دیوان شمس/الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی
نسخهٔ تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۱۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | دیوان شمس (غزلیات) (الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی) از مولوی |
' |
الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی تو خود از خانه آخر ز حال بنده می دانی به حق اشک گرم من به حق روی زرد من به پیوندی که با تستم ورای طور انسانی اگر عالم بود خندان مرا بیتو بود زندان بس است آخر بکن رحمی بر این محروم زندانی اگر با جمله خویشانم چو تو دوری پریشانم مبادا ای خدا کس را بدین غایت پریشانی بر آن پای گریزانت چه بربندم که نگریزی به جان بیوفا مانی چو یار ما گریزانی ور از نه چرخ برتازی بسوزی هفت دریا را بدرم چرخ و دریا را به عشق و صبر و پیشانی وگر چو آفتابی هم روی بر طارم چارم چو سایه در رکاب تو همیآیم به پنهانی