تفاوت میان نسخههای «سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی گروه بررسی مسایل ایران در پرتو انقلاب شاه و ملت ۱۷ خرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی»
جز (Bellavista1 صفحهٔ سخنان محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی گروه بررسی مسایل ایران در پرتو انقلاب شاه و ملت ۱۷ خرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی را به [...) |
(اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
در این شرفیابی که اعضای گروه شرکت داشتند شاهنشاه با اشاره به نقش خطیر و حساسی که این گروه به عهده دارد از آنها خواستند که هر عیب و نقصی را که در امور جاری مملکت میبینند بگویند. | در این شرفیابی که اعضای گروه شرکت داشتند شاهنشاه با اشاره به نقش خطیر و حساسی که این گروه به عهده دارد از آنها خواستند که هر عیب و نقصی را که در امور جاری مملکت میبینند بگویند. | ||
− | + | عادتی که این چند سال اخیر پیدا شده است با خانمها و آقایان که در این گروه شرکت دارند از نزدیک ملاقات بکنم. قبل از هر چیز، باید از زحماتی که در طی سال گذشته در تهیه گزارشاتی که مستقیما به دست خود من رسیده اظهار امتنان بکنم. البته این گزارشات به دستگاههای مختلف منعکس شده و چه بسا که خیلی از پیشنهاداتی که کردهاید مورد عمل قرار گرفته باشد. من تعجب میکنم یک چنین گروه مهم اندیشمند و روشنفکر چون در راه مثبت و مملکت قدم بر میدارد در اطرافش هیچ وقت حرفی زده نمیشود اما اگر پنج نفر منحرف که پایه علمی آنها به مراتب از شما هم کمتر هست دو کلمه برضد مملکتشان صحبت بکنند، اینها معروفیت پیدا میکنند. شاید طبیعت بشر همینطور باشد، شاید در سایر نقاط ایران هم همین طور، ولی الان عادت خوبی نیست، به خصوص برای مملکت ما در این دوره سازندگی، در این دوره تهیه برای ورود به جرگه ممالک بزرگ و مترقی، این عادت پسندیدهای نیست که خوبان در اطرافشان بحث نشود و تمام جنجال برپا کنها ورد زبانها باشند. شاید این گروه بیشتر از این باید در اطراف شناسایی خود اقدام بکند. مسلما این گروه همین عدهای که اینجا هستند نیست، شاید تنها این جمعیت شما نیست شاید هزاران نفر دیگر یا آشنایی دارند با شما، و یا به شما عقیده دارند، یا اصولا هم فکر هستید و باید که تمام کسانی که در راه مثبت و روشنفکرانی که دلشان برای مملکت خود میتپد جولان دار میدان باشند و آنها هم شناخته شده باشند. بگذریم. | |
− | + | از گذشتهای که این اواخر متاسفانه هر دفعه مجبورم تکرار بکنم ایران در سال ۱۹۰۷ ایران چه بود، در ۱۹۱۹ چه بود در بیست امرداد ۲۵۱۲ [۱۳۳۲] این مملکت را به کجا رساندند. از این بگذریم، فعلا ایران ما دارد خود را برای ورود به دروازههای تمدن بزرگ مهیا میکند. زیرسازی این امکان نوزده ماده انقلاب بود که من به کرات گفتهام غیر از موادی که غیرقابل تغییر است و آن موادی است که ثروتهای ملی، ثروتهایی که خداوند خلق کرد و انسان در ایجادش اشتراکی نداشته، این ثروتها طبیعتا باید به جامعه متعلق باشد و به وسیله دولت که باید خدمتگزار جامعه باشد به نفع جامعه باید اداره شود. حالا شاید در بعضی از فرآوردههای همین صنایع بزرگ هم در کارخانجاتش ما بگوییم که مردم ایران را میشود تا ۹۹ درسد سهامش شریک کرد و یک درصد را نگه میداریم برای اداره کردن آن، ولی مطالب دیگر این نوزده ماده انقلاب همیشه گفتهام که اگر فکر بهتری باشد که یا این اصول را تکمیل کند و یا جایگزین این مواد بشود من اولین کسی خواهم بود که این فکر را بپذیرم. | |
− | |||
− | + | <big>ستون پنجم</big> | |
− | + | این چند سال سلطنت من را در نظر بگیرید - در حدود سی و هفت سال ببینیم که ایران از چه مراحلی گذشته - جمعیت ایران در اوایل سلطنت من چقدر بود؟ مسلما فکر میکنم زیر ۱۷ یا ۱۶ میلیون بوده چون در زمان ولیعهدی من فکر میکنم جمعیت شاید ۸ یا ۹ میلیون نفر بیشتر نبود، جمعیت ما از لحاظ تعداد باسوادها فکر میکنم که در اوایل سلطنت من در حدود نود در صد بی سواد داشتیم.نمی دانم کسی آمار دارد. در همین حدود بود - چون مملکت اشغال شد ستونهای پنجم بیگانه هم ایجاد شد، احزابی تشکیل شد که تمام سرنخش در دست بیگانگان بود و عوامل دیگری که ذکر نمیکنم. | |
− | + | مجالس مقننه شما از سال ۱۳۲۰ تا سال ۱۳۳۲ که آن کابوس وحشتناک را یک رستاخیز از بین برد اگر اشتباه نکنم حتی یک مرتبه هم بودجه سالانه تصویب نکرد، هر چه تصویب کرد بودجه یک دوازدهم بود و چه بسا بعضی اوقات که مجلس خودش دوره خودش را تمدید میکرد. تازه آنهم چه مجلسی که نماینده سفارت انگلیس میرفت نخست وزیر وقت را میدید و میگفت اینها کاندیداهای ما هستند و بعد از ظهرش نماینده سفارت روس پیش نخست وزیر میرفت و میگفت اینها نماینده ما هستند. اینها بودند نمایندگان مجالس ملی ایران، آنهم طرز کارشان، آنهم طرز عملشان. خوب طبیعی است که در ۱۹۴۵ وقتی که ایران گرفتار بود فورا وزرای خارجه اتفاقا ممالک غربی به وزیر خارجه مملکت شمالی پیشنهاد تقسیم ایران به استانهای خودمختار آذربایجان ، کردستان و خوزستان کرده باشند. | |
− | این | + | مسلما بعد از سرنگونی دستگاه مملکت برباد دهنده در ۲۸ مرداد ۲۵۱۲ [۱۳۳۲] لازم بود که این مملکت جمع و جور شود، لازم بود که تمام کانونهای خیانت و فساد یا مضمحل بشود یا معرفی بشود به جامعه. تا رسید به ۱۹۶۳ میلادی یا ششم بهمن سال ۱۳۴۱ خودمان که ما انقلاب ششم بهمن را شروع کردیم. آن موقع میگفتیم انقلاب سپید، بعد مبدل شد به انقلاب شاه و ملت و محکم کاریهای داخلی و خارجی مملکت ادامه داشت. در داخل خیلی چیزها را امتحان کردیم و دیدیم که برای سر و صورت دادن به زندگی سیاسی مملکت فعالیتهای حزبی و اجتماعی لازم است. حزبهایی که حزب ملی بودند تشکیل شدند. یادتان هست هنوز آنقدر دیر نیست، احزاب ایران نوین و مردم تشکیل شدند. افراد خوبی هم داشتند، ولی همانطور که گفتم چون یکی از احزاب در این مورد حزب ایران نوین حامی دولت بود و دولت در یک مرحله زندگی مملکت بود که تمام کارها با موفقیت پیش میرفت دوره انقلاب انقلاب بود، هر چند وقت یک ماده جدید انقلاب برای پیشبرد کار مردم ایجاد میشد مسلما هر کسی که میگفت من کاندیدای دولتی هستم که مثلا این کارها را انجام داده، طبیعتا پیشرفت میکرد. کسانی که در حزب مخالف بودند لو اینکه افراد بسیار برجسته و خوبی بودند به طور طبیعی و خودکار از گردونه کار خارج میشدند. پس آن دمکراسی که ما برای مملکت ایران میخواستیم و |
− | + | ******* | |
− | + | شرکت همه مردم در امور عملی نبود، لذا پیشنهاد کردیم که یک حزب فراگیر باشد که با گفت و شنود در بسترهای فکری مختلف همه از ثمرات انقلاب برخوردار گردند. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
شاهنشاه تاکید فرمودند پیشرفتهای ما آنقدر بوده که یک سال و نیم پیش شروع کردیم به دادن آزادیها و امکانات بیشتر از هر لحاظ به مردم. | شاهنشاه تاکید فرمودند پیشرفتهای ما آنقدر بوده که یک سال و نیم پیش شروع کردیم به دادن آزادیها و امکانات بیشتر از هر لحاظ به مردم. |
نسخهٔ ۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۱۹
آتش زدن سینما رکس آبادان ۲۸ امرداد ۱۳۵۷ | سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی | انقلاب شاه و مردم |
شاهنشاه آریامهر پیش از نیم روز چهارشنبه ۱۷ خرداد ماه اعضای گروه بررسی مسایل ایران در پرتو انقلاب شاه و ملت را در کاخ نیاوران به حضور پذیرفتند.
در این شرفیابی که اعضای گروه شرکت داشتند شاهنشاه با اشاره به نقش خطیر و حساسی که این گروه به عهده دارد از آنها خواستند که هر عیب و نقصی را که در امور جاری مملکت میبینند بگویند.
عادتی که این چند سال اخیر پیدا شده است با خانمها و آقایان که در این گروه شرکت دارند از نزدیک ملاقات بکنم. قبل از هر چیز، باید از زحماتی که در طی سال گذشته در تهیه گزارشاتی که مستقیما به دست خود من رسیده اظهار امتنان بکنم. البته این گزارشات به دستگاههای مختلف منعکس شده و چه بسا که خیلی از پیشنهاداتی که کردهاید مورد عمل قرار گرفته باشد. من تعجب میکنم یک چنین گروه مهم اندیشمند و روشنفکر چون در راه مثبت و مملکت قدم بر میدارد در اطرافش هیچ وقت حرفی زده نمیشود اما اگر پنج نفر منحرف که پایه علمی آنها به مراتب از شما هم کمتر هست دو کلمه برضد مملکتشان صحبت بکنند، اینها معروفیت پیدا میکنند. شاید طبیعت بشر همینطور باشد، شاید در سایر نقاط ایران هم همین طور، ولی الان عادت خوبی نیست، به خصوص برای مملکت ما در این دوره سازندگی، در این دوره تهیه برای ورود به جرگه ممالک بزرگ و مترقی، این عادت پسندیدهای نیست که خوبان در اطرافشان بحث نشود و تمام جنجال برپا کنها ورد زبانها باشند. شاید این گروه بیشتر از این باید در اطراف شناسایی خود اقدام بکند. مسلما این گروه همین عدهای که اینجا هستند نیست، شاید تنها این جمعیت شما نیست شاید هزاران نفر دیگر یا آشنایی دارند با شما، و یا به شما عقیده دارند، یا اصولا هم فکر هستید و باید که تمام کسانی که در راه مثبت و روشنفکرانی که دلشان برای مملکت خود میتپد جولان دار میدان باشند و آنها هم شناخته شده باشند. بگذریم.
از گذشتهای که این اواخر متاسفانه هر دفعه مجبورم تکرار بکنم ایران در سال ۱۹۰۷ ایران چه بود، در ۱۹۱۹ چه بود در بیست امرداد ۲۵۱۲ [۱۳۳۲] این مملکت را به کجا رساندند. از این بگذریم، فعلا ایران ما دارد خود را برای ورود به دروازههای تمدن بزرگ مهیا میکند. زیرسازی این امکان نوزده ماده انقلاب بود که من به کرات گفتهام غیر از موادی که غیرقابل تغییر است و آن موادی است که ثروتهای ملی، ثروتهایی که خداوند خلق کرد و انسان در ایجادش اشتراکی نداشته، این ثروتها طبیعتا باید به جامعه متعلق باشد و به وسیله دولت که باید خدمتگزار جامعه باشد به نفع جامعه باید اداره شود. حالا شاید در بعضی از فرآوردههای همین صنایع بزرگ هم در کارخانجاتش ما بگوییم که مردم ایران را میشود تا ۹۹ درسد سهامش شریک کرد و یک درصد را نگه میداریم برای اداره کردن آن، ولی مطالب دیگر این نوزده ماده انقلاب همیشه گفتهام که اگر فکر بهتری باشد که یا این اصول را تکمیل کند و یا جایگزین این مواد بشود من اولین کسی خواهم بود که این فکر را بپذیرم.
ستون پنجم
این چند سال سلطنت من را در نظر بگیرید - در حدود سی و هفت سال ببینیم که ایران از چه مراحلی گذشته - جمعیت ایران در اوایل سلطنت من چقدر بود؟ مسلما فکر میکنم زیر ۱۷ یا ۱۶ میلیون بوده چون در زمان ولیعهدی من فکر میکنم جمعیت شاید ۸ یا ۹ میلیون نفر بیشتر نبود، جمعیت ما از لحاظ تعداد باسوادها فکر میکنم که در اوایل سلطنت من در حدود نود در صد بی سواد داشتیم.نمی دانم کسی آمار دارد. در همین حدود بود - چون مملکت اشغال شد ستونهای پنجم بیگانه هم ایجاد شد، احزابی تشکیل شد که تمام سرنخش در دست بیگانگان بود و عوامل دیگری که ذکر نمیکنم.
مجالس مقننه شما از سال ۱۳۲۰ تا سال ۱۳۳۲ که آن کابوس وحشتناک را یک رستاخیز از بین برد اگر اشتباه نکنم حتی یک مرتبه هم بودجه سالانه تصویب نکرد، هر چه تصویب کرد بودجه یک دوازدهم بود و چه بسا بعضی اوقات که مجلس خودش دوره خودش را تمدید میکرد. تازه آنهم چه مجلسی که نماینده سفارت انگلیس میرفت نخست وزیر وقت را میدید و میگفت اینها کاندیداهای ما هستند و بعد از ظهرش نماینده سفارت روس پیش نخست وزیر میرفت و میگفت اینها نماینده ما هستند. اینها بودند نمایندگان مجالس ملی ایران، آنهم طرز کارشان، آنهم طرز عملشان. خوب طبیعی است که در ۱۹۴۵ وقتی که ایران گرفتار بود فورا وزرای خارجه اتفاقا ممالک غربی به وزیر خارجه مملکت شمالی پیشنهاد تقسیم ایران به استانهای خودمختار آذربایجان ، کردستان و خوزستان کرده باشند.
مسلما بعد از سرنگونی دستگاه مملکت برباد دهنده در ۲۸ مرداد ۲۵۱۲ [۱۳۳۲] لازم بود که این مملکت جمع و جور شود، لازم بود که تمام کانونهای خیانت و فساد یا مضمحل بشود یا معرفی بشود به جامعه. تا رسید به ۱۹۶۳ میلادی یا ششم بهمن سال ۱۳۴۱ خودمان که ما انقلاب ششم بهمن را شروع کردیم. آن موقع میگفتیم انقلاب سپید، بعد مبدل شد به انقلاب شاه و ملت و محکم کاریهای داخلی و خارجی مملکت ادامه داشت. در داخل خیلی چیزها را امتحان کردیم و دیدیم که برای سر و صورت دادن به زندگی سیاسی مملکت فعالیتهای حزبی و اجتماعی لازم است. حزبهایی که حزب ملی بودند تشکیل شدند. یادتان هست هنوز آنقدر دیر نیست، احزاب ایران نوین و مردم تشکیل شدند. افراد خوبی هم داشتند، ولی همانطور که گفتم چون یکی از احزاب در این مورد حزب ایران نوین حامی دولت بود و دولت در یک مرحله زندگی مملکت بود که تمام کارها با موفقیت پیش میرفت دوره انقلاب انقلاب بود، هر چند وقت یک ماده جدید انقلاب برای پیشبرد کار مردم ایجاد میشد مسلما هر کسی که میگفت من کاندیدای دولتی هستم که مثلا این کارها را انجام داده، طبیعتا پیشرفت میکرد. کسانی که در حزب مخالف بودند لو اینکه افراد بسیار برجسته و خوبی بودند به طور طبیعی و خودکار از گردونه کار خارج میشدند. پس آن دمکراسی که ما برای مملکت ایران میخواستیم و
شرکت همه مردم در امور عملی نبود، لذا پیشنهاد کردیم که یک حزب فراگیر باشد که با گفت و شنود در بسترهای فکری مختلف همه از ثمرات انقلاب برخوردار گردند.
شاهنشاه تاکید فرمودند پیشرفتهای ما آنقدر بوده که یک سال و نیم پیش شروع کردیم به دادن آزادیها و امکانات بیشتر از هر لحاظ به مردم.
اما عدهای میگویند دادن این آزادیها باعث هیاهو و این همه جریاناتی است که شاهد آن بودیم. باعث حمله به بانک و شکستن شیشه هاست، ولی این قیمتی است که ما باید برای رسیدن به حداکثر آزادی بپردازیم. البته این آزادی باید منطبق با قوانین و در حدود استقلال مملکت باشد.
شاهنشاه آنگاه فرمودند به تناسبی که جمعیت ما زیاد میشود و افراد باسواد میشوند و وسیله اظهار عقیده میدهیم. بالاخره این ملت و مملکت به چنان دمکراسی صحیحی خواهد رسید که اراده مردم اجرا شود.
شاهنشاه آنگاه ضمن بحث درباره دمکراسی واقعی در ایران گفتند سه قوه قضاییه، اجراییه و مقننه باید از هم جدا باشند و در کار یکدیگر دخالت نکنند.
شاهنشاه با اشاره به ورود به تمدن بزرگ در یک جامعه آزاد گفتند تمدن بزرگ بدون عدالت اجتماعی ممکن نیست پس ما در ارائه ۱۹ ماده انقلاب و فلسفه آن بر اساس همین مطالبی است که برای شما گفتیم امروز روابط اجتماعی و اقتصادی و تکنولوژی تمام مجامع دنیا عوض شده است.
شاهنشاه سپس با اشاره به لزوم اجرای عدم تمرکز فرمودند حتی در مراکز استانها هم باید سیاست عدم تمرکز در پیش گرفته شود و باید حداکثر آزادی منهای خیانت که آثارش را هر روز میبینید و بازهم خواهید دید داده شود. اینست که یکی دو تا سال اول هیاهوهایی را باید میهنپرستان هم تحمل کنند و هم به موقع جواب آن را بدهند. ما به آسانی میتوانیم فلسفه و مرام خود را با هر چیزی که در دنیا هست مقایسه کنیم.
شاهنشاه در پایان سخنان خود فرمودند:
- انتظارات ما از این گروه بیش از سابق است و شاید جمعیت شما روز به روز توسعه یابد و همفکران و همکاران بیشتری به گروه شما بپیوندند ولی باید معنی روشنفکر معلوم باشد که معنی آن تحریب یا خدای نکرده ضدیت با مملکت نباشد.