زد و خورد تروریست‌های چریک فدایی با ماموران در کرج و قزوین و رشت ۲۸ اردیبهشت ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۱۲ توسط Bellavista1 (گفتگو | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « ر جریان این زد و خوردها در شهرهای رشت و قزوین تروریست‌ها با تیراندازی بی‌ه...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


ر جریان این زد و خوردها در شهرهای رشت و قزوین تروریست‌ها با تیراندازی بی‌هدف خود به داخل خیابان و خانه‌های اطراف که در بعضی از آن‌ها مأمورین مستقر بودند چهار نفر از اهالی محل را (دو نفر در رشت و دو نفر در قزوین) مورد اصابت گلوله قرار داده و به قتل رسانده و تعدادی از مردم و مأمورین را نیز زخمی نموده‌اند که خوشبختانه وضع مزاجی هیچیک وخیم نمی‌باشد. ضمناً دو نفر دیگر از تروریست‌ها که در رشت کشته شده‌اند در سال گذشته در مشهد فعالیت داشته و پس از ترور یکی از کارمندان سازمان اطلاعات و امنیت کشور به نام ناهیدی، از مشهد متواری و در رشت مخفی شده بودند. این افراد در چند ماه گذشته در رودسر، لنگرود و لاهیجان چند اقدام خرابکارانه کرده بودند. از مخفیگاه تروریست‌ها سه قبضه مسلسل ساخت یکی از کشورهای اروپای شرقی، هشت قبضه سلاح کمری از انواع مختلف، تعدادی نارنجک، مقادیری مواد منفجره و وسایل شیمیایی و آتش زا، اسباب و لوازم گریم و تغییر قیافه و مدارک به دست مأمورین افتاده است. در یکی از مدارکی به بوسیله مأمورین ضبط شده از ارتباط تروریست‌ها با برخی از کشورها و گروه‌های تروریستی مخالف ایران ثابت شده و مشخص گردیده است که تروریست‌ها مسلسل‌ها و نارنجک‌هایی را که در اختیار دارند از کشورها و گروه‌های مذکور دریافت داشته‌اند. مدرک دیگری نیز از تروریست‌ها به دست آمده که نشان می‌دهد، تروریست‌ها سه نفر از دوستان خود را صرفاً به علت اینکه کارهای آنان را بی‌نتیجه می‌دانسته‌اند کشته‌اند و این امر مورد انتقاد افرادی که واحد به اصطلاح تئوریک گروه را تشکیل می‌دهند قرار گرفته است که نامه عیناً کلیشه شده و متن آن به شرح زیر است:

متن نامه محرمانه تروریست‌ها درباره کشتن سه تن از رفقایشان

درودهای صمیمانه ما را بپذیرید. نامه شما را دریافت داشتیم، البته کماکان بدون آنکه شرایط نامساعد ما را در مورد نظر قرار داده باشید از بعضی اقدامات اخیر ما انتقاد کرده بودید. پاسخ به انتقادات و ایرادات شما در مورد اعلامیه‌ها و کیفیت فعالیت دو عضو جدید و همچنین شرایط زندگی آن‌ها را مفصلاً در نامه بعدی خواهیم داد. ولی لازم دانستم پاسخ شدیدترین انتقاد شما را در مورد محاکمه و اعدام سه نفر که وضعیت آن‌ها در حضور رفقای تیم شماره ۳ بررسی و منجر به صدور حکم اعدام آن‌ها شد، زودتر و در همین نامه بدهیم. علاوه بر این ثابت کنیم که تصمیم به تصفیه تیم از عناصر ناصالح لزومی به مشورت با سایر دوستان خارج از تیم و بخصوص آن‌ها که عملاً از فعالیت‌های عملی ما دور بوده و نتیجتاً مسائل را بیشتر از جنبه تئوری آن مورد توجه قرار می‌دهند ندارد و سعی کنیم که دقیق‌تر در جریان ماجرا قرار بگیرند و واقعیت‌های عینی، شما را از بی‌اعتمادی نسبت به ما خارج کند. در مورد تعیین حکم و مجازات اعدام این افراد باید بگوییم که هر کس که در وجودش ضعف و فتور و تمایل به تسلیم ظاهر شود و بخواهد کناره‌گیری و از دستورات مسئول خود سرپیچی کند محکوم به اعدام است. اسد که یکی از همین افراد و یک خرده بورژوا و فردگرا بود نمی‌توانست کار درازمدت را تحمل کند. در جلسات انتقادی که در تیم برگزار می‌شد اصلاح او بی‌نتیجه ماند.
اسد در نامه‌ای که به ما نوشته بود بر روی مواضع خود پافشاری می‌کرد و قبلاً هم تهدید به کناره‌گیری کرده بود و رفقا با توجه به اطلاعاتی که داشتند این امر را خطرناک تشخیص دادند. اسد هرگز به درستی تن بکار نداد و بیشتر به فکر اثبات غلط بودن افکار و ایدئولوژی بنیادی تیم بود. او حتی سلاح کمری خود را زیر خاک پنهان کرده و نارنجک خود را در چاهی انداخته بود تا مبادا زندگی کثیفش در معرض خطر قرار بگیرد. گرچه او قبل از یافته شدن هم به اعدام محکوم شده بود، معهذا بلافاصله پس از اینکه او را پیدا کردیم طبق موازین سازمان اعدام کردیم. مبنای این تصمیم گزارش‌هایی بود که از طرف مسئول او تسلیم شده و مورد تأیید ما هم بود. از کسانی که به اعدام اسد معترضند و معتقد هستند که اتخاذ تصمیم در مورد اسد باید با کسب تکلیف از آن‌ها صورت می‌گرفت، سئوال می‌کنیم آیا اساساً مجازات مجرمی که بوضوح فعالیت را رها می‌کند باید به رفراندوم گذارده شود؟ و آیا شما مسئولیت عواقب آن را به گردن می‌گرفتید؟ در مورد دو نفر دیگر، با آن‌ها هم با قاطعیت رفتار شده شده است.
ما با دسته گل از ترسوها و آن‌هایی که می‌خواهند بنا بر خصلت‌های خرده بورژوائی‌شان ما را تنها بگذارند استقبال نخواهیم کرد. این دو نفر با یک تصور ذهنی از مبارزه ما را متهم به بی‌برنامگی و بی‌هدفی نمودند. ما یکی را در اختیار رفیق نوروزی و دیگری را در اختیار رفیق خسرو گذاردیم. آن یکی که در اختیار رفیق نوروزی بود پس از آنکه پناهگاه و رفقای ما را شناخت اعلام ضعف نمود. در آن موقع بود که رفقای تیم تصمیم گرفتند قبل از آنکه دست به کاری بزند امکان لطمه زدن را از او سلب کنند. به همین لحاظ دوست شهید نوروزی به اتفاق رزکار و خشایار پس از یک جلسه بررسی وضعیت، او را اعدام کردند و می‌بینید که مبارزه هرگز با فرمول‌های لیبرالی و دمکراتیک سازگاری ندارد. آن دیگری هم وضعی مشابه داشت و برای آنکه فعالیت را رها کند مشغول طرح یک برنامه بود و به همین لحاظ از جانب خسرو محکوم به اعدام شد. البته تمام این اعمال مورد تأیید ما بوده است. به هر حال این اقدام ما در جهت مستحکم کردن هر چه بیشتر بنیاد اعتقادات سازمان است و این خشونت و سرسختی و قاطعیت را در هر مورد که لازم شود اعمال خواهیم کرد. ما می‌ترسیدیم که این سه نفر با حرف‌های مأیوس کننده خود سایرین را هم مأیوس کنند و این‌جا بود که وظیفه انقلابی ما حکم می‌کرد که تسلیم تمایلات جازده‌ها، ترسوها، ماجراجوها، افسرده‌ها، ناامیدهای رمیده از انقلاب نشویم. در همین هفته نیز پاسخ سایر انتقادات شما را خواهیم داد. به امید آنکه از اختلاف‌ها بکاهیم و بر اتحادمان بیفزاییم.
با درودهای آتشین – اکبر