دیوان بیدل شیرازی/پای طلب

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۱۹ توسط M rastgar (گفتگو | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{سرصفحه | عنوان =پای طلب | مؤلف = بیدل شیرازی |‌ قسمت = | قبلی = [[دیوان بیدل شیراز...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
دام هستی پای طلب
از بیدل شیرازی
غایت حیرانی
دیوان بیدل شیرازی


به گوش هوش رساندم ز غیب دوش سروشی که چند خفته ای ای بی بصر چرا نخروشی
بکوش تا توانی به راه بندگی امروز که خود نباشد فردا میسرت که بکوشی
به دیگران چه نهی عیب غافلی مگر از خود تراست عیب همین بس که عیب خلق نپوشی
وصال دوست میسر نمیشود به فراغت ترا که پای طلب هست از چه روی نکوشی
دمی ز بندگیت را به عالمی نفروشم کسم به هیچ نخواهد خرید ار چه فروشی
حدیث حسن تو مطرب همی سرود که از در در آمدی تو و ما را نه چشم ماند و نه گوشی
چگونه من ندهم دل بدین بدیع شمایل که مهر چهر بپوشد اگر تو روی نپوشی
به مدح شاه غزل بیدل از چه رو نسرائی ترا که قوت گفتار هست از چه خموشی

***