خواجوی کرمانی (غزلیات)/ماربت نشود مرتفع ببعد منازل
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (مقاربت نشود مرتفع ببعد منازل) از خواجوی کرمانی |
' |
مقاربت نشود مرتفع ببعد منازل | که بعد در ره معنی نه مانعست و نه حائل | |
چو هست عهد مودت میان لیلی و مجنون | چه غم ز شدت اعراب و اختلاف قبائل | |
در آن مصاف که جان تازه گردد از لب خنجر | قتیل عشق نمیرد مگر بغیبت قاتل | |
کسی که خاک شود در میان بحر مودت | گمان مبر که برد باد ازو غبار بساحل | |
ترا که کعبه طواف حرم کند بحقیقت | چه احتیاج بسیر و سلوک و قطع منازل | |
ببخش بردل مستسقیان وادی فرقت | که کردهاند لبالب بخون دیده مراحل | |
اگر چه هیچ وسیلت به حضرت تو ندارم | هوای روی توام هست بهترین وسائل | |
سواد خط تو بیرون نمیرود ز سویدا | خیال خال تو خالی نمیشود ز مخائل | |
مرا نصیحت دانا به عقل باز نیارد | که اقتضای جنون میکند ملامت عاقل | |
اگر ز شست تو باشد بزن خدنگ ز ره سم | وگر ز دست تو باشد بیار زهر هلاهل | |
نوای نغمهی خواجو شنو به گاه صبوحی | چنانکه وقت سحر در چمن خروش عنادل |