سعدی (غزلیات)/امشب سبکتر میزنند این طبل بیهنگام را
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (امشب سبکتر میزنند این طبل بیهنگام را) از سعدی |
' |
امشب سبکتر میزنند این طبل بیهنگام را | یا وقت بیداری غلط بودست مرغ بام را | |
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد | ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را | |
هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگ دل | کز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را | |
گر پای بر فرقم نهی تشریف قربت میدهی | جز سر نمیدانم نهادن عذر این اقدام را | |
چون بخت نیک انجام را با ما به کلی صلح شد | بگذار تا جان میدهد بدگوی بدفرجام را | |
سعدی علم شد در جهان صوفی و عامی گو بدان | ما بت پرستی میکنیم آن گه چنین اصنام را |