دیوان بیدل شیرازی/ خوف رقیب

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۳۰ توسط M rastgar (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
هزار حلقه خوف رقیب
از بیدل شیرازی
شیخ و شاب
دیوان بیدل شیرازی


کاش چون خورشید روزی بی حجابت دیدمی تا بکام دل رخ چون آفتابت دیدمی
هوشم از سر رفت و خواب از دیدگان گویا که دوش در خیالم آمدی یا خود به خوابت دیدمی
خانۀ صبرم ز جورت شد خراب ای کاشکی خانۀ صبر از جفاجویی خرابت دیدمی
شد کبابم دل ز هجرانت چه میبودی اگر آتش هجر بتی روزی کبابت دیدمی
شکر میگفتم تمام عمر آن یک روز را ای دعای نیمه شب گر مستجابت دیدمی
بر من افکندی نظر دزدیده از خوف رقیب مضطرب شد حال من چون اضطرابت دیدمی
دوش پیچیدم ز تاب درد بر خود همچو مار چون به دست غیر زلف پر ز تابت دیدمی
در نقابت دیدم و دل از کفم یکباره رفت جان نمیبردم برون گر بی نقابت دیدمی
دیده ام دریا و دل آیینه شد تا چون پری گاه در آیینه گاهی اندر آبت دیدمی
خود حجاب خویش باشم ور نه تو پنهان نئی کاش خود را سوختم تا بی حجابت دیدمی
توسن بختم ز هفت اختر سبق بردی اگر همچو اختر خویش را اندر رکابت دیدمی
چون نشد حاصل ترا کام از ورع بیدل شگفت کاش جای سجّه جامی از شرابت دیدمی

***