سعدی (غزلیات 1)/عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات 1) (عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن) از سعدی |
' |
عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن | با سر اندر کوی دلبر عشق نتوان باختن | |
آتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن | توبه کارم توبه کار از عشق پنهان باختن | |
اسب در میدان رسوایی جهانم مردوار | بیش ازین در خانه نتوان گوی و چوگان باختن | |
پاکبازان طریقت را صفت دانی که چیست | بر بساط نرد درد اول ندب جان باختن | |
زاهدی بر باد الا، مال و منصب دادنست | عاشقی در ششدر لا، کفر و ایمان باختن | |
بر کفی جام شریعت بر کفی سندان عشق | هر هوسناکی نداند جام و سندان باختن | |
سعدیا شطرنج ره مردان خلوت باختند | رو تماشا کن که نتوانی چو ایشان باختن |