دیوان شمس/ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا) از مولوی |
' |
ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا | بشنو ز آسمانها حی علی الصلا | |
درهای گلستان ز پی تو گشادهایم | در خارزار چند دوی ای برهنه پا | |
جان را من آفریدم و دردیش دادهام | آن کس که درد داده همو سازدش دوا | |
قدی چو سرو خواهی در باغ عشق رو | کاین چرخ کوژپشت کند قد تو دوتا | |
باغی که برگ و شاخش گویا و زندهاند | باغی که جان ندارد آن نیست جان فزا | |
ای زنده زاده چونی از گند مردگان | خود تاسه می نگیرد از این مردگان تو را | |
هر دو جهان پر است ز حی حیات بخش | با جان پنج روزه قناعت مکن ز ما | |
جانها شمار ذره معلق همیزنند | هر یک چو آفتاب در افلاک کبریا | |
ایشان چو ما ز اول خفاش بودهاند | خفاش شمس گشت از آن بخشش و عطا |