دیوان شمس/در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۵ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد)
از مولوی
'


در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد کز بخت یکی ماه رخی خوب درافتاد چشم و دل عشاق چنان پر شد از آن حسن تا قصه خوبان که بنامند برافتاد بس چشمه حیوان که از آن حسن بجوشید بس باده کز آن نادره در چشم و سر افتاد مه با سپر و تیغ شبی حمله او دید بفکند سپر را سبک و بر سپر افتاد ما بنده آن شب که به لشکرگه وصلش در غارت شکر همه ما را حشر افتاد خونی بک هجران به هزیمت علم انداخت بر لشکر هجران دل ما را ظفر افتاد گفتند ز شمس الحق تبریز چه دیدیت گفتیم کز آن نور به ما این نظر افتاد