نگار و پر احساس او که چندین نسل از ایرانیان با لطافت و نرمی آن آشنا بودند، بنا بر نیازهای روز میهنش با چرخشی ۱۸۰ درجه به تیغ آتشین و بُرندهای دگرگون شد که پردههای کلفت چهارده قرن تاریکی و نادانی را که به دور ایران بسته شده بود پاره کرد و به آتش کشید و حقایق ناگفته و ناآشکار آن را برای نسل نوی ایران روشن کرد. در همه این سالهای تبعید اجباری که او آنها را "سالهای بی وطنی" مینامید، تمامی معلومات و اطلاعات بیکران خود را، همراه با انرژی بی پایانی که از عشقش به میهن سرچشمهٔ میگرفت در راه مسولیتی عظیم برای روشن کردن جوانان سازنده فردای ایران، در مبارزه با آنهایی که "دکانداران دین" معرفیشان میکرد به کار گرفت. مسئولیتی که خود او آنرا در جمله بسیار معروفش به این شکل تعریف و توجیه میکرد
"برای آزادی و سربلندی ایران تنها یک راه وجود دارد، روشنگری، روشنگری، و باز هم روشنگری"
نوشتههای او در این دوره دربرگیرنده ۱۳ کتاب و در ۱۸ جلد است. آخرین کتابش "معمای ادیان" که پس از درگذشت او به چاپ رسید، سیری است تحلیلی در ادیان سه گانه ابراهیمی، و نیز در منشأ الهی قرآن.
دکتر شجاعالدین شفا در ۱۷ آوریل ۲۰۱۰ درگذشت. به سفارش او پیکرش سوزانده شده و خاکسترش در گورستان مونپارناس پاریس به امانت سپرده شد تا پس از آزادی ایران به میهنش برده شود و بر روی خاک پاک آن پخش شود.
منبع