دیوان شمس/از مرگ چه اندیشی چون جان بقا داری

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۴ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (از مرگ چه اندیشی چون جان بقا داری)
از مولوی
'


از مرگ چه اندیشی چون جان بقا داری در گور کجا گنجی چون نور خدا داری
خوش باش کز آن گوهر عالم همه شد چون زر ماننده آن دلبر بنما که کجا داری
در عشق نشسته تن در عشرت تا گردن تو روی ترش با من ای خواجه چرا داری
در عالم بی‌رنگی مستی بود و شنگی شیخا تو چو دلتنگی با غم چه هواداری
چندین بمخور این غم تا چند نهی ماتم همرنگ شو آخر هم گر بخشش ما داری
از تابش تو جانا جان گشت چنین دانا بسم الله مولانا چون ساغرها داری
شمس الحق تبریزی چون صاف شکرریزی با تیره نیامیزی چون بحر صفا داری