دیوان شمس/اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۱۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری)
از مولوی
'


اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری تو خار را همه گل بین چو بهر گل زاری نمی‌شناسی باشد که خار گل باشد اگر چه می خلدت عاقبت کند یاری درون خار گلست و برون خار گلست به احتیاط نگر تا سر کی می‌خاری چه احتیاط مرا عقل و احتیاط نماند تو احتیاط کن آخر که مرد هشیاری غلط تو هم نتوانی نگاه داشت مرا عجب ز شمع تو پروانه را نگه داری خوشست تلخی دارو و سیلی استاد غنیمتست ز یار وفا جفاکاری به دست دلبر اگر عاشقی زبون باشد ز عشق و عقل ویست آن نه از سبکساری به غیر ناز و جفا هر چه می‌کند معشوق مباش ایمن کان فتنه است و طراری زبون و دستخوش و عشوه می خوریم ای عشق اگر دروغ فروشی و گر محال آری دروغ و عشوه و صدق و محال او حالست ولیک غیر نبیند به چشم اغیاری