دیوان بیدل شیرازی/ قید دوست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۲۳ توسط M rastgar (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پای دل قید دوست
از بیدل شیرازی
کفر پنهانی
دیوان بیدل شیرازی


آسان نشد از عشق توام هیچ مشکلی عمریست عاشقیم و ندیدیم حاصلی
جز چاه آن زنخ که دلم درو فتاد در چاه خویشتن نفکنده عاقلی
قیدی نه قید دوست که بتوان ازو خلاص بحری نه بحر عشق که پیداش ساحلی
مسکین کجا رود دل سودائیم که نیست بیچاره را به جز سر آن زلف منزلی
چون مفلسی که در گرانمایه کم کند رفتی اگر چه از کف و لیک در دلی
صد بار اگر افزون بکشی نیست داوری عشاق را به روز جزا چون تو قاتلی
زان تار مو به گردن جانم قلاده ای زان چین زلف پای دلم سلاسلی
کردی بس امتحان دل او مایل نیست بتو بیدل تو تا به چند بدان شوخ مایلی
کوس رحیل کوفت اجل خفته ای هنوز بگذشت سال عمر ز پنجاه و غافلی
آخر بس است عشق بتان دل به کس مده تا کی ز مهر سرو قدان پای در گلی

***