شب زنده دار بیدل شیرازی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۴۳ توسط M rastgar (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو




غرّه مشو به سلطنت خویش ای عزیز کین دولت دو روزه نیرزد به یک پشیز




دل بر متاع دنیای فانی چو می نهـــی باقی نمانده است و نماند هیــــــچ چیز




هشدار زانکه مال تو مار اسـت و چاه دارد از این دو مــرد خردمنــد پرهیز




چون زخداست رزق تو بهر آب و نان در پیش خـــلق آبروی خویشــتن مریز




شب زنده دار و طاعت پروردگار کن شرمنده خواهی ار نشوی روز رستخیز




راضی به داده گر نشوی خود چه میکنی نه طــــاقت ستیـــز ترا و نه راه گریز




تو روبه ضعیفی و تقـــــدیر شیــــر نـــر با شیــــر نر چگونـــه کند روبهی ستیز




کوس رحیـل کوفت اجل راه چاره ساز تا کی بخواب غفلتی از خوابگه بر خیز




بیدل جهان به هیچ کسی جاودان نماند رفتند همرهان و از پی میروی تو نیز



M rastgar ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۰۸ (UTC)