خواجوی کرمانی (غزلیات)/چون پیکر مطبوعت در معنی زیبائی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (چون پیکر مطبوعت در معنی زیبایی) از خواجوی کرمانی |
' |
چون پیکر مطبوعت در معنی زیبایی صورت نتوان بستن نقشی بدلارایی با نرگس مخمورت بیمست ز بیماری با زلف چلیپایت ترسست ز ترسایی مجنون سر زلفت لیلی بدلاویزی فرهاد لب لعلت شیرین به شکر خایی چون سرو سهی میکرد از قد تو آزادی میداد بصد دستش بالای تو بالایی آنرا که بود در سر سودای سر زلفت گردد چو سر زلفت سرگشته و سودایی گفتم که بدانایی از قید تو بگریزم لیکن بشد از دستم سرشتهی دانایی زان مردمک چشمم بی اشک نیارامد کارام نمیباشد در مردم دریایی در مذهب مشتاقان ننگست نکونامی در دین وفاداران کفرست شکیبایی از لعل روان بخشت خواجو چو سخن راند ظاهر شود از نطقش اعجاز مسیحایی