دیوان شمس/آن ماه کو ز خوبی بر جمله میدواند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (آن ماه کو ز خوبی بر جمله میدواند) از مولوی |
' |
آن ماه کو ز خوبی بر جمله میدواند | ای عاشقان شما را پیغام میرساند | |
سوی شما نبشت او بر روی بنده سطری | خط خوان کیست این جا کاین سطر را بخواند | |
نقشش ز زعفران است وین سطر سر جانست | هر حرف آتشی نو در دل همینشاند | |
کنجی و عشق و دلقی ما از کجا و خلقی | لیک او گرفته حلقی ما را همیکشاند | |
بی دست و پا چو گویی سوی وییم غلطان | چوگان زلف ما را این سو همیدواند | |
چون این طرف دویدم چوگانش حمله آرد | سوی خودم کشاند این سر بگو کی داند | |
هر سو که هست مستم چوگان او پرستم | در عین نیست هستم تا حکم خود براند | |
گر زانک تو ملولی با خفتگان بنه سر | زیرا فسردگان را هم خواب وارهاند | |
آن جا که شمس دینم پیدا شود به تبریز | والله که در دو عالم نی درد و درد ماند |