دیوان شمس/برآمد بر شجر طوطی که تا خطبه شکر گوید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (برآمد بر شجر طوطی که تا خطبه شکر گوید) از مولوی |
' |
برآمد بر شجر طوطی که تا خطبه شکر گوید | به بلبل کرد اشارت گل که تا اشعار برگوید | |
به سرو سبز وحی آمد که تا جانش بود در تن | میان بندد به خدمت روز و شبها این سمر گوید | |
همه تسبیح گویانند اگر ماهست اگر ماهی | ولیکن عقل استادست او مشروحتر گوید | |
درآید سنگ در گریه درآید چرخ در کدیه | ز عرش آید دو صد هدیه چو او درس نظر گوید | |
هزاران سیمبر بینی گشاییده بر او سینه | چو آن عنبرفشان قصه نسیم آن سحر گوید | |
که را ماند دل آن لحظه که آن جان شرح دل گوید | که را ماند خبر از خود در آن دم کو خبر گوید | |
حدیث عشق جان گوید حدیث ره روان گوید | حدیث سکر سر گوید حدیث خون جگر گوید |