شاه رفت مرگ آمد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۲۴ توسط Bellavista1 (گفتگو | مشارکت‌ها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بازایستادن برنامه‌های عمرانی کشور و بازگشت به دوران پیش از مشروطه و اسلام حکومتی درگاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

برنامه عمرانی ششم ۲۵۳۷ - ۲۵۴۱ شاهنشاهی

برنامه عمرانی ششم/ سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی خرداد ماه تا امرداد ماه

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر مانند همیشه سر ساعت ده بامداد به دفتر خود آمدند چند نامه و سند را دستینه فرمودند. دکتر محمد باهری از اعلیحضرت برای چندمین بار درخواست کرد که از ایران بیرون نروند. شاهنشاه چای گرم و شیرینی نوشیدند و نگاهی به دفترشان کردند و گفتند برویم. هر پانزده دقیقه یک بار از سفارت امریکا به کاخ شاهنشاهی زنگ می زندند که از رفتن شاهنشاه مطمئن شوند. کسانی که در کاخ صاحبقرانیه و کاخ نیاوران مانده بودند گرد آمده و چشم به راه بودند. همه می‌گریستند. شاهنشاه و شهبانو با آنها دست دادند و شاهنشاه می‌گفتند: ناراحت نباشید بر می‌گردیم. اعلیحضرتین با هم به فرودگاه هلیکوپتر کاخ رفتند. شدند. شاهنشاه آریامهر به همراه امیر اصلان افشار رییس تشریفات دربار و سرهنگ جهان بینی و علیاحضرت شهبانو به همراه سرهنگ یزدان نویسی ، بانو دکتر پیرنیا پزشک خانوادگی سوار هلیکوپتر شدند. شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو ساعت ۱۱ و ۴۵ دقیقه وارد فرودگاه مهرآباد شدند. دکتر جواد سعید رییس مجلس شورای ملی و گروه کوچکی برای پسواز شاهنشاه به فرودگاه آمده بودند. اعلیحضرتین به پاویون سلطنتی رفتند. شاهنشاه چشم به راه شنیدن رای اعتماد شاپور بختیار از مجلس شورای ملی بودند. تلفن‌های پاویون سلطنتی را قطع کرده بودند. سرانجام با یاری گارد شاهنشاهی از مجلس شورای ملی آگاهی رسید که شاپور بختیار رای اعتماد گرفته است. هلیکوپتری فرستاده شد تا بختیار را از مجلس شورای ملی به فرودگاه بیاورد. شاهنشاه آریامهر به بختیار تهنیت رای اعتمادش را گفتند و نگاهبانی قانون اساسی مشروطه و کشور و ملت ایران را به وی سپردند. زمان تلخ بدرود گفتن فرارسید. سپهبد عبدالعلی بدره ای فرمانده رشید نیروزمینی در برابر شاهنشاه زانو زد و زانوانش را بوسید و گفت: اعلیحضرتا ما را رها نکنید. شاهنشاه با چشمانی پر از اشک سپهبد بدره ای را با دو دست بلند کردند و دست های وی را کوتاه زمانی در دست گرفتند. سپس به سوی دیگری رفتند که او نیز می گریست، همه باشندگان می گریستند. حتی بختیار با خیانت هایی که به ملت و کشور ایران کرد و کشور را برباد داد در این لحظات گریست. شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو و همراهان از پلکان هواپیما بالارفتند. بختیار وارد هواپیما شد، شاهنشاه برای وی موفقیت آرزو کردند و با سدایی رسا فرمودند « ایران را به شما می سپارم و شما را به خدا ».