تفاوت میان نسخههای «سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در دانشگاه پیشاور هنگام دریافت دکترای افتخاری دانشگاه ۱۶ اسفند ماه ۱۳۴۵»
(صفحهای تازه حاوی «{{سرصفحه پروژه | عنوان = درگاه:محمدرضا شاه پهلوی|درگاه اعلیحضرت همایون محمدر...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | |||
+ | ۱۶ اسفند ۱۳۴۵ | ||
+ | |||
+ | نطق شاهنشاه در دانشگاه پیشاور، بهمناسبت دریافت دکترای افتخاری دانشگاه | ||
+ | |||
+ | آقای رئیس دانشگاه، استادان و حضار محترم، | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | برای من مایه کمال افتخار است که امروز در این مجمع بزرگ علمی از دانشگاه شما دکترای افتخاری دریافت میدارم. | ||
+ | |||
+ | من این عنوان عالی علمی را در واقع تجلیلی محسوب میدارم که از جانب شما نسبت به فرهنگ کهنسال ایران به عمل آمدهاست، و از این لحاظ احساس مباهات میکنم، زیرا تجلیلی که از طرف دانشگاه پیشاور، یعنی یک مرکز برجسته فرهنگ پاکستان نسبت به فرهنگ ایران صورت میگیرد، محققاً یک تجلیل تشریفاتی نیست، بلکه از روی کمال آشنایی و صلاحیت به عمل میآید. | ||
+ | |||
+ | این حقیقت برای ما و شما و برای همه مردم روشنفکر جهان کاملاً روشن است که کمتر ملتی در جهان به انداره ملت پاکستان با فرهنگ و تمدن پارسی از نزدیک آشنایی دارد. | ||
+ | |||
+ | من هر بار که به کشور پاکستان سفر کردهام، از توجه به علاقه و دلبستگی فراوان برادران پاکستانی خویش به ادبیات پارسی عمیقترین لذت باطنی را احساس کردهام و همه ایرانیانی که خوشوقتی دیدار مملکت شما را داشتهاند نیز در این احساس با من شریک هستند. | ||
+ | |||
+ | شاید برای یک ایرانی کمتر لذت معنوی از این بالاتر باشد که از زبان بزرگترین شاعر سرزمین شما، اقبال لاهوری، بشنود که: | ||
+ | |||
+ | تنم گلی ز گلستان جنت کشمیر دل از حریم حجاز و نواز شیراز است | ||
+ | |||
+ | این پیام شیراز از قرنها است که نه تنها در کشور ما بلکه در سرزمین شما نیز طنینانداز است، و من نه بهخاطر آنکه ایرانی هستم، بلکه بهخاطر بشریت و فرهنگ جهان از این بابت احساس غرور و رضایت میکنم، زیرا این پیام یعنی پیام ادب و فرهنگ پارسی همواره پیامی انسانی و بشری بودهاست، همچنانکه فلسفه و عرفان و ادبیات سرزمین شما همیشه مظهر معنویت و بشریت بودهاست. آنچه به حق، مایه افتخار جاودانی ما و شما است، همین است که ملتهای ما در تمدن کهن خویش هرگز توجه عمیق به اصول معنوی و اخلاقی را فراموش نکرده و هیچوقت مأموریت خود را در این باره از یاد نبردهاند. | ||
+ | |||
+ | به عقیده من این واقعیت بزرگترین میراثی است که گذشته ما برای ما باقی گذاشتهاست، و باید آینده ما نیز بر اساس ادامه این سنت منتها با توجه به مقتضیات و شرایط عصر نوین پیریزی گردد، یعنی باید از ترکیب تمدن مادی و پیشرفته عصر جدید با اصول و مبانی جاودانی معنویت شرق آن، مدنیت و فرهنگی بهوجود آید که جامعه آینده بشری را به سوی کمال رهبری کند. این حقیقتی است که صدوپنجاه سال پیش از این گوته شاعر و فیلسوف بزرگ غرب در دیوان شرقی خود یعنی اثری که با الهام عمیق از حافظ شیراز سروده شده و به نوبه خود الهامبخش محمد اقبال فیلسوف و شاعر بزرگ شرق شدهاست تذکرداد، و هر روز که میگذرد ما بیشتر به اصالت و صحت آن پی میبریم. | ||
+ | |||
+ | ما میدانیم که دنیای امروز و بیش از آن جامعه فردای بشر میباید در پرتو پیشرفت خارقالعاده علم و صنعت و تکنیک هر روز رفاه و آسایش مادی بیشتری را برای افراد بشری فراهمسازد و هر روز سطح زندگانی بالاتری را برای جامعه انسانی تأمین کند، ولی در عین حال بدین حقیقت نیز ایمان داریم که پیشرفت مادی به تنهایی برای تأمین سعادت واقعی جامعه بشری کافی نیست، زیرا روح انسان که عالیترین مظهر تجلی الهی است نیز باید به اندازه جسم او سیراب شود و این امر جز با توجه به معنویات امکانپذیر نیست. | ||
+ | |||
+ | خوشبختانه در این مورد دو ملت پاکستان و ایران از دو سرچشمه بزرگ و زوالناپذیر سیراب شدهاند که یکی از آنها تعالیم عالیه اسلامی و دیگری فلسفه و عرفان و ادب شرق است. در این هر دو عامل درخشانترین اصول معنوی متجلی است و مسلماً هرگز معنویت و حقیقت نخواهدتوانست در قالبی کاملتر از این جلوه کند. ولی ما باید این میراث عظیم معنوی را با ترقیاتی که لازمه اجتماع امروز بشری است، درآمیزیم. یعنی جامعهای بهوجودآوریم که در عین حال هم از پیشرفتهترین امکانات مادی و تکنیکی عصر جدید برخوردار باشد و هم اصول عدالت اجتماعی و تأمین حقوق انسانی کلیه افراد جامعه در آن رعایت گردد. | ||
+ | |||
+ | در دنیای امروزی ما جوامعی هستند که در عین برخورداری از کلیه مواهب مادی از عدالت اجتماعی به معنای واقعی برخوردار نیستند. این واقعیت برای ما قابل قبول نیست، همچنانکه قابل قبول نیست که جامعهای بخواهد فقط بر اساس معنویات و بدون توجه به الزامات مادی زندگی کند. در چند ماه اخیر اتفاق افتاد که من در موارد متعدد منجمله در چند دانشگاه غربی که در آنها بهمناسبت دریافت دکترای افتخاری اصول نظریات خودم را تشریح کردم. همچنین در کتابی که اخیراً به منظور تشریح و تحلیل اصول انقلاب سفید ایران نوشتم بدین اصل اساسی اشاره کردم که در یک جامعه واقعاً مترقی دنیای کنونی ما میباید عدالت قضایی با عدالت اجتماعی و دمکراسی سیاسی با دمکراسی اقتصادی همراه باشد، زیرا هیچ پیشرفتی از لحاظ مادی در یک کشور ثمربخش نیست مگر آنکه حداکثر ممکن از افراد آن کشور از آن بهرهمند گردند. | ||
+ | |||
+ | ملل ما که در چهارراه تلاقی شرق و غرب قرارگرفتهاند در سیر تکامل و تحول آینده جهان مسئولیتی خطیر دارند، زیرا در اینجا است که باید از آمیزش علم و تکنیک غرب با معنویت و اخلاق شرق آن ترکیب کامل و عالی که دنیای آینده بدان احتیاج دارد، بهوجودآید و هر یک از این دو عامل، آن دیگری را تکمیل کند. در انجام چنین مأموریت سنگین ولی پرافتخاری طبعاً دانشگاههای ما که کانون معرفتند سهم درجه اولی به عهده دارند و همچنان که در آزمایشگاهها مواد مختلف شیمیایی ترکیب میشوند تا از این ترکیب محصولاتی تازه پدیدآید، در مراکز دیگر مثلاً در دانشکده حقوقِ شما، که امروز من افتخار تحصیل دکترای افتخاری آن را یافتهام، میباید عناصر مختلف فکری و فلسفی و اجتماعی مورد تجزیه و ترکیب قرارگیرد و مغزها و قریحههای مستعدی که یقین دارم در همه این مراکز وجوددارند از این ترکیب محصولات بدیع و تازهای به جهانیان عرضه کند. | ||
+ | |||
+ | آنچه برای من یقین است، این است که ما و شما در این راه روزبهروز همکاران نزدیکتر و صمیمیتری خواهیمبود، زیرا ما نه تنها زبان ظاهری بلکه زبان روح و قلب خویش را نیز بسیار خوب میفهمیم. خوشبختانه کشور پاکستان اکنون با اداره خردمندانه رهبر خود به سوی آیندهای درخشان پیش میرود که روزبهروز بدین کشور چه از لحاظ مادی و چه از نظر معنوی در جامعه ملل جهان مقامی بزرگتر میبخشد و طبعاً امکان ایفای نقشی مهمتر و حساستر را از جانب این کشور زیادتر میکند. | ||
+ | |||
+ | پیشرفت روزافزون دانشگاه پیشاور و توفیق رئیس و استادان و دانشجویان آن را آرزومندم. | ||
[[درگاه:انقلاب شاه و مردم|درگاه انقلاب شاه و مردم]] | [[درگاه:انقلاب شاه و مردم|درگاه انقلاب شاه و مردم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۲۰
برنامه عمرانی سوم/سال ۱۳۴۵ | درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر |
۱۶ اسفند ۱۳۴۵
نطق شاهنشاه در دانشگاه پیشاور، بهمناسبت دریافت دکترای افتخاری دانشگاه
آقای رئیس دانشگاه، استادان و حضار محترم،
برای من مایه کمال افتخار است که امروز در این مجمع بزرگ علمی از دانشگاه شما دکترای افتخاری دریافت میدارم.
من این عنوان عالی علمی را در واقع تجلیلی محسوب میدارم که از جانب شما نسبت به فرهنگ کهنسال ایران به عمل آمدهاست، و از این لحاظ احساس مباهات میکنم، زیرا تجلیلی که از طرف دانشگاه پیشاور، یعنی یک مرکز برجسته فرهنگ پاکستان نسبت به فرهنگ ایران صورت میگیرد، محققاً یک تجلیل تشریفاتی نیست، بلکه از روی کمال آشنایی و صلاحیت به عمل میآید.
این حقیقت برای ما و شما و برای همه مردم روشنفکر جهان کاملاً روشن است که کمتر ملتی در جهان به انداره ملت پاکستان با فرهنگ و تمدن پارسی از نزدیک آشنایی دارد.
من هر بار که به کشور پاکستان سفر کردهام، از توجه به علاقه و دلبستگی فراوان برادران پاکستانی خویش به ادبیات پارسی عمیقترین لذت باطنی را احساس کردهام و همه ایرانیانی که خوشوقتی دیدار مملکت شما را داشتهاند نیز در این احساس با من شریک هستند.
شاید برای یک ایرانی کمتر لذت معنوی از این بالاتر باشد که از زبان بزرگترین شاعر سرزمین شما، اقبال لاهوری، بشنود که:
تنم گلی ز گلستان جنت کشمیر دل از حریم حجاز و نواز شیراز است
این پیام شیراز از قرنها است که نه تنها در کشور ما بلکه در سرزمین شما نیز طنینانداز است، و من نه بهخاطر آنکه ایرانی هستم، بلکه بهخاطر بشریت و فرهنگ جهان از این بابت احساس غرور و رضایت میکنم، زیرا این پیام یعنی پیام ادب و فرهنگ پارسی همواره پیامی انسانی و بشری بودهاست، همچنانکه فلسفه و عرفان و ادبیات سرزمین شما همیشه مظهر معنویت و بشریت بودهاست. آنچه به حق، مایه افتخار جاودانی ما و شما است، همین است که ملتهای ما در تمدن کهن خویش هرگز توجه عمیق به اصول معنوی و اخلاقی را فراموش نکرده و هیچوقت مأموریت خود را در این باره از یاد نبردهاند.
به عقیده من این واقعیت بزرگترین میراثی است که گذشته ما برای ما باقی گذاشتهاست، و باید آینده ما نیز بر اساس ادامه این سنت منتها با توجه به مقتضیات و شرایط عصر نوین پیریزی گردد، یعنی باید از ترکیب تمدن مادی و پیشرفته عصر جدید با اصول و مبانی جاودانی معنویت شرق آن، مدنیت و فرهنگی بهوجود آید که جامعه آینده بشری را به سوی کمال رهبری کند. این حقیقتی است که صدوپنجاه سال پیش از این گوته شاعر و فیلسوف بزرگ غرب در دیوان شرقی خود یعنی اثری که با الهام عمیق از حافظ شیراز سروده شده و به نوبه خود الهامبخش محمد اقبال فیلسوف و شاعر بزرگ شرق شدهاست تذکرداد، و هر روز که میگذرد ما بیشتر به اصالت و صحت آن پی میبریم.
ما میدانیم که دنیای امروز و بیش از آن جامعه فردای بشر میباید در پرتو پیشرفت خارقالعاده علم و صنعت و تکنیک هر روز رفاه و آسایش مادی بیشتری را برای افراد بشری فراهمسازد و هر روز سطح زندگانی بالاتری را برای جامعه انسانی تأمین کند، ولی در عین حال بدین حقیقت نیز ایمان داریم که پیشرفت مادی به تنهایی برای تأمین سعادت واقعی جامعه بشری کافی نیست، زیرا روح انسان که عالیترین مظهر تجلی الهی است نیز باید به اندازه جسم او سیراب شود و این امر جز با توجه به معنویات امکانپذیر نیست.
خوشبختانه در این مورد دو ملت پاکستان و ایران از دو سرچشمه بزرگ و زوالناپذیر سیراب شدهاند که یکی از آنها تعالیم عالیه اسلامی و دیگری فلسفه و عرفان و ادب شرق است. در این هر دو عامل درخشانترین اصول معنوی متجلی است و مسلماً هرگز معنویت و حقیقت نخواهدتوانست در قالبی کاملتر از این جلوه کند. ولی ما باید این میراث عظیم معنوی را با ترقیاتی که لازمه اجتماع امروز بشری است، درآمیزیم. یعنی جامعهای بهوجودآوریم که در عین حال هم از پیشرفتهترین امکانات مادی و تکنیکی عصر جدید برخوردار باشد و هم اصول عدالت اجتماعی و تأمین حقوق انسانی کلیه افراد جامعه در آن رعایت گردد.
در دنیای امروزی ما جوامعی هستند که در عین برخورداری از کلیه مواهب مادی از عدالت اجتماعی به معنای واقعی برخوردار نیستند. این واقعیت برای ما قابل قبول نیست، همچنانکه قابل قبول نیست که جامعهای بخواهد فقط بر اساس معنویات و بدون توجه به الزامات مادی زندگی کند. در چند ماه اخیر اتفاق افتاد که من در موارد متعدد منجمله در چند دانشگاه غربی که در آنها بهمناسبت دریافت دکترای افتخاری اصول نظریات خودم را تشریح کردم. همچنین در کتابی که اخیراً به منظور تشریح و تحلیل اصول انقلاب سفید ایران نوشتم بدین اصل اساسی اشاره کردم که در یک جامعه واقعاً مترقی دنیای کنونی ما میباید عدالت قضایی با عدالت اجتماعی و دمکراسی سیاسی با دمکراسی اقتصادی همراه باشد، زیرا هیچ پیشرفتی از لحاظ مادی در یک کشور ثمربخش نیست مگر آنکه حداکثر ممکن از افراد آن کشور از آن بهرهمند گردند.
ملل ما که در چهارراه تلاقی شرق و غرب قرارگرفتهاند در سیر تکامل و تحول آینده جهان مسئولیتی خطیر دارند، زیرا در اینجا است که باید از آمیزش علم و تکنیک غرب با معنویت و اخلاق شرق آن ترکیب کامل و عالی که دنیای آینده بدان احتیاج دارد، بهوجودآید و هر یک از این دو عامل، آن دیگری را تکمیل کند. در انجام چنین مأموریت سنگین ولی پرافتخاری طبعاً دانشگاههای ما که کانون معرفتند سهم درجه اولی به عهده دارند و همچنان که در آزمایشگاهها مواد مختلف شیمیایی ترکیب میشوند تا از این ترکیب محصولاتی تازه پدیدآید، در مراکز دیگر مثلاً در دانشکده حقوقِ شما، که امروز من افتخار تحصیل دکترای افتخاری آن را یافتهام، میباید عناصر مختلف فکری و فلسفی و اجتماعی مورد تجزیه و ترکیب قرارگیرد و مغزها و قریحههای مستعدی که یقین دارم در همه این مراکز وجوددارند از این ترکیب محصولات بدیع و تازهای به جهانیان عرضه کند.
آنچه برای من یقین است، این است که ما و شما در این راه روزبهروز همکاران نزدیکتر و صمیمیتری خواهیمبود، زیرا ما نه تنها زبان ظاهری بلکه زبان روح و قلب خویش را نیز بسیار خوب میفهمیم. خوشبختانه کشور پاکستان اکنون با اداره خردمندانه رهبر خود به سوی آیندهای درخشان پیش میرود که روزبهروز بدین کشور چه از لحاظ مادی و چه از نظر معنوی در جامعه ملل جهان مقامی بزرگتر میبخشد و طبعاً امکان ایفای نقشی مهمتر و حساستر را از جانب این کشور زیادتر میکند.
پیشرفت روزافزون دانشگاه پیشاور و توفیق رئیس و استادان و دانشجویان آن را آرزومندم.