خواجوی کرمانی (غزلیات)/نسیم باد صبا جان من فدای تو باد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (نسیم باد صبا جان من فدای تو باد) از خواجوی کرمانی |
' |
نسیم باد صبا جان من فدای تو باد | بیا گرم خبری زان نگار خواهی داد | |
حدیث سوسن و گل با من شکسته مگوی | که بنده با گل رویش ز سوسنست آزاد | |
ز دست رفتم و در پا فتاد کار دلم | بساز چارهی کارم کنون که کار افتاد | |
چو غنچه گاه شکر خند سرو گلرویم | زبان ناطقه دربست چون دهان بگشاد | |
چو از تموج بحرین چشمم آگه شد | چو نیل گشت ز رشک آب دجلهی بغداد | |
بخون لعل فرو رفت کوه سنگین دل | چودر محبت شیرین هلاک شد فرهاد | |
کدام یار که چون دروصال کعبه رسد | زکشتگان بیابان فرقت آرد یاد | |
روم بخدمت یرغوچیان حضرت شاه | که تا از آن بت بیدادگر بخواهم داد | |
اگر چه رنج تو با دست در غمش خواجو | بباد ده دل دیوانه هر چه بادا باد |