دیوان بیدل شیرازی/ طلب دوست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۱۱ توسط M rastgar (گفتگو | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{سرصفحه | عنوان =طلب دوست | مؤلف = بیدل شیرازی |‌ قسمت = | قبلی = [[دیوان بیدل شیر...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برون آی طلب دوست
از بیدل شیرازی
'
دیوان بیدل شیرازی


جان اسیر خم گیسوی بت خود رائی دل گرفتار غم دلبر بی پروائی
در دل تنگ ندانم که چسان جای گزید دل کم از قطره و افزون غمش از دریائی
در دلم بود که سر در قدمت سایم لیک چون تو بینم نکنم فرق سری از پائی
بخت چون نیست موافق چه کنم با گردون چون ز تن هاست زیان چاره به جز تنهائی
خاطر از صحبت یاران مخالف افسرد ای خوشا همنفسی و طرف صحرائی
دارم امید که برد غم ز دل دشمن و دوست رحم آرد به دل خستۀ غم فرسائی
مدعی گفت گدائی تو و یار آتش خواست آب خود میبری و باد همی پیمائی
گفتمش ذرّه طلبکار رخ خورشید است خود کم از ذرّه نیم در طلب بیضائی
بیدل اندر طلب دوست میاسای دمی جهد کن بو که سری بر کف آن پا سائی

***